کد خبر : 266193 تاریخ : ۱۴۰۱ شنبه ۲۹ مرداد - 12:00
۱۰ دلیل در رد ادعای کودتانبودن ۲۸ مرداد آیا در 28 مرداد کودتا رخ داد ؟ اینجا را بخوانید

دنیای قلم -«اسدالله عَلَم در خاطرات خود درباره رخداد روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ از لفظ کودتا استفاده می‌کند. از عَلَم وفادارترند منکران کودتا؟!»

 عصر ایران نوشت: «۶۹ سال پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که به سرنگونی دولت ملی دکتر محمد مصدق و تغییر فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران انجامید همچنان کسانی در مقام توجیه ادعا می‌کنند آن اتفاق ذیل عنوان «کودتا» نمی‌گنجد. البته شمار چنین مدعیانی در داخل رو به کاهش نهاده و صداوسیما هم دیگر مانند سابق و برای طرح چنین موضوعی تریبون به فرزند آیت‌الله کاشانی نمی‌دهد تا بگوید واقعه بود، کودتا نبود. با این وصف حساب آنان که «قیام ملی» می‌دانند هم روشن است وقتی شعبان جعفری هم در خاطرات خود اصرار دارد بگوید تا بعدازظهر ۲۸ مرداد در زندان بوده تا از اتفاقات قبل از آن اعلام برائت کند.

۱۰ دلیل زیر برای آن است که ثابت کنیم بله، کودتا بود و اگر مطالب پیشین نویسنده با همین مضمون را خوانده‌اید و مکرر جلوه می‌کند بر او ببخشایید که وقتی مدعیان، همه ساله ادعای خود را تکرار می‌کنند تا از کابوس آن برهند چاره‌ای جز تکرار در پاسخ نیست زیرا دلایل در گذر زمان تغییر نمی‌کند؛ بیشتر می‌شود که کمتر نه.

 

۱. ایرج امینی فرزند دکتر علی امینی می‌گوید: «‌در صورتی می‌توان آن رویداد را کودتا دانست که نظامیان به قدرت می‌رسیدند و شاه را برکنار می‌کردند؛ در حالی که شاه همچنان در قدرت بود.»

با این حساب چرا واقعه سوم اسفند ۱۲۹۹ را کودتا می‌دانیم که سیدضیاء‌الدین طباطبایی را به قدرت رساند و بعد از صد روز دولت را تحویل رضاخان داد. هر دو نیز با افتخار از کلمه «کودتا» استفاده می‌کردند و آن را گریزناپذیر می‌دانستند. در حالی که هیچ‌یک از دو عامل اصلی کودتا سلطان احمدشاه قاجار را از اریکۀ سلطنت به زیر نکشیدند و پنج سال بعد مجلس موسسان رای به انقراض سلطنت قاجار داد. با تعریف آقای امینی که عمویشان در روزهای کودتا وزیر دربار شاه بود سوم اسفند ۱۲۹۹ هم واقعه یا رویداد است نه کودتا!

 

تعریف مصطلح کودتا «‌دخالت نظامیان در سیاست و کنارزدن رأس قدرت» است. مگر نظامیان دخالت نکردند و مصدق را از رأس قدرت کنار نزدند؟

۲. محمد قائد در کتاب خواندنی «ظلم، جهل و برزخیان زمین‌» می‌نویسد: «کسانی استدلال می‌کنند کودتایی در کار نبود و نخست‌وزیر از سوی شاه برکنار شد که اتفاقی عادی در حکومت و سیاست است. اما این حرف تنها هنگامی قابل دفاع است که شاه نگریخته بود. اسدالله علم در سال ۱۳۵۲ در مقاله‌ای در روزنامه کیهان نوشت: شاهنشاه برای حفظ نظم از کشور خارج شدند ولی روایت شده که روز ۲۵ مرداد وقتی شاه می‌خواست از کلاردشت به رامسر برود و با هواپیما ایران را ترک کند کسانی از مردم محل کوشیدند او را دستگیر کنند و تحویل پاسگاه ژاندارمری دهند. شاه پس از آن هرگز به کلاردشت پا نگذاشت.»

