دنیای قلم -«امروزه کشورها و شرکتهای متعددی طرح چهار روز کاری و سه روز تعطیلی در هفته را پذیرفتهاند یا در حال بررسی آن هستند و هر روز به طرفداران این طرح اضافه میشود. تعداد کشورها و شرکتهایی که به اجرای آزمایشی و اختیاری این طرح میپیوندند، اضافه میشود و اغلب نتایج مثبتی به دست آمده است. هر کشور دلایل خود را برای این طرح دارد؛ مثلا چندی پیش دولت ژاپن از این طرح حمایت کرد؛ به این دلیل که میتوان گردشگری داخلی را گسترش داد که میتواند اقتصاد را پویا کند یا از میزان خودکشی نیروی کار به خاطر ساعات کار زیاد جلوگیری کند.
متداولترین استدلالی که برای پذیرفتن این طرح در کشورهای مختلف بیان میشود، این است که با افزایش میزان تعطیلات آخر هفته بهرهوری نیروی کار افزایش پیدا میکند. نیروی کار با داشتن سه روز تعطیلی در هفته با توان، انرژی و تعهد بیشتری کار میکند. زمانی که کار در طول هفته و با تعطیلی کمی انجام میشود، توان ذهنی و جسمی نیروی کار کاهش پیدا میکند. علاوه بر افزایش بهرهوری، کاهش هزینههای اداری نیز از مزایای طرح چهار روز کاری در هفته است. این در حالی است که در کشور ما تعطیلی در هفته جز در مواردی محدود یک روز و نیم در هفته است و اکثر سازمانها پنجشنبهها تا ظهر مشغول فعالیت هستند.
طرح چهار روز کاری و سه روز تعطیلی در ایران چندان مورد بررسی و مطالعه دقیق قرار نگرفته است؛ در حالی که دلایل مختلفی وجود دارد که میتواند توجیهی برای بررسی دقیق و اجرای آزمایشی و اختیاری این طرح در برخی سازمانها حداقل در بخش دولتی باشد. نخست، بحث کاهش هزینههای اداری بهویژه در حوزه برق و گاز است. در حالی که در فصل تابستان با افزایش مصرف برق و در زمستان با افزایش مصرف گاز مواجه هستیم و در چند سال گذشته سرمایهگذاری روی تولید برق و گاز انجام نشده، لازم است برای صرفهجویی طرح چهار روز کاری در هفته را جدیتر مطالعه و اجرای آزمایشی آن را شروع کرد. علاوه بر این بوروکراسی گسترده و پرهزینه و هدردهی منابع در سازمانهای اداری اقتضا میکند اجرای آزمایشی طرح از سازمانهای اداری شروع شود؛ همانگونه که طرح تعطیلی پنجشنبههای مدارس نتایج مثبتی داشته است.
دوم، اغلب نیروی کار انگیزههای کمی دارند و بهرهوری و ساعات کار مفید بهویژه در بخشهای یقهسفیدی اندک است. یکی از دلایل آن میتواند مرخصی اندک یک روز و نیمه در هفته باشد که نیروی کار نمیتواند قوای ذهنی و فکری و جسمی خود را بازتولید کند؛ بنابراین گاهی در محیطهای کاری با نیروی کاری مواجه هستیم که اغلب خسته، کمدقت، فاقد تمرکز و تا حدی عصبی هستند که لازم است برای این مسئله تدبیری اندیشیده شود.
سوم، با اجرای این طرح میتوان امید داشت که افراد وقت و فرصت بیشتری برای خانواده بگذارند و به تقویت گفتوگو، تفاهم و توافق در میان اعضای خانواده بینجامد.چهارم، گردشگری داخلی در کشور تقویت میشود.
پنجم، مشاغل بخش سرگرمی و فرهنگی توسعه پیدا میکند. در حالی که تعداد کسانی که سینما میروند، کتاب میخوانند و به تئاتر میروند کاهش پیدا کرده است، با اجرای این طرح میتوان امید داشت اینگونه مشاغل توسعه پیدا کند.
شاید در نگاه اول با طرح این دو ادعا که تعطیلات در ایران زیاد است و با این طرح نیمی از سال، کار تعطیل خواهد شد یا ساعات مفید کاری کم است و با اجرای این طرح بهرهوری و ساعات کار مفید از این هم کمتر میشود، چندان با مطالعه و بررسی دقیق و اجرای آزمایشی این طرح موافقت نشود اما هر دو ادعا در واقع فرضیههای قوی نیستند که در مطالعات تجربی باید به آن پرداخت. هر چند فرضیه اول از سوی برخی مطالعات مقایسهای رد شده است. در هر حال بحث افزایش تعطیلات پایان هفته با توجه به تأثیرات مثبت اقتصادی و اجتماعی بهعنوان موضوعی جدی در کشورهای پیشرفته مطرح شده است و اندیشیدن به آن در کشور ما با توجه به بوروکراسی بزرگ و مصرف زیاد منابع، توجه به تقویت خانوادهگرایی، کاهش خستگی و افسردگی نیروی کار، افزایش بهرهوری و توسعه مشاغل فرهنگی و سرگرمی ضروری است.
پیشنهاد میکنم ابتدا همزمان در هیات دولت و مجلس شورای اسلامی کمیتهای برای مطالعه این طرح تشکیل شود. در مرحله بعد پیمایش ملی برای میزان موافقت گروههای مختلف اجتماعی با این طرح برگزار شود و در ادامه، مطالعات دقیق از سوی تیمی از تخصصهای مختلف از جمله جامعهشناسان، روانشناسان و اقتصاددانان در سطح ملی و استانی انجام شود. در مرحله آخر اجرای آزمایشی در برخی سازمانها و مناطق جغرافیایی در چند مرحله شروع شود و اگر نتایج آن مثبت بود، در سطح ملی عملیاتی شود.»