دنیای قلم -ازدواج صرفاً در کنار هم قرار گرفتن دو نفر نیست بلکه ایدهها، هدفها، آرزوها، تولید مثل، مشترک فکر کردن، آیندهی خوب ساختن و احساس مسئولیت در مقابل خود و خانواده و کشور است، بنابراین نیاز داریم آموزشهای مورد نظر از دوران کودکی، نوجوانی و جوانی و تا پیش از ازدواج به فرزندانمان داده شود تا براساس پختگی و حس مسئولیت وارد زندگی مشترک شود تا دیگر به خاطر مسائل کوچک درگیری و تنش پیش نیاید.
دکتر "امیر عبدالحسینی" در نشستی با موضوع دلایل افزایش سن ازدواج؛ علل و عوامل و بیان راهکارهای کاهش سن ازدواج، با تاکید بر اینکه از دلایل متعدد و علمی، بحث از افزایش جرایم و آسیبهای اجتماعی آن مانند بی بند و باریهای جنسی و طلاق مطرح است، اظهار کرد: آسیبی به نام طلاق که در بعضی از نقاط کشور مانند تهران تا ۶۰ درصد نیز رسیده است و همین "ترس از ازدواج" را در بین جوانان شکل داده است.
این دکتری روانشناسی یکی دیگر از عوامل افزایش سن ازدواج را تحصیلات دانشگاهی دانست که با وجود شرایط مساعد در انجام تحصیلات تکمیلی، جوان بین ۶ تا ۸ سال و به دور از خانواده مشغول درس خواندن است و این موضوع باعث میشود ازدواج آنها به تاخیر بیفتد، افزود: این افراد تقریباً از سن ۱۸ تا ۲۰ سالگی وارد محیط دانشگاه شده و تا ۲۶ الی ۲۸ سالگی در این محیط هستند. این جوانان مانند جوانان ۲۰ تا ۲۲ ساله در شرایط ازدواج هستند ولی با آگاهی از اینکه فرصت کمتری نسبت به آنها دارند در انتخاب همسر نه تنها دقت کنند بلکه با سختگیری فرصت تشکیل خانواده را از دست ندهند.
وی یادآوری کرد: به هم خوردن توازن بین دختر و پسر در روستاها یک عامل دیگر در افزایش سن ازدواج و تجرد قطعی است. چرا که پسرها برای تحصیل و کار مهاجرت میکنند و شانس دختران روستا برای ازدواج پایین میآید.
عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور استان ایلام گفت: در جامعه ما عاملی که بر اثر افزایش سن ازدواج رخ میدهد و خیلی کم روی آن مانور داده شده این است اینکه غریزه جنسی از حالت نرمال یا بهنجار خارج میشود. و اگر دلیل ازدواج نکردن را میپرسید، جواب میشنوید دیگه سنی از ما گذشته است یا میگویند از ازدواج میترسیم.
عبدالحسینی با اشاره به اینکه بعضی واژهها که ناشی از فکر افراد است نیز مسبب تجرد قطعی میشود، خاطر نشان کرد: فکر روی رفتار و احساسات تاثیر دارد. بخصوص آقایان میگویند کسانیکه دور و ور من هستند، ازدواج نکردند چرا من ازدواج کنم. یا میگویند، میترسم ازدواج کنم. این افکار روی رفتار افراد تاثیر میگذارد و حتی حاضر نمیشود برود دختری را ببیند.
وی گفت: ترس نشات گرفته از طلاقهای زودهنگام، مهریه، تنشهای که در زندگی پیش میآید و این فکر ایجاد شده اگر دختری با من ازدواج کند به دنبال گرفتن مهریه است؛ زوده برای ازدواج؛ نمیتوانم خانوادهام را تنها بذارم یا یکی از والدین مریض هست، یا چندتا خواهر مجرد دارد. این توجیه را دارد اگر ازدواج کنم رفتارش با پدر و مادر و خواهر و برادرهای من فرق میکند و این نیز میتواند یکی از دلایل افزایش سن ازدواج باشد.
