دنیای قلم -افسردگی بیماری ناتوانکنندهای است که هم جسم و هم روان فرد را درگیر میکند. علائم جسمی بر اشتها، خواب، وزن، میزان انرژی و میل جنسی فرد تأثیر میگذارند. علائم روانی بسیار متنوع هستند و طیف گستردهای از مشکلات فکری و روانی را در برمیگیرند. فرد مبتلا از نظر ذهنی فلج میشود. تصور واقعی از خود را از دست میدهد و از انجامدادن فعالیتهای روزمره و شغلی باز میماند.
تحقیقات نشان داده است مجموعهای از عوامل ارثی، زیستی، محیطی و روانی بر شروع یا پیشرفت افسردگی تأثیر میگذارند. در این گزارش به برخی چیزهایی که باعث افسردگی میشود، اشاره میکنیم.
تعریف افسردگی از دیدگاه روانشناسان
در روانشناسی افسردگی بیماری است که هم جسم و هم روان فرد را درگیر میکند. علائم جسمی بر اشتها، خواب، وزن، میزان انرژی و میل جنسی فرد تأثیر میگذارد.
علائم روانی بسیار متنوع است و طیف گستردهای از مشکلات فکری و روانی را دربر میگیرد. برای تشخیص افسردگی بالینی میتوان از معیارهای 9گانۀ که انجمن روانپزشکی آمریکا تعریف کرده است استفاده کرد. اگر فردی 5 معیار از 9 معیار تشخیصی را تقریباً هر روز و برای حداقل یک ماه داشته باشد و تجربه کند، به اختلال افسردگی اساسی یا به زبان ساده به بیماری افسردگی واقعی مبتلاست. این معیارها که در واقع نشانه های افسردگی نیز هستند به شرح زیر است :
1-احساس غم عمیق، احساس خالیبودن، خلق تحریکپذیر، گریهکردن بدون دلیل خاصی و علائم مشابه که نشانگر خلق افسرده و اصلیترین علایم افسردگی هستند.
2-کاهش علاقه به انجامدادن اکثر فعالیتهای روزانه و لذتنبردن از تفریحات. مثلاً فرد هیچ تمایلی به رفتن به مهمانی، پارک، 2-سینما و غیره از خود نشان نمیدهد. فرد همچنین تمایل به رابطۀ جنسی را از دست میدهد؛
3-کاهش وزن مشخص (در حدود ۵ درصد وزن قبلی یا بیشتر) و کاهش اشتها؛
4-تغییر در عادات خواب شامل بیخوابی و پرخوابی؛
5-تغییر در میزان فعالیت فیزیکی بهصورت کمتحرکی یا پرتحرکی؛
6-احساس خستگی زیاد و کمبود انرژی نیز از علائم مهم افسردگی است؛
7-احساس پوچی، بیهودگی، سرزنشکردن خود و احساس گناهکار بودن بیدلیل؛
8-از دست دادن قدرت تمرکز و تفکر در مورد موضوعات مختلف؛
9-فکر کردن به موضوع مرگ، خودکشی یا داشتن برنامهای برای خودکشی.
البته کسانی که ۴ معیار از ۹ مورد معیارهای فوق را هم داشته باشند باید به فکر مشاوره و درمان باشند.
انواع حالت افسردگی با توجه به علائم و خصوصیات آن به شرح زیر است:
افسردگی شدید یا افسردگی اساسی: افراد مبتلا به این اختلال در بیشتر روزهای هفته دچار علایم افسردگی هستند و از معیارهای 9گانۀ بالا حداقل 5 مورد را به مدت 2 هفته یا بیشتر دارند. این اختلال در افراد مختلف ممکن است با علائم متفاوتی خود را نشان دهد.
اختلال افسردگی مداوم: اگر افسردگی بیشتر از 2 سال طول بکشد به آن مداوم گفته میشود.
اختلال دوقطبی: از میان انواع حالت افسردگی افراد مبتلابه اختلال دوقطبی دورههای افسردگی (خلق پایین) و دورههایی شیدایی (خلق بالا) دارند. داروها و روشهای درمانی در این اختلال متفاوت است. در میان انواع افسردگی در مردان به این مورد باید توجه ویژهای کرد؛ چراکه افراد مبتلا در دورههای شیدایی ممکن است دست به کارهای خطرناک بزنند.
اختلال عاطفی فصلی: این اختلالِ دورهای از افسردگی شدید است که اغلب در زمستان که روزها کوتاهتر هستند و نور خورشید کمتری وجود دارد ایجاد میشود.
افسردگی روانی: افراد مبتلابه این اختلال دارای علایم افسردگی همراه با علائم روانپریشی هستند.
افسردگی پس از زایمان: این اختلال پس از زایمان رخ میدهد و میتواند هفتهها و ماهها طول بکشد. اختلال نارسایی پیش از قاعدگی: در افراد مبتلابه این اختلال، در ابتدای دورۀ قاعدگی، افسردگی و سایر علائم ایجاد میشود. این مورد از شایعترین موارد انواع افسردگی در زنان به شمار میرود.
افسردگی غیرمعمول : در این نوع علائم افراد متفاوتتر از علایم افسردگی رخ میدهد و معمولاً دیرتر تشخیص داده میشود.
افسردگی مقاوم به درمان: افسردگی مقاوم به درمان افسردگی است که با وجود بکارگیری داروها و روشهای درمانی مختلف فرد درمان نشود.
