کد خبر : 245367 تاریخ : ۱۴۰۱ يکشنبه ۲۵ ارديبهشت - 11:13
ریشه و سرنوشت ارز مسموم

دنیای قلم -  در یادداشت پیش توضیح دادم كه روحانی چگونه تحت تاثیر رفتار نواصولگرایان و برخی خطاهای خودش، مجبور به پذیرش ارز ۴۲۰۰ تومانی شد. اینك ادامه یادداشت. هنگامی كه من نوشتم ارز ۴۲۰۰ تومانی پوست موز زیر پای دولت رییسی است، برخی سعی كردند كه بگویند از نظر من چنین تصمیمی عامدانه در دولت روحانی، علیه دولت رییسی طراحی شده است، در حالی كه نمی‌فهمیدند كه این تصمیم سال ۱۳۹۷ یعنی سه سال پیش از انتخابات بود و ربطی به دولت بعدی نداشت كه كسی نمی‌دانست كیست، به علاوه ارز ۴۲۰۰ تومانی محصول مخالفت‌ها و چوب لای چرخ دولت گذاشتن‌های خودشان بود. در هر حال خودكرده را تدبیر نیست. اكنون پرسش این است كه آیا دولت رییسی كار دیگری جز حذف این ارز می‌توانست انجام دهد؟ آیا این طرح موفق خواهد شد؟ اصلاح‌طلبان و منتقدان در برابر این طرح چه موضعی می‌توانند داشته باشند؟ به‌طور قطع اجرای این طرح از حیث یكدستی نیروهای دولت و حكومت و سكوت نسبی منتقدان با مانعی بیرونی مواجه نمی‌شود.

 

مانع اصلی احتمالا در ایرادات درونی طرح است كه متاسفانه جزییات ابعاد آن روشن نیست و حتی طرح در حال تغییر است، به ویژه اینكه قانون مجلس در توزیع كوپن نیز باید اجرا شود. به نظر می‌رسد كه مدیریتی متمركز و با سخنگویی مسلط در اجرای این طرح وجود ندارد و در همین آغاز كار ناهماهنگی‌ها زیاد است و از همه مهم‌تر اینكه بدون حل برجام چشم‌انداز روشنی نخواهد داشت. ضمن اینكه دولت متوجه نیست، اجرای چنین طرحی حتما نقاط گریزی (باگ) برای سوءاستفاده وجود دارد كه اكنون دیده نمی‌شوند و بعید می‌دانم كه در عمل با اجرای موفقی همراه شود.  فارغ از این جزییات كه امری فنی است، هدف اصلی این طرح، كسب منابع ریالی برای تامین كسری بودجه است و از آنجا كه ایده‌های دولت برای حل دیگر مسائل اقتصادی نیز روشن نیست در نتیجه به نظر می‌رسد كه تورم سال جاری اگر بیشتر از سال ۱۴۰۰ نشود، كمتر نیز نخواهد شد و عوارض افزایش قیمت‌های چند قلم كالای اساسی مزبور به سایر اقلام نیز سرایت خواهد كرد. به ویژه با قیمتی كه برای گندم در نظر گرفته‌اند و نیز با افزایش ۶۰ درصدی دستمزدها باید خود را برای شرایط سخت‌تری آماده كرد.  

 

منتقدان نسبت به این وضعیت چه كاری می‌توانند یا باید انجام دهند؟ به‌طور خلاصه كار چندانی نمی‌توان كرد. این تصمیمی است كه گرفته شده و بازگشت از آن و حتی اصلاح اساسی آن تقریبا غیرممكن است. حمایت منتقدین از تصمیمی كه ابعادش روشن نباشد، پذیرفتنی نیست. ولی مخالفت با آن نیز ضرورتی ندارد. باید اجازه داد تا این قدرت كاملا یكدست كارایی خود را نشان دهد. نقد اقتصادی این تصمیمات ممكن نیست، چون فاقد پایه و منطق اقتصادی است، نقد سیاسی نیز عوارض خود را دارد. باید منتظر بود تا خودشان آثار و تبعات مثبت و منفی سیاست‌های جاری را ببینند. فقط باید امیدوار بود كه فنر نقدینگی باز نشود كه با ابرتورم نمی‌توان شوخی كرد. پاسخ به حل مساله امروزِ اقتصاد ایران را نباید در دانش اقتصادی دنبال كرد. دیدم كه چند نفر از اقتصاددانان این نكته را متذكر شده و سكوت اختیار كرده‌اند. متاسفانه امید به حل مسائل اقتصادی امروز ایران را باید در میدان سیاست جست‌وجو كرد كه راه آن نیز باز نیست.  در هر حال امیدواریم كه همه برداشت‌ها و تحلیل‌های بنده نادرست باشد و نواصولگرایان بتوانند مسائل اقتصادی را حل كنند. به ویژه آنكه دیگر حق ندارند عوامل خارجی و داخلی را عامل شكست بنامند.  اكنون مساله همه ما ایران است و نه هیچ چیز دیگر. گرچه امیدواریم كه نواصولگرایان موفق شوند، ولی متاسفانه شخصا معتقدم كه تنها شانس و امكان آنها تغییر دادن رویكردشان در حوزه سیاست است و پیش از این تغییر، در اقتصاد هیچ شانسی ندارند.

عباس عبدی