این مشاور و روانشناس ادامه داد: اقتصاد، یکی از عوامل مهم افزایش سن ازدواج است. مثلا قیمت اجاره خانه با وامی که داده میشود، نمیخواند. خرید خانه امکانپذیر نیست، ماشین که در زندگی کنونی امری ضروری شده، امکان خرید آن نیز سخت شده است. در نهایت دلایل مذکور که در امر ازدواج با یکدیگر همپوشانی دارند با برجستهتر شدن یکی از علتها منجر به انتخاب تجرد در بین جوانان میشود.
وی به انجام تحقیقی در فواصل بین سالهای ۹۰ تا ۹۸ در آمریکا مبنی بر اینکه چرا سن ازدواج پایین آمده، اشاره کرد و گفت: این تحقیق مربوط به زمانی است که رشد اقتصادی آمریکا بالا بوده که به تاثیر آن سن ازدواج تا ۲۱ سال و دو ماه کاهش پیدا میکند. در ادامهی بررسی موضوع، میآیند و حقوق مردان را پایین میآورند که مشاهده میشود کمی سن ازدواج بالا رفت چون ترس از مشکلات اقتصادی به وجود میآید. انجام تحقیقات مشابه در چین، هند و پاکستان نیز نتایجی مشابه تحقیق آمریکا بوده است.
عبدالحسینی به استقلال مالی بعضی از خانمها اشاره کرد و گفت: این گروه از دختران چون به جهت اقتصادی تامین هستند به دنبال گزینهی بهتر با جایگاه اجتماعی مناسب هستند. یا به اصلاح امنیت اقتصادی، انگیزه ازدواج را از فرد میگیرد.
وی یکی از پیامدهای بارز افزایش سن ازدواج را ناباروری که در کشور نرخ بالایی نیز دارد، عنوان کرد و گفت: باروری در دخترانی که در سنین بالا ازدواج میکنند به تاخیر میافتد. شاید بر اثر تفکراتی که جوانان دچار آن شدهاند که فقط یک فرزند کافی است یا اینکه پس از مداوا صاحب یک فرزند میشوند و به این شکل،" تک فرزندی" رواج پیدا میکند که چه برای خانواده و چه خود فرزند آسیبزاست.
عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور استان ایلام همچنین به تقلیل رفتن نیاز جنسی افراد بر اثر دیر ازدواج کردن اشاره کرد و گفت: نیاز گرسنگی و تشنگی نهایتا بشود دو یا سه روز به تاخیر انداخت اما نیاز جنسی چه از طریق باور دینی، چه تربیتی و فرهنگی تا یک حدی میتوان به تاخیر انداخته شود چون تحمل فرد به این نیاز حدی دارد و در صورت فراهم نشدن شرایط ازدواج موجب بیبند و باری جنسیتی میشود. در نتیجه باید عواملی مانند تنوع طلبی جنسی، فساد و فحشا و نارضایتی از اختلالهای جنسی را از پیامدهای دیر ازدواج کردن برشمرد.
وی در ادامه بر انجام دورههای مشاوره پیش از ازدواج و حتی اجباری شدن آن مانند بعضی از کشورها تاکید کرد و گفت: در بعضی کشورها و طبق قانون اگر کسی برای طلاق اقدام کند باید برگه ۶ ماهه مشاوره پیش از ازدواج را ضمیمه کند. هر چند در کشور ما روی مشاوره کار شده اما باید جدیتر ورود کرد.
این روانشناس و مشاور افزود: از سوی سازمان نظام روان شناسی و توسط دکتر موسوی، رمضانی، نیازی و بنده طرحی ارائه شد مبنی بر اینکه با ۲ ساعت مشاوره هیچ اتفاق مثبتی نخواهد افتاد و فرد اطلاعات لازم را دریافت نمیکند بنابراین باید دوره مشاوره به ۱۲ ساعت ارتقا پیدا کند و علاوه بر آن زوجین یک سال اول زندگی را تحت نظارت روانشناس بگذراند تا اگر سوالی در خصوص مسائل فرهنگی، جنسی، فرزندآوری و ... برایشان پیش آمد به دنبال پیدا کردن پاسخ در اینترنت نباشد و یک مسئله کوچک تبدیل به بحران نشود.