۳. اگر برکناری نخست‌وزیر در غیاب مجلس (که با رفراندوم منحل شده بود) امری قانونی و عادی بود چه نیاز به نقشه و استقرار تانک بود؟

شاه خود در آخرین کنفرانس مطبوعاتی به مناسبت سالگرد ۲۸ مرداد و در ۲۶ مرداد ۱۳۵۷ و در گرماگرم تظاهرات و اعتراضات گفت: «‌من اتفاقا تابستان در سعدآباد زندگی می‌کردم. خبرهایی که می‌رسید حکایت از نقشه‌هایی می‌کرد که توسط توده‌ای‌ها و کمونیست‌ها طرح شده بود. برای حفظ این محل چهار تانک مامور شده بود که حتما قبل از وقایع بیست‌وپنجم امرداد تانک‌ها برای حفظ مقر آن دولت یاغی منتقل شدند. من خودم شخصا کلاردشت بودم و از دور ناظر جریانات. پس از تفکر زیاد نقشه‌ای کشیدیم که اگر دولت وقت فرمان قانونی پادشاه مشروطه ایران را اجرا نکند با ترک کشور مردم ایران را مختار به اتخاذ رویه مطابق میل‌شان کنیم.»

اگر فرمان برکناری مصدق قانونی بود چه نیاز به ترک شهر و دیار؟ آیا ناصرالدین‌شاه هم پس از عزل امیر کبیر ممالک محروسه را ترک کرد؟!

۴. استدلال قانونی‌بودن برکناری نخست‌وزیر مبتنی بر انحلال مجلس است؛ در حالی که رفراندوم انحلال را نیز غیر قانونی می‌دانند. اگر همه‌پرسی انحلال مجلس هفدهم غیر قانونی بود چرا شاه دستور نداد همان مجلس هفدهم به کار خود ادامه دهد و نمایندگان معترض به مجلس نرفتند؟ اگر قانونی بود و به استناد آن که دیگر مجلسی نبود تا امکان عزل نخست‌وزیر را داشته باشد چرا شاه فرمان عزل را نیمه‌شب صادر کرد؟ در واقع کودتای اول، ۲۵ مرداد انجام شد که با هوشیاری مصدق شکست خورد و کودتای دوم ۲۸ مرداد صورت پذیرفت که با دخالت خارجی پیروز شد. اگر عزل نخست‌وزیر در غیاب مجلس از حقوق پادشاه بود چرا ساعت یک بعد از نیمه‌شب با چهار کامیون نظامی و دو جیپ ارتش و یک زره‌پوش فرمان عزل را ابلاغ کردند؟

هنر مصدق این بود که با قید ساعت، رسید داد و در همان حال دستور توقیف و خلع سلاح آورنده فرمان را صادر کرد تا بعدها نتوانند ادعا کنند که در شرایط عادی فرمان را ابلاغ کرده‌اند و کودتا نبوده است.

۵. برخی مدعی‌اند در واقع با رد فرمان شاه این مصدق بود که کودتا کرد و شاه به همین خاطر برای حفظ جان خود ناگزیر از فرار شد و دولت ۲۵ تا ۲۸ مرداد کودتایی است و ۲۸ مرداد یک «ضد کودتا» بود برای بازگرداندن حکومت قانون و نجات کشور از دست کمونیست‌ها. این همان اتهامی است که مصدق را به خاطر آن محاکمه و تبعید کردند و تا پایان عمر در حصر گذاشتند و دکتر فاطمی را به همین اتهام اعدام کردند. اما از دو حال خارج نیست: یا شاه، رفراندوم انحلال مجلس هفدهم را قانونی می‌دانست که باید به رأی مردم تمکین می‌کرد و منتظر تشکیل مجلس جدید می‌ماند و بر پایه آن دولت را هم تحمل می‌کرد و اگر نمی‌دانست چرا فرمان انتخابات مجلس هجدهم را صادر کرد؛ در حالی که قبول همه‌پرسی مستلزم ابقای دولت مصدق هم بود.

مصدق یک حقوقدان زیرک و بین‌المللی بود. با نوع سؤال رفراندوم دولت و مجلس را به هم پیوند داده بود و قبول رفراندوم یعنی هم انحلال مجلس و هم ادامه کار دولت و نپذیرفتن آن هم به این معنی که مجلس هفدهم اعتبار دارد و عزل نخست‌وزیر را باید مجلسی انجام دهد که از نظر شاه مشروع بوده و در هر دو حالت فرمان عزل مردود بود. زیرا اگر مجلس داشتیم که غیر مجلس نمی‌توانست فرمان عزل بدهد و اگر نداشتیم یعنی نتیجه رفراندوم - هم انحلال مجلس و هم ادامۀ کار دولت - را قبول کرده بود.

