کد خبر : 255433 تاریخ : ۱۴۰۱ يکشنبه ۱ خرداد - 20:56
چرا خندوانه دیگر محبوب نیست ؟ چرا خندوانه دیگر نمی خنداند اینجا را بخوانید

دنیای قلم -«خندوانه» نامی آشنا برای مخاطبان رسانه ملی است. برنامه‌ای که از زمان تولدش ۷ سال می‌گذرد و حالا به ایستگاه هشتم رسیده است. برنامه‌ای که بدلیل تازگی در فرم و محتوا با وجود پخش از یک شبکه تازه متولدشده و غیرسراسری مثل «نسیم» توانست به‌سرعت جای خود را بین مخاطبان تلویزیونی باز کند و آرام‌آرام تبدیل به یکی از چند برنامه موفق تلویزیون شود؛ برنامه‌ای که می‌خواست باعث ایجاد شادی و نشاط در خانواده‌ها و جامعه باشد و به گفته سازندگانش سعی کرد تاثیر خنده بر عملکرد بهتر فرد را براساس تحقیقات گسترده علمی بگوید و آن را عملی کند‌.

«خندوانه» به پشتوانه اتاق فکر قوی و هوشمند و بهره گیری از یک کمدین محبوب به عنوان مجری یعنی رامبد جوان خیلی زود در دل مخاطبانش جا گرفت. خلق شخصیت دوست داشتنی «جناب خان» یکی از مهم ترین علل محبوبیت «خندوانه»بود.یک عروسک با ظاهری که نه شبیه انسان است و‌ نه یک حیوان. عروسکی که با طنازی‌های صداپیشه اش محمد بحرانی همپای رامبد جوان به اوج محبوبیت و شهرت رسید. سازندگان خندوانه خلاقانه از این پتانسیل هم برای جذابیت و سرگرمی بهره گرفتند و هم از آن برای آشنایی مخاطب با اقوام و گویش‌های مختلف و مهمتر از همه برای بیان انتقادات سیاسی و اجتماعی بهره بردند. در کنار جناب خان، نیما شعبان نژاد هم با ایفای کارکترهای مختلف در هر فصل به جذابیت برنامه کمک کرد.

 

مانند بسیاری از تاک شوها در قدم اول خندوانه به سراغ چهره‌های مشهور سینما و‌تلویزیون رفت، رفتن سراغ چهره‌ها یک دوپینگ رسانه‌ای برای جذب تماشاچی است. خندوانه از همان قسمت‌ها و فصل‌های اولیه‌اش در گپ‌وگفت با چهره‌های مشهور و خنده گرفتن از آنها و نقل خاطرات‌شان توانست چهره مردمی‌تر و صمیمی‌تر از هنرمندان را به مخاطبان نشان دهد، سبکی که بعدا در برنامه "دورهمی" هم اجرا شد.

سازندگان خندوانه هوشمندانه برای آنکه در دور تکرار نیفتند سعی کردند در هر دوره‌ای اتفاق جذاب و خلاقانه ای ایجاد کنند تا مخاطب را راضی نگه دارند. در فصل دوم خندوانه، فستیوال استندآپ کمدی برگزار کرد و میزان هیجان برنامه را به اوج رساند. برای اولین بار در تلویزیون استعدادیابی بصورت جدی انجام شد و در واقع خندوانه را می توان پیشرو سایر برنامه‌های استعدادیابی چند سال اخیر از جمله«عصر جدید» و «ستاره ساز»دانست. جوانانی که با توجه ویژه مدیران و برنامه سازان جذب سازمان شدند تا از استعداهای خود بصورت روشمند و مفید استفاده کنند و از این حیث  خندوانه در حوزه استعدادیابی و کارآفرینی جوانان نقش مهمی را ایفا نموده است.

 

"خنداونه" در فصل سوم سراغ مسابقه‌های لباهنگ و خانواده باحال رفت و‌ در  فصل چهارم مسابقه انداختن توپ بسکتبال داخل تور راه برگزار کرد.برگزاری مسابقات ادابازی از فصل سوم از دیگر ابتکارات خندوانه در جهت احیای هنر پانتومیم بود.

«خندوانه» علاوه بر انجام رسالت اصلی‌اش بعنی سرگرمی و خنداندن مخاطب تاکنون در ایجاد کمپین‌های اجتماعی نتایج و دستاوردهای بی‌نظیری را به ارمغان آورده است. به تعبیر بهتر، این برنامه نقش محرک و مولد انگیزه را در ایجاد کنش‌های اجتماعی بازی کرده است؛ ایجاد پویش‌های مردمی همچون «قطره قطره» با هدف صرفه‌جویی در مصرف آب و برگزاری مسابقه کتابخوانی به منظور ترویج مطالعه در سطح جامعه فقط دو نمونه از اقدامات موثر اجتماعی این برنامه پرمخاطب شبکه نسیم به‌شمار می رود.