وی افزود: طرح مذکور حدود ۱۰ سال پیش که نشانههای از کاهش آمار ازدواج مشاهده شد، تقدیم استاندار وقت شد اما به مرحلهی اجرا نرسید و سالها بعد در قزوین به صورت پایلوت اجرا شد. البته توسط دکتر «شکوه نوابینژاد» طرح مشابه آن داده شده و الان در ۱۰ استان توسط متولیان زیادی مانند سازمان ملی جوانان، بهزیستی، سازمان روانشناسی و.... در حال اجراست.
عبدالحسینی تصریح کرد: متاسفانه در هفته ازدواج فقط به دنبال ارائه آمار و کارهایی هستیم که نرخ ازدواج را افزایش داده است در حالی که به همان نسبت ۱۶.۴ درصد آمار طلاق روند افزایشیتری داشته است. چرا آمار ازدواج افزایش پیدا نمیکند؟ چرا با وجود اینکه پروتکلهای بهداشتی در ایام کرونا هزینههای ازدواج را پایین آورد اما نرخ ازدواج افزایشی نشد؟
وی به مشاوره پیش از ازدواج تاکید کرد و گفت: سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور و استان، آمادگی لازم را برای اجرای آن به صورت علمی دارند و حتی آموزشهای آن را هم دیدهاند. اما باید از هزینههای این طرح از سوی خدمات بیمهای حمایت شود و هزینههای آن پوشش داده شود تا خانوادهها با خیال راحتتری مراجعه کنند.
وی یادآوری کرد: از ویژگیهای طرح این است که فرد آموزش مهارتهای زندگی، مسئولیتپذیری، تعهد، فرزندپروری، دوست داشتن، تحکیم و حفظ خانواده، کنترل خشم، حل مسئله را میبیند به معنای واقعی میتوان فردی متعهد و مسئولیتپذیر با کمک خانواده، مساجد و آموزش و پرورش را تربیت کرد.
دکتر «سیدمحمد موسوی» در بخش نخست صحبتها بر ترس از مسئولیتپذیری به عنوان یکی از دلایل افزایش سن ازدواج تاکید کرد و گفت: متاسفانه برنامهی خاصی برای فراگیری مهارتهای زندگی بخصوص مهارت مسئولیتپذیری در فرایند تربیت فرزندان از دوران کودکی تا ورود به دانشگاه وجود ندارد. از سوی دیگر ازدواج یکی از بزرگترین مسئولیتهای دوران زندگی به ویژه دورهی جوانی است. البته باید متذکر شد ازدواج صرفاً در کنار هم قرار گرفتن دو نفر نیست بلکه ایدهها، هدفها، آرزوها، تولید نسل، اشتراک فکری، رویای آیندهای خوب و احساس مسئولیت در مقابل خود، خانواده و جامعه است. اما متاسفانه آموزش این مهارت تا دوران ازدواج شخص دیده نشده است و خود این ضعف مهارت، به یکی از مشکلات جامعه کنونی تبدیل شده است و جوانان به دلیل نداشتن این مهارتها از امر ازدواج و مسئولیت پذیری سرباز میزنند.
این مشاور و روانشناس افزود: براساس آمارهای منتشر شده توسط ارگانهای مسئول در استان میزان طلاقها نسبت به گذشته افزایش داشته و میانگین سن طلاق نیز پایینتر آمده است و علاوه بر این، میزان طلاق در سالهای اولیه زندگی مشترک افزایش داشته است و همین مسئله موجب نگرانی جوانان شده که نکند آنها نیز در صورت ازدواج در چنین شرایطی قرار گیرند.
موسوی با اشاره به اینکه انگار محصولات فرهنگی و افراد تاثیرگذار در حوزه فرهنگی کشور مثل تولیدات سینمایی و فرهنگی و همچنین ورزشکاران و هنرپیشهگان که الگوی بخش اعظم جوانان محسوب میشوند به شکلی جوانان را تشویق به ازدواج در سنین بالا میکند، تصریح کرد: در محصولات فرهنگی ما مثل فیلمها، تولیدات سینمایی و هنری و همچنین در زندگی افراد شاخص جامعه مانند ورزشکاران و هنرمندان مسئلهی ازدواج در سنین بالا در حال تبلیغ است و حتی اینگونه القا میشود که اگر هم ازدواجی صورت نگیرد، اتفاقی نیفتاده است و تفاوتی بین تجرد و تاهل نیست.