افسردگی اساسی یک بیماری واقعاً ناتوانکننده است. فرد مبتلا ازنظر ذهنی فلج میشود. تصور واقعی از خود را از دست میدهد. هم از نظر جسمی و هم از لحاظ روانی از انجام فعالیتهای روزمره و شغلی باز میماند.
فرد افسرده همچنین اعتماد به نفس خود را از دست میدهد و ارادهاش در انجام اهداف کوتاه مدت و دراز مدت به شدت تحلیل میرود. به همین دلیل فرد قدرت تصمیمگیری را هم از دست میدهد. به دلیل نداشتن علاقه به تفریحات از خانه بیرون نمیرود و این موضوع منجر به افزایش علائم بالینی و انزوای بیشتر فرد میشود.
کمکم در اثر احساس غم شدید، پوچی، بیارزشی و گناهکاربودن افکار خودکشی به ذهن فرد میآید. آمار در این زمینه تکاندهنده است.
افسردگی اساسی میتواند منجر به از دست دادن شغل، روابط زناشویی و روابط اجتماعی شود و فرد را به یک معلول ذهنی تبدیل کند و دست آخر هم به خودکشی منجر شود.
شناسایی فرد مبتلابه افسردگی توسط اطرافیان و شروع سریع درمانهای دارویی و درمانهای حمایتی بسیار مهم است. معمولاً فرد مبتلا خودش نمیتواند بیماری را تشخیص دهد و این اطرافیان هستند که این مشکل را تشخیص میدهند؛ چون فرد مبتلا قدرت قضاوت منطقی و صحیحی ندارد.
پس این وظیفۀ اطرافیان است که ابتدا به این بیماری فکر کنند. درمانهای دارویی بسیار مهم هستند و در اکثر موارد باید درمانهای دارویی از همان ابتدا آغاز شوند ولی نقش رفتاردرمانی و خانوادهدرمانی، که مجموعاً درمانهای حمایتی هستند، بسیار حائز اهمیت است.
علاوه بر ژنتیک مهمترین عوامل موثر بر افسردگی عبارتاند از:
اتفاقات مهم در زندگی که تنش و استرس زیادی را به فرد منتقل میکنند؛ مانند پایان رابطه زناشویی یا عشقی در اثر طلاق یا علل مشابه، مرگ فردی که بهشدت او را دوست دارید، دور شدن طولانی مدت از فرد یا افرادی که دوست دارید؛ مشاجره مداوم با همسر یا فردی که با او در رابطه هستید و داشتن شریک زندگی که خود دچار افسردگی است، کارکردن تحت فشار زیاد و در محیطهای پرتنش، بازنشستگی، از دست دادن شغل و درآمد یا شروع شغل جدید که از آن راضی نیستید.
حاملگی و به دنیا آوردن فرزند یا سقط جنین، مهاجرت به شهر یا کشور جدید با فرهنگ و زبان و آداب و رسوم متفاوت، داشتن مشکلات خواب، درد مداوم در اثر سایر بیماریها، بیماری اضطراب و بیشفعالی بزرگسالان؛اطلاعداشتن از ابتلا به بیماریهای مهم نظیر دیابت، سرطان، بیماری قلبی، پارکینسون و آلزایمر از جمله عوامل موثر در ابتلا به افسردگی است.
تغذیه در خلقو خوی ما بسیار نقش مهمی دارد. کمبود یا تنظیمنبودن موارد تغذیهای زیر ممکن است موجب ایجاد افسردگی شود یا وضعیت یک فرد افسرده را بدتر کند؛مانند اسیدهای چرب امگا3، منیزیوم، ویتامینهای ب و د،آهن، اسیدهای آمینه ضروری، روی و ید.
از آن جا که افسردگی بیماری بسیار شایعی است، هیچکس نمیتواند مطمئن باشد که این بیماری به سراغ او نمیآید. دانستن عوامل مؤثر بر شروع بیماری و معیارهای تشخیصی افسردگی به ما کمک میکنند که در صورت شروع علائم برای خود و اطرافیان به بیماری افسردگی فکر کنیم و پیش از استقرار و تشدید بیماری به فکر درمان آن باشیم.
همان طور که ذکر شد، برای پیشگیری و جلوگیری از پیشرفت بیماری دانستن عوامل مؤثر بر شروع بیماری و معیارهای تشخیصی افسردگی بسیار مهم و کمککننده هستند. وقتی فردی با اتفاقات مهم و اساسی در زندگی نظیر سوگ عزیزان، طلاق، از دست دادن شغل یا مهاجرت مواجه میشود، نیاز به حمایت عاطفی و فکری بیشتری دارد و این وظیفۀ اطرافیان است که به او کمک کنند.
مثلاً افرادی که در معرض عوامل ذکر شده قرار میگیرند بهتر است از دیدن فیلمهای غمگینکننده، معاشرت با افراد منفینگر و کسانی که خود مبتلابه افسردگی هستند ولی تحت درمان قرار ندارند اجتناب کنند.
افرادی هم که سابقۀ قبلی افسردگی دارند باید مراقب عود آن در اثر عوامل ذکرشده باشند و در صورت شروع علائم به فکر درمان باشند.
درمان افسردگی شامل استفاده از داروها و رواندرمانی است. داروهای مختلفی برای افسردگی وجود دارد که با توجه به وضعیت فرد تجویز میشوند. رواندرمانی و رفتار درمانی نیز معمولاً به کمک روان درمانگر و اعضای خانواده انجام میشوند و شامل تغییر طرز تفکر و اصلاح رفتارهایی است که موجب بروز افسردگی میشوند.