کد خبر : 255383 تاریخ : ۱۴۰۱ سه شنبه ۲۷ ارديبهشت - 14:00
نقدی بر سریال جیران ؛ ضعیف‌ترین ساخته حسن فتحی آیا جیران سریال خوبی است ؟ اینجا را بخوانید

دنیای قلم -نتیجه هجوم بی‌سابقه و تاریخی شبکه نمایش خانگی به تنها یک دوره از تاریخ و فقط هم یک شاه، همین درس عبرتی می‌شود که می‌بینید؛ «قبله‌عالم» با آن وضعیت عاقبت به شر شد و «جیران» و «آهوی‌من‌مارال» هم به جان هم افتادند. نظارت ناکافی و پرداخت غیرضروری و یکباره به یک شاه به‌خصوص و فریب ظواهر گول‌زنک و سهل و ‌ممتنع زبان و ظرفیت‌های نمایشی دوران قاجار را خوردن، باعث شد تا اینجا با دو سریال کم‌ وبیش ناموفق روبه‌رو باشیم، قبله‌عالم که در هر قسمت اسم یکی از رمان‌های معروف جهان ازجمله شاهزاده‌وگدا، غرور و تعصب و بر باد رفته را یدک می‌کشید، در قصه و جذابیت از صدفرسخی این آثار هم رد نشد و جیران هم که هر قسمت را به یکی از هنرمندان فقید سینمای ایران تقدیم می‌کند، اثر مناسبی برای ادای دین و خدابیامرزی اموات سرشناس نیست و نشانی از کاری ماندگار ندارد.

 

 

جذابیت‌های نمایشی دوران قاجار و انبوه ماجراها و قصه‌ها، مستعد فیلم و سریال بسیاری است. بعضی اتفاقات و رویدادهای این دوران به‌قدری دراماتیک است که بی‌هیچ نیازی به داستان‌گویی اضافه، کار روایت را راه‌می‌اندازد. از سوی دیگر شگفتی برخی ماجراها و غمزه زبانی قجری، به داستان‌سرایی‌های بسیاری هم راه می‌دهد. بنابراین معتقد به وفاداری صرف تاریخی و مستندنمایی در آثار نمایشی نیستیم و می‌توان به نفع درام و جذابیت قصه، بهره بیشتری از تخیل برد اما هر نویسنده و فیلمساز باید تکلیف خود را در این زمینه مشخص کند و در صورت قلب تاریخ و جعل واقعیت‌ها، صادق باشد و اثرش به نشانی غلطی تبدیل نشود. البته میزان و ترکیب تخیل و واقعیت در مواجهه‌های تاریخی آثار نمایشی، بحث مفصل و پرچالشی است و راه‌حل و فرمول ساده‌ای ندارد اما به‌هرحال مخاطبی که پای اثری می‌نشیند که خاستگاه تاریخی و شخصیت‌های واقعی دارد، تا حدودی به صداقت تاریخی و روایی آن دل می‌بندد و انتظار دارد برخی قصه‌ها و شخصیت‌ها منطبق بر واقعیت و مطالعات احتمالی‌اش در این زمینه باشد. جیران در این زمینه کمی به نعل می‌زند و کمی به میخ و گلچین قجری‌اش، چیزی است در میانه و نه به سمت واقعیت غش می‌کند و نه در داستان‌سرایی جسارت لازم را دارد و به دلیل همین ترس و واهمه‌ها و تردیدها حیران به ‌نظر می‌رسد. انتخاب شخصیت جیران (خدیجه‌خانم تجریشی) به‌عنوان گرانیگاه و ورودی قصه‌ای مرتبط با ناصرالدین‌شاه، تصمیم جذابی است و ظرفیت فراوانی برای روایت پرفراز و نشیب دارد.

 

در این میان حتی خیالبافی و قصه‌گویی درباره شخصیتی به نام سیاوش که وجود خارجی ندارد هم تکیه‌گاه روایتی را محکم‌تر می‌کند اما اصرار برای قصه‌ها و خرده‌روایت‌های دیگر، تمرکز اصلی و اولیه درام را خدشه‌دار می‌کند و ضرب عاشقانه سریال را می‌گیرد. جیران اگرچه با همین حال و روز نه‌چندان خوب هم جذابیت‌هایی دارد و به‌هرحال برخی مخاطبان از روی کنجکاوی درباره سرنوشت جیران و سیاوش هم آن را دنبال می‌کنند اما جزو آثار موفق و ماندگار حسن فتحی نیست. فتحی قبلا همین مثلث عشقی را به شکل بهتری در «شهرزاد» روایت کرده بود. ضمن این‌که ناکامی فصل‌های دوم و سوم شهرزاد و کیفیت جیران، نشان داده فتحی هنوز نتوانسته درخشش‌اش را در تلویزیون در شبکه نمایش خانگی و سینما تکرار کند و همچنان آثاری چون «پهلوانان‌نمی‌میرند»، «شب‌دهم»، «مدار صفردرجه» و «میوه‌ممنوعه»، هم در کیفیت و هم در کمیت تعداد مخاطبان، جایگاهی مهم در کارنامه این فیلمساز دارند.