در متن سؤال همه‌پرسی دقت کنید: «‌اگر با این دولت و نقشه و هدف آن موافق هستید رای به انحلال مجلس بدهید تا مجلس دیگری تشکیل شود که بتواند در راه تامین آمال ملت با دولت همکاری کند و اگر با ادامه وضع کنونی مجلس موافقید تا دوره هفدهم سپری شود و دولت دیگری روی کار بیاید که با این مجلس همکاری کند رای مخالف به انحلال مجلس بدهید.»

پس مردم فقط به انحلال مجلس ۱۷ رای ندادند. در واقع به ادامه دولت مصدق هم رای دادند و عزل او کودتا علیه مردم بود.

۶. مخالفین می‌گویند مصدق می‌دانست که چنانچه مجلس ۱۷ را منحل نکند و حسین مکی به عنوان ناظر مجلس به بانک مرکزی راه یابد موضوع چاپ اسکناس بدون پشتوانه لو می‌رود و آنگاه نخست‌وزیر را به صورت قانونی برکنار می‌کردند. بنابراین پیش‌دستی کرد و ترجیح داد زودتر و قهرمانانه و مظلومانه و با کودتا کنار برود نه به صورت قانونی و بعدتر. مصدق تلویحا این موضوع را انکار نمی‌کرد و می‌گفت نمی‌توانسته امیدهای یک ملت را به مجلسی بسپارد که نماینده واقعی آنان نبود. یکی از هنرهای سیاستمداران پیش‌دستی است و اگر هم پیش‌دستی کرده باشد کار بدی نبوده است. ضمن اینکه در آن مقطع گریزی از چاپ اسکناس نبود و لورفتن قضیه تورم‌زا بود.

۷. مخالفان مصدق معتقدند اگر در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ احمد قوام مانده بود مسیر کشور متفاوت می‌شد. آنها و بسیاری دیگر قوام را به عنوان سیاستمداری باهوش و معتبر قبول دارند. پس داوری درباره قانونی‌بودن فرمان عزل را به او می‌سپاریم. احمد قوام چهار سال قبل‌تر و در ۲۶ اسفند ۱۳۲۸ در نامه‌ای به محمدرضاشاه و در واکنش به فراخوان مجلس موسسان نوشته بود: «قانون اساسی طبق اصل ۴۴ متمم، شخص پادشاه را از مسئولیت مبرا دانسته و در نتیجه همین عدم مسئولیت است که تمامی موادی که مربوط به فرماندهی کل قوا و عزل و نصب سفرا و اعلان جنگ و صحه امضای فرامین و آنچه از این قبیل است عموما دارای جنبه تشریفاتی می‌گردد و این حقوق فقط و فقط ناشی از ملت ایران است.»

۸. اگر کودتا نبود و یک واقعه و رویداد داخلی و عادی بود چرا سال‌ها بعد مادلین آلبرایت، وزیر امور خارجه دولت بیل کلینتون، به منظور امکان گفتگو با رییس‌جمهوری وقت ایران - سیدمحمد خاتمی - در نشست سازمان ملل و در جریان سخنرانی خود در ۱۷ مارس سال ۲۰۰۰ به خاطر «‌دخالت‌های آمریکا در براندازی دولت دکتر محمد مصدق در سال ۱۹۵۳» ابراز تأسف کرد؟ بابت یک موضوع داخلی در ایران؟

۹. اگر کودتا نبود چرا کارشناسان و پژوهشگران خارجی بارها از واژه کودتا استفاده کرده‌اند؟

مارک گازیوروسکی یکی از شناخته‌شده‌ترین پژوهشگران در زمینه کودتای ۲۸ مرداد است. اساسا عنوان کتاب او «‌مصدق و کودتا در تهران» است. او به‌صراحت می‌نویسد: «سیا با کمک محدود انگلستان، به طراحی و کمک مالی و هدایت کودتا پرداخت. آنان فضل‌الله زاهدی را به عنوان رهبر ظاهری کودتا انتخاب کردند و شاه را متقاعد ساختند زاهدی را بپذیرد و از کودتا حمایت کند.»