وی با تاکید بر اینکه اقتصاد اولین مسئله در امر تشکیل خانواده است، تشریح کرد: ازدواج نیازمند مقدماتی مانند وسایل و امکانات اولیه زندگی است که باید فراهم شود. همچنین مرد بایستی به عنوان نان آور شرعی و عرفی در جامعه شغل مناسبی برای ادامه حیات یک خانواده و پذیرفتن مسئولیت تشکیل خانواده داشته باشد، که تقریبا در شرایط امروز جامعه ما به مرز غیرممکن رسیده است.
عضو سازمان روانشناسان ادامه داد: تعداد ترنسها بخصوص در بین دختران به دلیل وجود و یا تصور تبعیضهای رفتاری که به زعم آنها جامعه بین پسران و دختران قائل شده است در حال افزایش است و به همین دلیل دخترها تمایل به پسرنما شدن دارند و این که چنین ذهنیتی در یک دختر آن هم در سن ازدواج پیش بیاید او را از یک ازدواج موفق در کنار یک نفر از جنس مخالف دور خواهد کرد.
دکترموسوی یادآوری کرد: همه میگویند ازدواج آسان، اما وقتی دختر و پسری همدیگر را انتخاب میکنند در واقعیت میبینیم خود یا خانوادههایشان نه تنها از حق و حقوق خود کوتاه نمیآیند بلکه خودشان را تافتهی جدا بافته دانسته و متفاوت از بقیه میدانند و خواهان مسکن، ماشین و امکانات حداکثری آن هم در ابتدای زندگی مشترک... میشوند. این در حالی است که برای اکثر جوانان و خانوادههای آنها فراهم نمودن چنین شرایطی امکان پذیر نیست و اساساً زندگی ساختنی است آن هم با تلاش و اشتراک فکری زوجین و حمایت خانوادهها و دولتها.
وی خاطر نشان کرد: یکی دیگر از علتهایی که ازدواج را به تاخیر میاندازد و منجر به ازدواج در سن بالا میشود، ضرورت تحصیل در مقاطع دانشگاهی و تحصیلات تکمیلی است، امری که در جامعهی ما تبدیل به یک کالای تجملی و ضروری شده است حتی اگر تحصیلات دانشگاهی برای فرد منجر به درآمدزایی نشود. در حال حاضر نیز مشاهده میشود وقتی کسانی را برای ازدواج به یکدیگر معرفی میکنند اولین سوال این است که تحصیلات طرف مقابل چیست؟ اگر فرد دیپلم داشته باشد انگار جنایت کرده و کمبود غیر قابل جبرانی را دارد و حتما باید لیسانس، فوق لیسانس یا دکتری باشد. در نتیجه فرایند تحصیلات دانشگاهی علاوه بر زمانبر بودن و هزینههای سنگین توقع افراد را هم بالا میبرد، مثلا وقتی دختری یا پسری فوق لیسانس دارد تصورش این است که حداقل مدرک تحصیلی همسرش باید فوق لیسانس یا بالاتر باشد. و این موضوع خود عاملی برای افزایش سن ازدواج میشود.
موسوی تاکید کرد: اساس ماجرای ازدواج، وضعیت اقتصادی و شرایط مناسب و حداقلی برای تشکیل خانواده است که وجود ندارد.
وی در خصوص طرح ارتقا ساعتهای مشاوره پیش از ازدواج، گفت: این طرح درست زمانی که مسئولین در سطح کشور، شرایط حاکم بر آمار ازدواج را پیشبینی نمیکردند به استاندار وقت ایلام و سپاه استان ارائه شد و حتی مورد تقدیر قرار گرفت. اما با وجود ساختار سادهای که طرح داشت به مرحله اجرا نرفت. طرح به این شکل بود که از محل منابع استان و یا خود زوجین جوان و توسط روانشناسان دارای پروانه و مجوز فعالیت از سازمان نظام روانشناسی آموزشهایی به زوجین به مدت ۱۲ ساعت در مباحثی مانند بهداشت جنسی، روابط زناشویی، روابط بین فردی، همسرداری، فرزند پروری و احکام شرعی ازدواج تا قبل از جاری شدن خطبه عقد و بخشی از آموزشها نیز تا یکسال اول زندگی مشترک ارائه شود.