 آرکاداش فتحی


به جز برخی اشتباهات تاریخی، به نظر می‌رسد حسن فتحی در جیران، از آن اصالت تالیفی خودش دور شده و فضا و روابط آشوبگرانه قصه، کمی متاثر از سریال‌های ترکیه‌ای شبکه‌های فارسی زبان ماهواره‌ای است. خوب که سریال جیران را تراش دهید، یک «حریم‌سلطان» نصفه‌ونیمه از آن درمی‌آید. حضور پرتعداد خواجه‌های یادآور «سمبل‌خان» هم این ذهنیت را تقویت می‌کند. همه اینها می‌تواند از تاثیرات پروژه مشترک «مست‌عشق» با ترکیه باشد. عجیب‌تر این‌که مهران برومند مدتی قبل خبر داد قرار است سریال ۶۰ قسمتی مولانا هم با مشارکت ترکیه ساخته شود، آن‌هم درحالی‌که همان پروژه قبلی کلی اما و اگر داشت و به اختلافات تهیه‌کنندگان ایرانی و ترکیه‌ای منجر شد.

 


 چشم نصیریان را دور دیدند


حتما بازی درخشان علی نصیریان را  در نقش حاج‌یونس فتوحی در میوه ممنوعه به یاد دارید. کارنامه حسن فتحی به‌عنوان کارگردان، بازی‌های خوب زیاد دارد و اصلا یکی از ویژگی‌های او بازی خوب‌گرفتن از بازیگران است اما در جیران به‌جز انتخاب نامناسب بعضی بازیگران، بازی‌های بد و ضعیف و دور از انتظار هم کم نمی‌بینیم تا کار از این نظر مهم هم لطمه ببیند. اگر بگوییم بهرام رادان با همه خوش‌تیپی و تلاشش ناصرالدین‌شاه خوبی نیست، دلخور می‌شوید؟ یا اگر بگوییم امیر جعفری که بازیگر خوبی است و در کارهای همین فتحی خوش درخشیده، نقش میرزا‌آقاخان نوری را بی‌ویژگی خاصی بازی می‌کند، قبول دارید؟ اگر بگوییم بازی پسر کارگردان و بازیگر نقش سیاوش به پای حسن‌جمال و خوش‌قامتی بازیگرش نمی‌رسد، سخن گزافی است؟ اگر کیفیت بازی‌های مریلا زارعی، پریناز ایزدیار و غزل شاکری نبود، باید یک نمره تجدیدی می‌گذاشتیم در کارنامه بازیگری سریال جیران.

 


 جعل زیبایی


البته این را به‌عنوان ایراد نمی‌گوییم و معمولا سینما و آثار نمایشی گنجشک را جای قناری رنگ می‌کنند و پیش روی مخاطب قرار می‌دهند اما سریال جیران در زمینه زیبایی‌شناسی بصری کمی بیش از حد از واقعیت دور شده و آن چهره‌های نازیبای سلسله شاهنشاهی قاجار را برای ما موجه و قابل‌تحمل کرده ‌است. راستش وقتی ناصرالدین‌شاه چنین روایتی را بهرام رادان بازی می‌کند، باید هم مهدعلیا، ملک‌زاده و تاج‌الدوله و شکوه‌السلطنه‌اش تومنی هفت‌صنار با واقعیت فرق داشته باشند.

 


 شکرآباد


سریال جیران به‌طرز عجیبی در برخی موارد تصنعی به‌نظر می‌رسد به‌ویژه در خلق فضای باورپذیر محیط روستا که آدم‌های آن مدام و بی‌ظرافت در حال رفت‌وآمد هستند، درحالی‌که طبیعتا بیشتر باید مشغول کار و کشاورزی باشند. نوع پوشش و لباس‌ها و بازی بعضی بازیگران به‌خصوص نقش‌های مکمل و فرعی و هنروران هم به این تصنع و فضاسازی ضعیف دامن می‌زند و حتی آدم را یاد شکرآباد می‌اندازد! راستش اولش این همسانی برایمان شوخی بود تا این‌که دیدیم واقعا یکی از بازیگران شکرآباد یعنی مرتضی رستمی بازیگر نقش مشاور، داور کشتی پهلوانی در جیران شد!

 


 کپی‌کاری 


با شکایت مهرداد غفارزاده، کارگردان آهوی من مارال از سازندگان جیران، سریال فتحی خیلی زود حاشیه‌ساز شد و بررسی همین موضوع، باعث وقفه‌ای در پخش جیران گردید. هرچند ظاهرا درنهایت مشکلات حل شد اما سایه شایعه کپی و این سوال که اصلا چرا باید دو کارگردان تقریبا در یک مقطع سراغ روایت زندگی یک شاه در شبکه نمایش‌خانگی بروند، هنوز  روی کار فتحی سنگینی می‌کند. بعد هم که حسین کیانی، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر با انتشار فیلمی از نمایش «مضحکه شبیه قتل» از شباهت شخصیت فرضی‌فضول در جیران با شخصیت آقامردک‌خان گفت که دیالوگ اولی عینا همان تکیه‌کلام دومی بود: هرچه به ما چه!  

علی رستگار