دنیای قلم - وقتی تورم تاثیر خود را بر قوت لایموت مردم میگذارد، باید پذیرفت حکمرانی در ایران با ضعفهای جدی همراه است و چنانچه ارادهای برای اصلاح این شیوه حکمرانی وجود نداشته باشد، شوربختانه باید منتظر ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران بود.
1) در خبرها خواندم که بعد از طرح موضوع بانیان وضع موجود از جانب آقای رییسی، ستادهایی در دولت تشکیل شده -که بعد از زاکانی شهردار وقت که تا آبدارچیهای غیر خودی را از شهرداری اخراج کرده است- دولت سیزدهم هم هرچه بانی وضع موجود (بخوانید غیر خودیها) در دولتش باقی مانده را از زیرمجموعه دولت سیزدهم حذف کند! این رویکرد بخشی از صورت مساله عارضهای است که حکمرانی در ایران با آن مواجه است. «حذف غیرخودیها تا سرحد ممکن». در حالی که در کنار تورم لجامگسیخته که روز به روز سفرههای مردم را کوچکتر میکند و در گام اخیر به ماکارونی و نان که قوت لایموت مردم است، رسیده، شاخصهای دیگر اقتصاد ایران نظیر تولید خالص ملی و تولید ناخالص ملی، رشد اقتصادی، نقدینگی، کسری بودجه و رکود و... جامعه ایران را تحتتاثیر جذب قرار میدهد و گویی که حکمرانی در مسیری معکوس در حال حرکت است. عدم توجه به نظرات صاحبنظران و دلسوزان کشور و اخراج هر چه غیر خودی است نیز مزید بر علت شده است.
۲) دولت مستقر و حامیان او همچنان اصرار دارند معیشت مردم و اقتصاد ایران را به موضوع تحریمها و رویکرد ایران در سیاست خارجی ارتباط ندهند. من هنوز با توجه به آنچه تحریمکنندگان ایران به دنبال ایران بودند و از قضا ادعا میکردند که تحریمها بر زندگی مردم ایران تاثیری ندارد! در تعجبم چرا رویکرد غالب در حکمرانی ایران، اصرار دارد که بگوید تحریمها بر اقتصاد و معیشت مردم ایران اثری ندارد. همان رویکرد غیر واقعبینانه و جناحی که باعث شد در دولت گذشته هم برجام و هم fatf رقیب سیاسی جناح بازمانده از انتخابات ۹۲ و ۹۶ محسوب شود، برجام را کاغذ پارهاش بنامند، آن را آتش بزنند و اجازه ندهند مساله تبادلات تجاری و مالی ایران با دنیا حل شود. کدام کشور را میتوان سراغ گرفت که بدون تبادل و تعامل با دنیا رونق اقتصادی داشته باشد...
نرخ بیکاری را کاهش دهد، تورم را کنترل کند و در یک کلام اقتصاد بهسامانی داشته باشد؟ از سرمایهگذاری در بخشهای آب و برق و گاز و نفت گرفته تا تامین مواد اولیه دارو و تجهیزات صنعتی و... تا اشتغال مردم، تحتتاثیر صادرات و واردات است. اینکه تصور شود با تهاتر میشود کشور را اداره کرد، معنی دیگری جز مدیریت کشور به روش عصر حجر به ذهن تداعی نمیکند. ایران نیز باید بتواند با همه کشورهای جهان تعامل و تبادل داشته باشد تا اقتصاد ایران فضایی برای تنفس داشته باشد. بنابراین سیاست خارجی باید در ریل عقلانیت و واقعبینی قرار گیرد و حکمرانی در ایران نیز باید بتواند از همه ظرفیتهای کشورهای منطقه و جامعه جهانی در خدمت به منافع ملی و اقتصاد کشور استفاده کند. معلوم نیست تا انتخابات بعدی امریکا آیا امکانی برای احیای برجام وجود دارد یا نه؟ هر لحظه تاخیر و تعلل در احیای برجام و رفع تحریمها، معنی جز زیان غیر قابل جبران به اقتصاد ایران به دنبال نخواهد داشت. ضمن آنکه موضوع fatf نیز باید هرچه سریعتر حلوفصل شود.
۳) اینکه تصور شود اقتصاد ایران با رفع تحریمها در مسیر توسعه قرار خواهد گرفت، تصوری باطل و گزاف است. اقتصاد نیز مانند دیگر مسائل در چارچوب حکمروایی خوب در مسیر توسعه و پیشرفت قرار خواهد گرفت. هیچ راه نجاتی جز پذیرش الزامات حکمروایی خوب برای برونرفت از شرایط موجود در عالم واقع وجود ندارد. حال باید دید این شیوه حکمرانی در ایران چه کسری از یک حکمرانی خوب است. آن کسری را جبران کنید.