وی با اشاره به اینکه فرد برای خرید یک وسیله منزل چندین ساعت و روز وقت میگذارد تا وسیله دلخواهش را پیدا کند ولی همین فرد حاضر نیست چند ساعت وقت را صرف شناخت خود و شخصی را که قرار است با او زندگی مشترک داشته باشد، کند و او را مورد بررسی علمی قرار دهد تا مطمئن شود که به لحاظ شخصیتی، رفتاری و فرهنگی با شریک آینده زندگیاش سازگار هست یا خیر، ادامه داد: در روانشناسی ازدواج میگوییم ازدواجی موفق است که علیرغم تفاوتهای قطعی و حتمی؛ بیشترین تشابه را در قیافه، سن، سطح سواد، پایگاه اجتماعی، اقتصادی، سلایق و علایق حتی عقیدتی، سیاسی و اجتماعی را داشته باشند و در صورت داشتن تناسب با همدیگر ازدواج کرده و برای داشتن زندگی مشترک بهتر، آموزشهای لازم را ببینند. البته این طرح در ایلام مسکوت ماند ولی در تعدادی از استانها در حال اجرا میباشد.
این روانشناس تشریح کرد: سالها برای ازدواج فامیلی به دلایلی چون احتمال بروز معلولیتهای ژنتیکی بالا، تبلیغ منفی کردهایم، به نحوی که الان اگر در بین فامیل مورد خوبی برای ازدواج وجود داشته باشد، این امر به سختی محقق میشود در حالی که افراد فامیل با وجود شناختی که از هم دارند میتوانند ازدواج موفقی را رقم بزنند.
موسوی افزود: قبلا که بیشتر ازدواجها فامیلی بود، بدون رعایت مسائل پزشکی و پیشینه ژنتیکی، یا انجام آزمایشهای پزشکی بویژه در دوران بارداری منجر به تولد معلولیتهایی میشدیم و به اصطلاح از آن طرف بام میافتادیم اما در حال حاضر که تمام راههای پیشگیری از معلولیتها وجود دارد، ازدواج فامیلی رخ نمیدهد و اینبار از این طرف بام افتادهایم. و ازدواجها غالبا غیر فامیلی شده است که بیشک متاثر از فضای دانشگاه و محیط کار نیز هست و این رویه که فقط شخص مورد نظر را براساس شناخت در یک محیط کاری و یا تحصیلی مورد ارزیابی قرار میدهند و گاهاً اصلا تحقیق نکرده ازدواج میکنند قطعا پیامدهای آن به صورت منفی به فرد برمیگردد. لذا هر چه یک ازدواج در محیطی آشنا اتفاق بیفتد احتمال دوام بیشتری را میتوان برای آن پیش بینی کرد.
این مدرس دانشگاه با اشاره به اینکه وقتی سن ازدواج بالا میرود، ازدواجهای خارج از شمول عرفی و شرعی افزایش مییابد، خاطر نشان کرد: متاسفانه میگویند ازدواج سفید. سفید یعنی پاکی، بدون غل و غش. ما ازدواج سفید نداریم وقتی دو نفر خارج از چارچوب شرعی، عرفی و قانونی و فقط برای برطرف کردن نیازهای غریزی در کنار هم قرار میگیرند بهتر است بگوییم ازدواج سیاه. در صورتیکه این دو نفر در چارچوب شرع و عرف میتوانند این ارتباط را داشته باشند؛ همدیگر را بسنجند و اگر گزینه مناسبی برای هم بودند با همدیگر ازدواج کنند. متاسفانه الان پنهان از دید خانوادهها این اتفاق میافتد و در جامعه سنتی ما نیز در حال انجام است.
وی یادآوری کرد: جای تاسف است خانههای مجردی در بین پسران و دختران در حال رواج است و چون قصد ازدواج ندارند با هم در خانههای غیر هم جنس زندگی میکنند.