۱۰. اگر عزل مصدق امری عادی بود شاه با اکراه بسیار آن را انجام نمی‌داد. به احتمال بسیار زیاد متن برکناری را خود شاه ننوشته بلکه تنها کاغذ سفیدی را امضا کرده و دکتر مصدق هم از نزدیک‌بودن سطور پایانی متن گفته بود که نشان می‌داد بعد از امضا نوشته شده است.

ثریا اسفندیاری بختیاری در کتاب خاطرات خود نوشته است: «‌در رم شاه به من گفت باید صرفه‌جویی کنیم چون به اندازه کافی پول برای خرید مزرعه در آمریکا هم نداریم.» همین نشان می‌دهد شاه بعد از فرار در ۲۶ مرداد آماده تشکیل زندگی تازه‌ای همراه ثریا در آمریکا بوده و سلطنت را در واقع تمام‌شده می‌دانسته و همین که جان خود را نجات داده بود، راضی بود.

ممکن است گفته شود مصدق با رد فرمان عزل کودتا کرد ولی با این فرض نادرست هم باز سلطنت شاه تمام شده بود؛ چندان که فاطمی درخواست اعلام جمهوری می‌کند و مصدق نمی‌پذیرد و می‌گوید من قرآن مُهر کرده‌ام که به سلطنت وفادار باشم و شورای سلطنت تشکیل می‌دهد. به این اعتبار سلطنت آغازشده در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ به پایان می‌رسد و در آن چهار روز ایران شاه نداشته؛ کمااینکه در سفارت ایران در رم کارمندان حاضر به سرویس‌دهی به او نمی‌شوند و تنها یک نفر ریسک می‌کند و اتومبیل خود را در اختیار وی قرار می‌دهد و بعد البته صدها برابر پاداش می‌گیرد.

دوره جدید از ۲۹ مرداد یا ۳۱ مرداد شروع می‌شود. در این باره هم می‌توانند بگویند با کودتای غیر قانونی در ۲۵ مرداد ناگزیر از ترک سلطنت شد و در پی «قیام ملی» مردم بازگشت. اگر این فرض را درست بدانیم و دخالت خارجی را هم با عنوان کمک برای روی کار نیامدن کمونیست‌ها توجیه کنیم، بسیار خوب! این دورۀ جدید ناشی از قیام ملی و به کرسی نشستن خواست ملت برای کنارزدن دولت مصدق و دفع کمونیست‌ها باید با شور و سرور و با دموکراسی شروع می‌شد نه با سرکوب! در این حالت چه نیاز به دستگیری و تبعید مصدق و روشنفکران و ایجاد فضای امنیتی بود؟ چندان که دکتر اسلامی ندوشن نوشته تهران و ایرانی که در بازگشت از سفر فرانسه برای تحصیل دیدم آن تهران و ایران قبل نبود و به‌وضوح جامعه دل‌مرده شده بود، یعنی به خاطر تغییر عادی نخست‌وزیر که بارها رخ داده بود؟

یادمان باشد ژنرال پرویز مشرف که با کودتا قدرت را در پاکستان در دست گرفت، « کودتا» را انکار می‌کرد و می‌گفت: «‌آیا حزبی را منحل یا نشریه‌ای را توقیف کرده‌ام؟ وقتی سیاسیون و روزنامه‌نگاران همچنان فعال هستند و با هیچ‌یک برخورد نکرده‌ام و خونی از بینی کسی نریخته یعنی نام این انتقال قدرت را نباید کودتا بگذارید.»

حتی اگر آنچه در ۲۸ مرداد اتفاق افتاد «واقعه» یا «رویداد سیاسی» بود نه کودتا، رفتارهای پس از آن اما به اذعان همه کودتایی بود.

این استدلالات را می‌توان ادامه داد اما متن را طولانی می‌کند. از جمله این نکته که گفته می‌شود اسناد عملیات ماه اوت ۱۹۵۳ به خاطر کمبود جا دور ریخته شده و در بریتانیا با وجود گذشت دو دوره سی‌ساله بر خلاف سنت رایج اسناد منتشر نمی‌شود؛ در حالی که دسترسی به دیگر اسناد برای دکتر مجید تفرشی، سندپژوه ایرانی، فراهم است.

بر این دلایل دهگانه موارد متعدد دیگر را هم می‌توان افزود از جمله اینکه اسدالله عَلَم در خاطرات خود از لفظ کودتا استفاده می‌کند. از عَلَم وفادارترند منکران کودتا؟!