 

دستاوردهای خندوانه در چندسال اخیر برکسی پوشیده نیست بویژه توجه این برنامه به اقوام و گویش‌های مختلف و اقلیت‌های دینی در راستای اتحاد و هم‌بستگی ملی قابل تقدیر و ستایش است اما بعد از اتمام فصل ششم حواشی سفر رامبد جوان به خارج از کشور برای بدنیا آمدن فرزندش، موجب دلخوری مخاطبانی شد که با او شعر «ایران ایران ایران تو رو دوستت دارم» را با هیجان و شوق زمزمه می کردند. با وجود این حواشی و همه گیری کرونا کسی فکر نمی‌کرد تا دوباره رامبد جوان به آنتن شبکه نسیم برگردد. اما او بدون هیچ توضیحی درخصوص حواشی اخیرش به آنتن برگشت آن هم با برنامه‌ای که دیگر جذابیت نداشت.
خندوانه در فصل هفتم آشکارا و چشم در چشم مخاطبش از جیب خورد و چیز تازه‌ای تولید نکرد. انگار که برای رفع مسئولیت قرار بوده برنامه‌ای بسازند و در یک عمل انجام‌شده مانده‌اند‌؛ یکبار به دهه ۶۰ نقبی زد، شبی مهمان ژاپنی‌ها شد و یک‌بار هم به هندوستان رفت و اینگونه عملا به ورطه ابتذال افتاد و مخاطبانش را ناامید کرد. علاوه بر نداشتن برنامه خلاقانه در این فصل،انگار خبری از انرژی و نشاط قبلی مجری هم نبود،رامبد جوان که سعی داشت با یک دست دوهندوانه بردارد، در این برهه نه در خندوانه موفق ظاهر شد ونه در سریال شبکه نمایش خانگی اش یعنی«مردم معمولی»که برخی از آن با عنوان فاجعه‌ای از جوان یاد می‌کنند. ابتلای جوان و چندتن از عوامل برنامه به کرونا نیز تیر خلاصی بود بر پیکره نیمه جان فصل هفتم.
با فروکش کردن نسبی کرونا خندوانه به آنتن برگشت. با دکوری جدید و وعده و وعیدهای جوان برای ساخت برنامه‌ای شاد و متنوع اما فصل هشتم خندوانه تاکنون اتفاق ویژه‌ای نداشته است و حتی"خنداننده شو۳" نسبت به دو دوره قبل بسیار ضعیف و کم رونق بود. تعداد آرای مردمی در فصل دوم "خنداننده‌شو" نشان می‌دهد میزان مشارکت مردم در "خنداننده‌شو ۳"، افت قابل توجهی داشته است. انتخاب نامناسب مربیان در فصل سوم «خنداننده‌ شو ۳» باعث شد بسیاری از شوخی‌ها و سوژه‌ها در مرحله اول مسابقه، داوران را غافلگیر نکند و توقعات مخاطب نیز به اندازه کافی برآورده نشود.

" خنداننده شو۳"  نوعی بدعت شکنی نیز در قیاس با دو دوره گذشته خود داشت.در این دوره گروه بندی کمدین‌ها طوری چیده شد که در هر گروه یک زن به همراه چهار مرد قرار داشتند‌،در حالیکه دو دوره گذشته خانم‌ها در گروهی جدا و با مربی خانم فعالیت می‌کردند.حالا سوال این است که چه اصراری بود تا گروه‌ها این گونه چیده شوند؟ این انتقاد به این دلیل است که این هم گروه‌ها برای آماده شدن در مسابقه با هم تعامل جدی داشتند و ازاین رو  به راحتی حریم محرم و نامحرم را  بر هم زده و عملا  عادی سازی اینچنین روابطی را ترویج کردند و مشخص نیست ناظران تلویزیون چرا نسبت به این موضوع مهم که قاعدتا از خطوط قرمز رسانه ملی است، واکنشی نشان ندادند؟

فصل هشتم خندوانه حالا بیش از هر دوره‌ای به ورطه تکرار افتاده است. یکی از آفت‌های بزرگ خندوانه میهمان‌های تکراری است. تیم هدایت‌کننده خندوانه انگار با قحطی هنرپیشه و خواننده مواجه شده است. آنها خود را در یک دایره محدود قرار داده‌اند و بازی‌های تکراری‌شان را با میهمان‌های تکراری پیش می‌برند. رامبد جوان چرا باید فکر کند هر وقت کم آورد، می‌تواند اطرافیانش را برای بار هزارم دعوت کند و با یک بازی تکراری برنامه را پر کند؟ اتاق فکر خندوانه دقیقا مشغول چه کاری است؟ آنها فکر می‌کنند همین که چهار نفر را دور هم جمع کنند و مشغول یک بازی شوند، رسالت‌شان را انجام داده و آنتن را به هر طریقی که شده پر کرده‌اند. آنها از یاد برده‌اند که تنها دلیل نفس کشیدن‌ خندوانه در این ۸ سال اصرار بر نوآوری و خلاقیت مداوم بوده است. گرچه باید در نهایت تأسف اعتراف کرد که آن‌قدر اوضاعِ تلویزیون این روزها حتی با وجود تغییر مدیریت، نابه سامان است که باز هم مخاطب خسته زیربار فشار اقتصادی روزگار با این برنامه سرگرم می‌شود. در حقیقت برگ برنده‌ خندوانه این روزها فقط فقدان برنامه درست و حسابی در تلویزیون است! رامبد جوان و همراهانش در یک کویر، آب‌رسانی می‌کنند! و مخاطب تشنه یک لحظه خندیدن با همین یک جرعه آب خود را سیراب می‌کند.

 در آخر این سوال مطرح می‌شود که خندوانه تا کجا می‌خواهد ادامه دهد؟ چرا تلویزیون اصرار بر ادامه تولید برنامه‌ها و سریال‌های موفق خود دارد و تا زمانیکه کاملا توسط مخاطبان پس زده نشود به این روند ادامه می‌دهد؟ آیا بهتر نیست مدیریت حدید شبکه نسیم به فکر تولید برنامه ترکیبی جدید و جذاب باشد و از تولید برنامه‌های تکراری دست بردارد؟