این مشاور به میزان انحرافات جنسی اشاره کرد و گفت: با وجود فضای مجازی و مواردی که تبلیغ میشود خیلیها نیز کورکورانه از این موارد تقلید میکنند در حالیکه نمیدانند هدف آنها بازاریابی برای محصولات و سودآوری خودشان است.
وی به این نکته اشاره کرد که بالا رفتن سن ازدواج، منجر به خیانت در زندگی متاهلین نیز میشود و زندگی افرادی را که ازدواج کرده، صاحب موقعیت اجتماعی هستند و فرزند دارند، بخاطر یکسری موارد بخصوص ارتباطات در محیط های کاری دچار تزلزل میکنند.
موسوی ادامه داد: یکی از پیامدهای تجرد تا سنین بالا، نگرش منفی به دختران و پسرانی است که ازدواج نکردهاند. متاسفانه در جامعه شاهد نگاه منفی به دختران و پسرانی هستیم که ممکن است به دلایل منطقی و غیرمنطقی متفاوتی موفق به ازدواج نشده باشند، هستیم و خوب و بد را به یک چشم میبینند و این اجحاف در حق آنهاست چرا که وقتی آدمها منفی ارزیابی میشوند کم کم تمایل پیدا میکند به سمت منفی بروند.
وی افزود: افزایش سن ازدواج، انحرافات جنسی را به وجود میآورد. یک بخش از اهداف ازدواج روابط جنسی بین افراد و تامین غریزه جنسی است که در ازدواجهای قانونی، شرعی و عرفی هر دو نفر مواظب سلامتی همدیگر در این رابطه هستند. ولی وقتی سن ازدواج بالا میرود و روابط غیر معمول پیش میآید، هیچ تضمینی برای رعایت بهداشت جنسی و عدم انتقال بیماریها وجود ندارد و الان آمار این بیماریها بالا رفته است.
عبدالحسینی در خصوص راه و روش کاهش سن ازدواج بر آموزش به عنوان یک نیاز فردی تاکید کرد و گفت: آموزش موثر علاوه بر ساختار و چارچوب مناسب، نیازمند تدوین به دست متخصص و ارائه و آموزش آن به وسیله صاحب علم است. باید متذکر شد در چند سال اخیر روان شناس وارد چرخه آموزش و پرورش شده و ساختار در سالهای اخیر فراهمتر شده است. این در حالی است که حدود ۱۲ سال پیش نیز دکتر افروز با این جمله که «صد هزار روان شناس و مشاور در مدارس و نزدیک به ده هزار در کلانتریها کم داریم» در اهمیت علم روانشناسی در محیطهای حساس اشاره کرد.
وی یکی از راهکارها را تاکید بر اجباری کردن آموزش پیش از ازدواج در کشور عنوان کرد و افزود: برگزاری دورههای آموزشی قبل از اقدام به ازدواج امری ضروری است حال دادگستری آن را میخواهد انجام دهد یا بهزیستی یا دولت و یا حکومت. البته این اتفاق با کمک دولت و حکومت عملیاتی میشود اما هر چه زودتر، بهتر.
عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور تصریح کرد: اینکه گفتیم نیاز جنسی از حالت عادی خارج شده است و باید مسئولین آن را جدی بگیرند به این دلیل است که دو دهه دیگر با بحران سالمندی در کشور روبرو میشویم، پس باید راهی اندیشیده شود که این نیاز جنسی و بهنجار به تاخیر نیفتد که اگر به نیاز جنسی توجه نشود جامعه به شدت دچار آسیب میشود.
این روانشناس گفت: شنیدهاید که میگویند هر کسی یک بهاری دارد، وقتی بهار از بین رفت تمایل و توجه به سمت فرد کمتر میشود. بنابراین خانوادهها با کمک مسئولین دولتی و حکومتی حواسشان به بهار زندگی دختران و پسران این سرزمین باشد.
عبدالحسینی اظهار کرد: ضمن پذیرش این مطلب که ادامه تحصیل عاملی برای افزایش سن ازدواج است اما آمار نیز نشان میدهد طلاق در ازدواج دانشجویی پایینتر است، پس لازم است در کنار پرداخت تسهیلات برای زوجین دانشجو، شغلهای موقت فراهم کرد.
