کد خبر : 255426 تاریخ : ۱۴۰۱ يکشنبه ۱ خرداد - 10:00
دوم خرداد فرصتی مغتنم برای مصلحان دموکراسی‌ و ساختار حکمرانی ایران بود آذر منصوری درباره مصلحان دموکراسی و فرصت دوم خرداد گفته است

دنیای قلم -روزی تاریخی که یادآور امید به معنویت و عدالت و آزادی و مردم‌سالاری است. امیدی که در دل خود، روزگاران گذشته و صفی از مبارزان را به یادت می‌‌آورد


آذر منصوری، دبیر کل حزب  اتحاد ملت طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد نوشت: روزی تاریخی که یادآور امید به معنویت و عدالت و آزادی و مردم‌سالاری است. امیدی که در دل خود، روزگاران گذشته و صفی از مبارزان را به یادت می‌‌آورد. از او که به بهای ‌پیشرفت و اصلاح و استقلال ایران با خون خود حمام فین کاشان را تاریخی کرد تا آن که محصور احمدآباد شد و نشانش را پس از سال‌ها در همانجا می‌جوییم، تا آزادیخواه نستوه انقلاب که فریاد مداومش مبارزه با استبداد بود و خمینی کبیر که مردم را ولی‌ نعمت خود نامید و همه زنان و‌ مردانی که تاریخ زندگی آنها سراسر مبارزه در برابر استبداد است و تلاش و تاب‌‌آوری برای آزادی و حصول آنچه صلاح سرزمین ایران و مردم آن است.

 

دوم خرداد، نه روزنه که افقی بود به سوی آنچه در پس همه این مبارزات و مجاهدت‌ها، همه ایرانیان و آزادیخواهان طرفداران گذار در جست‌وجوی آن بودند. «خاتمی» بدون پیشوند و‌ پسوندهای مرسوم آمد، از صلح، گفت‌وگو، توسعه، مردم‌سالاری و آزادی حق مخالف و رواداری و ایران برای همه ایرانیان گفت.خاتمی حرف‌هایی را زد که سال‌ها در انتظار شنیدن آن بودیم. آنچه برای آن دست به انقلابی بزرگ زده بودیم و باورمان شده بود که دیگر به دست فراموشی سپرده شده است.او‌ شاید حرف جدیدی نزد، اما به یاد همه ما آورد که رمز و راز دور کردن همه تهدیدهای درونی و بیرونی توجه به خواست مردم، شنیدن صدای مردم و آشتی و گفت‌وگوی صادقانه با مردم است. او ‌آمد نه برای آنکه و آنچه خود می‌خواست، بلکه آمد برای آنچه مردم می‌خواستند. او با امید و اشک آمد. راه سختی را آغاز کرد.

 

هشت سال، به‌رغم هر 9روز یک‌ بحران در کنار مردم ماند. هشت سال به‌رغم عبورهایی که از او شد ماند و‌ بعد از آن هم رفت و دیگر حتی گوشه چشمی هم به قدرت نشان نداد. هشت سال رونق اقتصادی و توسعه سیاسی، هشت سال تلاش برای گفت‌وگو‌ و تعامل سازنده با جهان و او چه هنرمندانه دشمنان ایران را منزوی کرد. او‌ همه را به صحنه آورد و‌ گفت شما خود قهرمانید و‌ خواست که ایران برای همه ایرانیان باشد. همان‌طور که خود می‌گوید نقدهایی هم داشته، اما مشی او‌ تبدیل مخالف به منتقد و منتقد به موافق است. هیچ رسانه‌ای در زمان او به دلیل شکایت دولت توقیف یا لغو امتیاز نشد. هر چند یک شبه «داور کهریزک» بیش از هفتاد روزنامه و‌ مجله را که فکر می‌کرد حامیان او هستند به محاق توقیف برد. این یکی از همان بحران‌ها بود. دوم خرداد برای همه ما هم امید بود و هم حرکت برای ساختن خود. حرکت بود برای دخالت در سرنوشت خود اما نه فقط با صندوق رای، بلکه با حضوری نهادمند و موثر که از شهروند غیر فعال بی‌اعتماد، شهروندی امین، مسوول و صاحب حق می‌سازد. فرصتی برای تبدیل انسان توسعه نیافته به انسان توسعه یافته. شهروندی که باید در دورافتاده‌ترین نقطه ایران نیز نه فقط مفهوم انتخاب کردن، بلکه مفهوم انتخاب شدن را دریافت می‌کرد. بیش از صد هزار شهروند ایرانی با اقدام دولت او خود مدیر شهرها و روستاهای‌شان شدند.

 

تاریخ را انسان‌ها می‌سازند و رخدادهای تاریخی اگر با خود شکوه و سربلندی یا ذلت سرافکندگی دارد، به نقش تاریخی انسان در این دو وجه برمی‌گردد. نقشی که او را یک مصلح وطن‌دوست و مردمدار و ضد استبداد می‌نمایاند و در مقابل از او (انسان) فردی تمامیت‌خواه و‌ دیکتاتور به نمایش در می‌آورد. وقتی قرار است در میانه میدان باشی باید انتخاب کنی که می‌خواهی کدام یک از این نقش‌ها را به خود بگیری. در میانه میدان راه سومی وجود ندارد. هر چه که هست انسان‌هایی با این دو نقش با کمی بیش و کم بودند که تاریخ را ساختند.

 

اما آنچه باید بیشتر به آن پرداخت، راهی است که مصلحان ایران از دوم خرداد ۷۶ به این سو طی کرده‌اند. دوم خرداد فرصتی هشت ساله در اختیار دموکراسی‌خواهان ایران قرار داد تا گام‌های بلندتری را برای گذار به دموکراسی بردارند. موقعیتی فراهم شد تا دیدگاه‌هایی که مخالف و منتقد وضع موجود بودند فرصتی برای عرض اندام پیدا کنند. دموکراتیزاسیون با تشکیل شوراها در مناسبات قدرت وجهی جدی‌تر به خود گرفت. فرصتی نیز برای حکمرانی در ایران فراهم شد تا خود را به مردم نزدیک‌تر کند و مخالف و منتقد را به موافق و همراه خود بدل سازد و به وحدتی از جنس کثرت دست پیدا کنند. این فرصتی برای حکمرانی بود، نه خاتمی. فرصتی که پدیدآورندگان هر ۹ روز یک بحران یا آن را نادیده گرفتند یا با این فرصت به مثابه رقیب سیاسی خود عمل کردند. دوم خرداد فرصتی مغتنم برای ساختار حکمرانی ایران بود که با تنش‌زدایی در سیاست خارجی و سیاست داخلی زیرساخت‌های لازم را برای ریل‌گذاری در مسیر توسعه دموکراتیک، همه‌جانبه و پایدار ایجاد کند.

 

دوم خرداد فرصتی نیز برای مصلحان دموکراسی‌خواه بود تا با هدف قرار دادن قدرتمندسازی جامعه، مسیر تواناسازی حکمرانی را فراهم‌تر کنند. اما آنها نیز قدر این فرصت را ندانستند. راهی که از دوم خرداد به این سو رفته‌ایم باید مشقی برای ایران امروز و چه باید کردهای آن باشد و پاسخی به این سوال مهم که آیا همچنان می‌توان گفت امکان اصلاحات بر امتناع آن غلبه دارد و در صورت غلبه یکی بر دیگری چه باید کرد؟