دنیای قلم - خوانندگانی كه بالای ۴۵ سال دارند و ابتدای دهه هفتاد را به یاد دارند میدانند فقط یك روزنامه بود كه تا حدی انتقادی مینوشت البته این حد هم محدود بود. ولی اصولگرایان آن زمان همین اندازه را هم بر نمیتابیدند و منتقدین را محكوم به ضدیت با اسلام میكردند و این شعار شرمآور را علیه چند منتقد محدود میدادند كه؛ «مخالف هاشمی، مخالف رهبری است. مخالف رهبری، دشمن پیغمبر است». اكنون خود آنان با تمام توان علیه مرحوم هاشمی و همه دورانش بدون استثنا شعار میدهند و او را محكوم میكنند. گردش روزگار چیز عجیبی است. بگذریم. یادداشت زیر را در ۲۷ سال پیش (24-2-1374) درباره شكلگیری یك طبقه جدید نوشتم و بخش اصلی یادداشت كه درباره هفت ویژگی آن طبقه است در ادامه تقدیم میشود. اینگونه مطالب از مواردی بود كه مخالفان روزنامه سلام به عنوان مصداق سیاهنمایی آن دوران مدنظر داشتند. در این یادداشت هفت ویژگی در توصیف این طبقه جدید توضیح داده شده است. این طبقه محصول امروز نیست. محصول روزی است كه آقایان اصولگرا قلم منتقدان را به دشمنی با پیامبر متهم میكردند متاسفانه اكنون هم همان كار را میكنند و انتقاد را بر نمیتابند و باید چند سال دیگر بر آنان بگذرد تا شاهد سیاستهای زیانبار خود باشند. امروز هر هفت مشخصه به جز مورد چهارم برای همه آشنا است. مورد چهارم را هم در این سی سال اصلاح كردند و با زور پول و پارتی و تقلب و دانشگاههای صوری و الكی هر كدام یك عنوان دكترا جور كردند و به دم خود بستند. ویژگیهای طبقه جدید ۱- عموما نوكیسهاند. یعنی در زمان اندكی اوج گرفتهاند. البته در میانشان هستند كسانی كه قبل از انقلاب نیز حداقلهایی را واجد بودند، لیكن به لحاظ معیارهای عمومی نسبت به وضع جدیدشان نوكیسه محسوب میشوند. ۲- منبع درآمد آنان عموما واسطهگری و دلالی است. متاسفانه این گروه در عرصه كشاورزی (تولید) مطلقا فعالیتی ندارند و در عرصه صنعت نیز ناشناختهاند، گرچه اخیرا به مقدار جزیی وارد خرید سهام كارخانجات، خارج از چارچوب بورس شدهاند كه این نیز نوعی خرید موارد چوب حراج خورده است. در بخش خدمات نیز بیشتر وارد بازرگانی و معاملات سیاه و پنهان شدهاند و در بازرگانی نیز عموما واردات را كنترل میكنند. ۳- از یك نظر دیگر منبع درآمد آنها رانت دولتی است. با نفوذی كه مستقیما یا به واسطه دیگران در ادارات و دولت دارند از «رانتهای» ویژه استفاده میكنند كه سوءاستفاده از بانكها یكی از موارد آن است. ۴- عموما دارای تحصیلات بالایی نیستند. بسیاری از آنها در سطح دیپلم و حتی پایینتر هستند و بعضا نیز تحصیلات خود را ترك كردهاند. گرچه قصد ارزشگذاری بر تحصیلات نیست، ولی ذكر این نكته مفید است كه آنان كمتر محتاج به افراد تحصیلكرده برای گذران برنامههای اقتصادی خود هستند، به عبارت دیگر ویژگی رفتار اقتصادی آنان احتیاجی به دانش و علم چندانی ندارد. (تذكر: همانگونه كه گفتم طی سی سال اخیر این ویژگی را تغییر دادند و با مدركسازی یا خرید و جعل آن خود را عنوان آقا یا خانم دكتر منصف كردند) ۵- به لحاظ نوكیسه بودن، بیریشه هستند و چون رانتی هستند، لذا قدر و ارزش پول را نمیدانند و در نتیجه خیلی ولخرج (به لحاظ مخارج شخصی) هستند و پول خود را صرف اتومبیلهای بسیار گران و خانههای مجلل و میهمانیهای آنچنانی و سفرهای اینچنینی میكنند و اصولا درآمدهایشان صرف سرمایهگذاری نمیشود یا كمتر میشود. یكی از علل این امر نیز آن است كه مجاری درآمد آنها شناخته شده و قانونی نیست. به علاوه جدا كردن سرمایه را از خود و در اختیار موسسات شناختهشده صنعتی قرار دادن بسیار خطرناك میدانند. ۶- دیر آمدهاند و زود هم میخواهند بروند. عدهای از آنان حتی در انقلاب شركت داشتهاند، ولی احساس میكنند دوران ایثار و گذشت، سپری شده لذا در حال و آینده باید به نحوی عمل كنند كه گذشته خویش را نیز جبران كنند. ۷- به علت تماس و تعلق خاطر عاطفی كه این افراد با عناصر صاحب نفوذ در انقلاب دارند به لحاظ روانی برای ادامه راه و مسیر خود دچار مشكلات روانی عدیدهای میشوند كه راه خروج از این بحران همراه كردن و آلوده كردن دیگران است، لذا هر عملی كه منجر به جذب دوستانشان بشود یا حداقل آنان را آلوده كند برمیگزینند و این یكی از خطرناكترین اعمال آنان است. این روشها عموما مادی است و با پرداخت و كمك و مساعدت مالی همراه است. (تذكر: با گذشت چند دهه دیگر از این نظر خجالتی نمیكشند چون بیشترشان آلوده شدهاند. از این استثنا نیستند كه حذف شوند یا اصولا كمتر كسی مانده كه بتواند حذف آنان را اراده كند.) بهطور كلی طبقه جدید، طبقهای ضد توسعه و انگلصفت است كه كلیه طرحهای توسعه ملی را خنثی میكند.
عباس عبدی