دنیای قلم -نام عکاس را نمی دانم اما این عکس متعلق به سی و دو سال پیش است. سالروز آزادی و مبادله بزرگ اسرای ایران و عراق. سی هشت هزار اسیر ایرانی طی یک ماه از روزگار سیاهی اسارت به ایران و خانههایشان بازگشتند. در مقابل استرداد چهل هزار اسیر عراقی. تمنای خانوادههایی که عزیزانشان در جنگ مفقود شدند در این عکس موج میزند. دونفری که عکس در دست گرفتهاند و از اسیر آزاد شده آدرسی از گمشدهشان میخواهند، انگار ملتمسانه به نمایندگی از سیزده هزار خانواده مفقودالاثر این جا نشستهاند. و آن مرد اسیر آزاد شده با سری به پایین افکنده، چه در سر دارد و چه در حافظه؟ نگاه مرد جوان به دهان اسیرتازه آمده، دوخته شده با هزاران امید و اضطراب. انگار میگوید یک بار دیگر نگاه کن به عکس. او را می شناسی؟ او را جایی دیدهایی؟ شاید برادرش باشد. شاید دوستش یا فامیلش. او فقط آدرس میخواهد و حتما خبری از حیات و ممات عزیزش. آن پیرمرد کناری حتما دنبال پسرکش میگردد. اسیر آزاد شده شاید درهمان نگاه اول آنها را شناخته و شاهد مرگشان بوده و شاید نشناخته اما دیگر توان نگاه کردن به عکسها را از کف داده و پاسخی ندارد.
یاد همه عزیزان مفقودالاثر گرامی باد