وی با بیان اینکه باید با آموزش و یادگیری درست، فرهنگهای خوب کشورهای بیگانه را بگیریم و در این راه کودک و نوجوانمان باید آگاهی کسب کنند، خاطر نشان کرد: تمام فرهنگها قابل احترام هستند اما خرده فرهنگها نه. به عنوان نمونه ازدواج سه یا چهار نفر با همدیگر که یک خرده فرهنگ وارداتی است در کشور ما نیز دیده میشود.
عبدالحسینی در پاسخ به اینکه چرا با پدیدهی «ازدواج هراسی» روبرو هستیم، گفت: ازدواج هراسی به این دلیل است که مرد میگوید تفریحات ما کمتر میشود و خانمها هم میگویند موقعیت ادامه تحصیل از ما گرفته میشود. در حالیکه اگر نوجوان در مدرسه آموزش ببیند که همسرش حتی با وجود فرزند میتواند تحصیلات عالیه داشته باشد دیگر در حین زندگی این مقاومت را ندارد و یا دختر یاد بگیرد مرد نیازمند خلوت و تفریح سالم با دوستانش است یقیناً در زمان زندگی مشترک سخت نمیگیرد و به این شکل ازدواج هراسی پیش نمیآید.
دکتر موسوی با اشاره به اینکه بعضی تصمیمات عجولانه و برای جبران گذشته گرفته میشود که در بحث ازدواج و فرزندآوری کارشناسی شده نیست، خاطر نشان کرد: بنده معتقدم وام فرزندآوری یا تخصیص ماشین به فرزندآوری بایستی به امر ازدواج اختصاص داده شود یا اینکه میزان تسهیلات و شرایط وام ازدواج را میتوان به شکل بهتری تقویت کرد. زیرا طبیعتاً وقتی ازدواجی در سن مناسب اتفاق بیفتد فرزندآوری هم یکی از پیامدهای مثبت آن می باشد. لذا بهتر است که اصل ازدواج را تقویت و حمایت کنیم و تسهیلات و امکانات بیشتری را برای ازدواج آسان در اختیار جوانان قرار دهیم.
وی بر اجباری شدن آموزش پیش از ازدواج اشاره کرد و گفت: آنچه در این آموزشها وجود دارد کاملا علمی و تحقیق شده است ولی از آنها بهرهبرداری نمیشود. حتی تاکید بر روی آموزش مهارتهای زندگی و آموزش اجباری آن در مدارس میباشد. و تفکر براین است شاید تدریس بعضی از مباحث کتابهای درسی ضروری نباشد اما به جای آنها کتاب مهارتهای زندگی لازم و ضروری است چرا که مرحله به مرحله و متناسب با دورههای سنی و با جزئیات به آموزش میپردازد و تمایل به ازدواج و حرمت گذاشتن به جنس مخالف، مسئولیت پذیری و پایبندی به خانواده را در فرد نهادینه میکند.
این روانشناس با بیان اینکه خدمات مشاورهای تحت پوشش بیمهها نیست و افراد برای رفع مشکلات روحی روانی خود هزینه نمیکنند و درمان را فقط در گرفتن نسخه و دارو میدانند، تصریح کرد: متاسفانه هنوز فرهنگ مشاوره در جامعه ما جا نیفتاده و برای حرف زدن و حرف شنیدن حاضر به پرداخت هزینه نیستند. در صورتی که مشاوره صرفا حرف زدن نیست، مشاوره دانش تکنیکها و نظریههای علمی است که توسط مشاور به زبان ساده درمیآید و در مواجه با مراجع و ویژگی های او و مشکلش مثل اینکه زن هست یا مرد، جوان هست یا پیر، کم سواد هست یا باسواد، مشکلش حاد است یا مزمن، فردی است یا خانوادگی، و... و اینکه نوع مشکل چیست؟ مثلا اضطراب، استرس، اختلال جنسی، اختلال شخصیتی و .... تصمیم به اخذ روش درمان و تکنیک های درمانی می گیرد.
