دنیای قلم -شاهدان قتل مردی مسن راز کشته شدن او را فاش خواهند کرد تا مشخص شود زن سوم این مرد عامل جنایت است یا پیرمرد به دست زن همسایه کشته شده است.
به گزارش اعتمادآنلاین، مقتول مردی ۸۲ ساله بود که پیش از مرگ درباره اینکه چه کسی ضربه مرگبار را به او وارد کرد، صحبت کرده بود.
سه سال قبل شهروندی با ماموران تماس گرفت و از زخمی شدن یکی از همسایههایش خبر داد. بلافاصله ماموران به محل حادثه رسیدند و متوجه شدند مرد مجروح جانش را از دست داده است.
مردی که با ماموران تماس گرفته بود گفت: من مقابل خانهام داشتم سیگار میکشیدم که دیدم مقتول با سر و صورتی خونی از خانه خارج شده و میدود. بلافاصله موضوع را به دخترش که خانهاش چند ساختمان آنطرفتر بود خبر دادم و بعد هم به پلیس زنگ زدم. او اصلاً توان نداشت و آنقدر خون از او رفته بود که به زمین افتاد.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی فرزندان مقتول از نامادریشان به نام مریم شکایت کردند و مدعی شدند پدرشان به شاهدان گفته این زن و پسرش عامل زخمی شدنش هستند. وقتی مریم احضار شد، قتل را انکار کرد. او گفت: شوهرم خودزنی کرد. او عصبی و خیلی ناراحت بود به همین خاطر هم خودزنی کرد.
این گفتهها در حالی بود که پزشکی قانونی تایید کرد مقتول خودکشی نکرده بلکه مرگ او قتلی است که به دست یک آشنا انجام شده زیرا قاتل توانسته مقتول را غافلگیر کند.
این در حالی است که پلیس متوجه شد مقتول از مدتی قبل با زن همسایه نیز اختلافاتی داشته و همین اختلافات باعث چندین درگیری بین آنها شده بود.
بهاینترتیب همسر سوم مقتول و زن همسایه به اتهام همدستی در قتل مرد 82 ساله بازداشت شدند. زن همسایه به نام مینا به قتل اعتراف کرد و گفت: حدود هفت ماه پیش به عنوان مستاجر در آن ساختمان ساکن شدم. اوایل پیرمرد با من رفتار خوبی داشت اما بعد از مدتی اذیتهایش شروع شد. مدتی قبل از حادثه پسرم به ترکیه رفته بود. او یک سگ داشت که قبل از مسافرتش آن را به من سپرد تا بعد از چند هفته حیوان را برایش بفرستم. پیرمرد از این ماجرا ناراحت بود و اعتراض میکرد. از طرفی بهانه پول شارژ را هم میگرفت و میگفت مصرف آب و برق من زیاد است. خلاصه از رفتارهای او خسته شده بودم.
متهم ادامه داد: پیرمرد یک دسته کلید داشت که برای گاوصندوقش بود. آن دسته کلید همیشه دور گردنش بود و خودش نیز بیشتر اوقات روی یک صندلی جلوی ورودی ساختمان مینشست. او هر بار مرا میدید اعتراض میکرد و میگفت رفتوآمدهایم زیاد است. واقعاً تحملش برایم غیرممکن بود. این ماجرا گذشت تا اینکه روزی همسرش را دیدم و به او گفتم بالاخره یک روز شوهرت را تکهتکه میکنم. مریم وقتی این حرفم را شنید گفت الان نه. باشد در فرصت مناسب. سه روز قبل از حادثه مریم را دیدم. او به خاطر اینکه شوهرش همه اموالش را به دامادش وکالت داده بود ناراحت بود، به همین دلیل گفت زنده بودن شوهرش بیفایده است و گفت وقت آن رسیده تا شوهرش را به قتل برسانم. به خاطر کینهای که از پیرمرد داشتم قبول کردم. روز حادثه مریم سراغم آمد و گفت شوهرش خواب است. یک تیزی برداشتم و به خانه آنها رفتم. دیدم پیرمرد تکان میخورد. برای همین پشیمان شدم اما مریم گفت نگران نباش خوابش سنگین است فقط باید این کار را با دستکش انجام دهم. به همین خاطر یک دستکش کاموایی پوشیدم. سپس سراغ پیرمرد رفتم و با آن تیزی ضربهای به گردنش زدم. پیرمرد بیدار شد و از خانه بیرون دوید. همان موقع ساختمان را ترک کردم و به خانه پسر مریم رفتم. خبر ندارم بعد از آن چه اتفاقاتی افتاد. بعد از اینکه لباسهایم را عوض کردم به خانهام برگشتم.
بعد از روشن شدن جزئیات واقعه کیفرخواست علیه متهمان صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهمان خوانده شد اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند.
سپس مینا به عنوان متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را رد کرد و گفت: من این اتهام را قبول ندارم چون دچار بیماری عصبی هستم و زیر فشار عصبی به قتل اعتراف کردم.
متهم گفت: همسایهها گفتهاند که چه کسانی قاتل هستند. مریم و پسرش در این قتل دست داشتند. من هیچ نقشی در قتل نداشتم و زمانی که بازداشت شدم آنقدر به من فشار آمد که اعتراف کردم.
متهم قبول کرد با مرد مقتول اختلاف داشته اما گفت هیچ وقت به قتل فکر نکرده است. او ادامه داد: مریم به خاطر اینکه شوهرش اموالش را بخشیده بود خیلی ناراحت بود و تصمیم به قتل او گرفت.
سپس مریم در جایگاه حاضر شد و گفت: من اتهام قتل را قبول ندارم. مینا به تنهایی دست به قتل زده است. من زمان حادثه زبالهها را بیرون بردم، در نیمهباز بود و او از این فرصت استفاده کرده وارد خانه شده و شوهرم را به قتل رسانده است.
متهم در اظهاراتی ضد و نقیض گفت: مینا سگش را برای تفریح بیرون برده بود. او از باز بودن در استفاده کرد و شوهرم را کشت. او دروغ میگوید، من با شوهرم اختلافی نداشتم. همسرم مرد خوبی بود.
در ادامه وکیل متهم ردیف اول از قضات خواست با توجه به اینکه شاهدانی هستند که شنیدهاند مقتول مریم و پسرش را قاتل معرفی کرده است، آن افراد را به دادگاه دعوت کنند. قضات بعد از این درخواست ادامه رسیدگی به پرونده را به بعد موکول کردند.