دنیای قلم -استاد سابق دانشگاه الزهرا معتقد است آنچه از سوی شرکتهای دانشبنیان تولید میشود مطلقاً از جنس دانش است؛ به عنوان مثال، همین گوشیهای اندرویدی که کلاً وزن 250 گرمی دارد و از سیم و مقداری پلاستیک درست شده و به طور کلی پنج تا 10 درصد این محصول را این بخشها تشکیل میدهد، و در این شرایط ارزش چندانی ندارد، اما زمانی ارزشمند میشود که بقیه این محصول دانش و فناوری میشود که شامل طراحی و سایر بخشهای سختافزاری و نرمافزاری این گوشی است. و ما به این بخش میگوییم اقتصاد دانشبنیان. حسین راغفر، اقتصاددان، در گفتوگو با اعتمادآنلاین میگوید: در حال حاضر در ایران با روندی که وجود دارد ما فرسنگها با اقتصاد تولید فاصله داریم؛ در عین حال نیز با اقتصاد مبتنی بر تولید محصولات دانشی یا همان دانشبنیان. ما به دلیل اینکه سالهای سال است با فرار مغزها در کشور روبهرو هستیم نمیتوانیم محصولاتی را در دانشگاهایمان تولید یا جذب کنیم. طی سالها و دهههای گذشته تمام مغزهایی را که با هزینه بالا در بهترین دانشگاهایمان تربیت میکنیم دودستی تقدیم، اروپا، آمریکا و حتی کشورهای همجوار میکنیم.
این اقتصاددان در ادامه توضیح داد: در این جامعه اصلاً کسی مهندس، کارشناس یا متخصص در زمینههای مختلف نمیخواهد، به همین دلیل عملاً تولید و استفاده از ظرفیتهای دانشبنیانها در حد شعار میماند و به عمل نمیرسد و مانند سایر شعارها از آن استفاده سیاسی، جناحی و شخصی میشود؛ مثلاً به اسم شرکت دانشبنیان وامهایی پرداخت میشود که عملاً چیزی تولید نمیشود و این تسهیلات به جای اینکه به جای واقعی پرداخت شود از بین میرود.
او اضافه کرد: به طور کلی اقتصاد دانشبنیان را نمیتوان به صورت اقتصاد گلخانهای اداره کرد. بلکه باید تغییرات اساسی در کارکرد دانشگاهها و مطالبات اجتماعی و نظام سیاسی و صنعت و دانشگاه ایجاد شود. اگر ما به همین روال حرکت کنیم، یعنی بدون اقتصاد دانشبنیان، به معنای واقعی ممکن است یک دهه دیگر اقتصادمان به صورت کامل به سمت فروپاشی برود. زیرا هر اقتصادی که نتواند خود را با مرزهای دانش و تکنولوژیهای نوظهور تطبیق دهد و در تولید این محصولات شرکت کند محکوم به فناست و قطعاً به مستعمره کشورهایی که این فناوریها را دارند تبدیل میشود، پس پیشروی به سمت اقتصاد دانشبنیان ضروری است.
راغفر ادامه داد: در یکی دو دهه گذشته در اقتصاد ما هر سال شعارهایی برای حمایت از تولید داده شد، اما ما هر روز شاهد سقوط بیشتر تولید هستیم، چراکه ما به الزامات تولید و تولیدی که منجر به ارزشافزوده بالا و اشتغال پایدار شود پایبند نبودهایم .
این استاد دانشگاه در ادامه اظهار داشت: در خصوص همین شعار تولید دانشبنیان و اشتغال پایدار نیز هرچند درخور توجه است و تا حدی میتواند ایجاد اشتغال کند، اما این مساله موقتی است، زیرا چند دهه بعد اقتصاد و تولید دانشبنیان دیگر به اشتغال پایدار منجر نمیشود. اقتصادهای دانشبنیان در حال حاضر بخش قابل توجهی از نیروی کارشان در حال تغییر است چون تقاضای بازار کار در حال دگرگونی است و بسیاری از مشاغل در آینده نزدیک تغییر میکنند؛ یعنی یا از بین میروند یا مشاغل دیگری با مهارتهای جدید نیاز خواهد بود. از سوی دیگر این افراد که مشغول کار هستند در سنینی قرار داردند که در آن مقطع نمیتوانند مهارتهای نوظهور و جدید را جذب کنند یا فرا گیرند و در نتیجه از بازار کار خارج میشوند. این یکی از معضلاتی است که به زودی دنیا به خصوص کشورهای در حال توسعه با آن دست به گریبان میشوند.
او در پایان تاکید کرد: در نهایت تمام بنگاههای تولیدی به خصوص صنایع قطعاً باید خود را با فناوریهای جدید وفق دهند و ناگزیر از دانشبنیان کردن اقتصاد و صنعت و همه چیز خواهیم بود؛ یعنی تولید باید از مسیر کنونی خارج و به مسیر دانشبنیانی وارد شود. در عین حال نباید شعار تولید دانشبنیان فقط شعار امسال باشد، باید هر سال و در دهههای آینده همچنان مورد توجه باشد. بنگاههای تولیدکننده ناگزیر خواهند بود که خود را با فناوریهای جدید تطبیق دهند و دانش روز را جذب کنند. یعنی دانشبنیانها نیز باید در همین مسیر حرکت کنند؛ اقتصاد در همه ابعاد تغییر میکند. پس مسیر تولید نیز عوض میشود.