وی تاکید کرد: درمان را به شیوه رفتار درمانی، شناخت درمانی، رواندرمانی یا تلفیقی از این شیوهها انجام میدهیم و به افراد کمک میکنیم تا با تغییرات مناسب در سبک زندگی و تغذیه، رفتار، افکار و احساسات خود را اصلاح کرده و یا به شیوه مثبتی تغییر دهند.
موسوی افزود: درمان در حوزه روانشناسی خیلی سختتر از درمانهای جسمی است. مثلا برای سرماخوردگی خفیف، متوسط یا شدید یک تجویز بخصوص در همه جای دنیا ارائه می شود. اما نمیتوان گفت درمان یک اختلال رفتاری روانی بین یک خانم و آقا، یک نوجوان و بزرگسال، کم سواد و بیسواد یا باسواد، شخص مذهبی یا غیرمذهبی به یک شیوه است. بلکه برای هر کدام راهکار و درمانی متفاوت متناسب با شرایط فرد ارائه می شود.
وی یادآوری کرد: از آنجایی که ارائه خدمات مشاورهای تحت پوشش بیمه نیست مشکلاتی دارد. البته گاها مشکل از طرف من نوعی و همکاران روانشناس هم هست که ممکن است دانش علمی مربوط به درمان را به خوبی اجرا نکنیم و درمان جواب ندهد باید ما نیز به روز باشیم.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه اگر در کشور ما هم مثل بسیاری از کشورهای دنیا به دانشجویان و زنان خانه دار مستمری و مقرری مشخص و مکفی پرداخت شود شاید بسیاری از جوانان دانشجو و یا بیکار بتوانند بی دغدغه ازدواج کنند و ازدواج خود را تا اتمام تحصیلات دانشگاهی و پیدا کردن شغل به تآخیر نیندازند.
وی تاکید کرد: معتقدم باید ستاد ملی تهیه جهیزیه ایرانی داشته باشیم، که وسایل آن از کارخانجات ایرانی با نازلترین قیمت تهیه شود و جوانان در ابتدای زندگی به جای دغدغه وام ازدواج و ضمانت و پیچ و خم های اداری آن به این ستاد مراجعه کنند و با ارائه مدارک ازدواح خود جهیزیه کامل دریافت کنند و به این شکل دیگر موازی کاری حذف میشود و اختلاف قیمتها در شهرهای کوچک و بزرگ از بین میرود. و این راحتی خیال برای زوجین به وجود میآید که جهیزیه آنها با کمترین هزینه فراهم میشود.
دکتر موسوی بر آموزش نقش جنسیتی تاکید کرد و گفت: یک الگوی جنسیتی داریم که از ۳ سالگی شروع میشود و کودک آموزش میبیند که دختر یا پسر است و چه تفاوتی با جنس مخالف دارد به این صورت که با نوع رفتارهای ما با کودک، مثلا حرف زدن دخترانه با دخترها و پسرانه با پسرها، لباس پوشیدن متناسب با جنسیت، نوع اسباب بازی و بازی های مرتبط با جنسیت و ... متوجه الگوی جنسیتی خود می شود. اما نقش جنسیتی یعنی اینکه اگر یک دختر و زا یک پسر خود را به عنوان دختریا پسر پذیرفت، نقش او چیست؟ یعنی نقش او به عنوان یک مرد یا زن چیست؟ نقش او به عنوان همسر چیست؟ نقش او به عنوان یک برادر یا خواهر چیست؟ لذا آموزش نقشهای جنسیتی میتواند در تضمین ازدواج موفق موثر باشد
وی در ادامه گفت: مشاهده میشود مرد یا زن پس از ازدواج هنوز به جهت عاطفی به شکلی غیر معمول به خانواده خود وابسته است و همین وابستگی منجر به مشکلاتی و در نهایت طلاق او میشود. بنابراین نیاز داریم آموزشهای مورد نظر از دوران کودکی، نوجوانی و جوانی و تا پیش از ازدواج به فرزندانمان داده شود تا براساس پختگی و حس مسئولیت وارد زندگی مشترک شود تا دیگر بخاطر مسائل کوچک درگیری و تنش پیش نیاید.