دنیای قلم -بارها گفتهام اقتصاد، سیاسیترین مساله ایران است اما اكنون باید گفت كه اقتصاد سرنوشت است! بدون سامانیابی اقتصاد، كشور ثابت و آرامش خود را از دست میدهد، اما سامان دادن به اقتصاد با توجه به مختصات سیاسی و فرهنگی كشور، به امری فوقِ دشوار تبدیل شده است. اغلب نیروهای سیاسی از سامان اقتصادی و راه دستیابی به آن، تصوری بسیط دارند و این شامل عموم نهادهای حاكم هم میشود. دقیقا به همین علت، نامزدهای ریاستجمهوری در دوران تبلیغات انتخاباتی خود، بهبود سریع وضع اقتصاد كشور از جمله مهارِ فوری گرانی و تورم و بیكاری و ركود را وعده میدهند. چنین وعدهای خود نشانه روشن و دلیل محكمی از تصور بسیط نامزدهای ریاستجمهوری از پیچیدگی وصفناپذیر گرههای اقتصاد ایران و باور برخی اقشار اجتماعی به تحقق این نوع وعدهها، علامت همین تصور سادهانگارانه از سوی آنان است. متاسفانه پایههای اقتصاد ایران بسیار ضعیف و در مواردی ویران شده است. این موضوع بر فرهنگ عمومی هم عمیقا اثر گذاشته و به موضوعی برای رقابتهای گمراه كننده و ناسالم باندهای سیاسی تبدیل شده است. این موضوع باز به نوبه خود، تفرقه بر سر راهكارهای صحیح اقتصادی را در بین نیروهای موثر اجتماعی به طرز بیسابقهای دامن زده بهطوری كه حتی یك اصلِ مورد اجماع در جهت حل و فصل بحرانهای اقتصادی كشور در بین آنها نمیتوان یافت.
اینكه چرا كشور به این نقطه رسیده حكایت تلخ و دردناكی است كه عمدتا در فقدان بینش علمی، منفعتطلبیهای نامشروع شخصی و گروهی، تمامیتخواهی سیاسی و سیطره ایدئولوژیهای مخرب بر ذهنیت اغلب نیروهای ذینفوذ سیاسی و اجتماعی، ریشه دارد. به عبارت دیگر، موانع موجود بر سر راه بهبود اقتصاد كشور از جمله مهار تورم افسارگسیخته و گرانی كمرشكن، چنان در همه ابعاد زندگی اجتماعی و ساختارهای سیاسی و نهادهای تصمیمگیر كشور ریشه دوانده است كه غلبه بر آنها جز از طریقِ مجریانی مجرب و مورد اعتماد، پشتیبانی عموم نخبگان و همراهی و تحمل اقشار مختلف مردم، ممكن و میسر نیست. حتی اگر همه این شرایطِ دشواریاب نیز فراهم شود، باز هم سالمسازی ساختارهای اقتصادی كشور و ایجاد وضعیتی كم و بیش مطمئن و باثبات در این زمینه، امری بسیار تدریجی و زمانبر است و در واقع اذعان به این مساله خود نخستین گام برای ورود در چنین راهی است. اما در كشور ما كه همه امور از محور خود خارج شده و بدترین نوع عوامزدگی و عوامفریبی بر تمام وجوه سیاست كشور سیطره پیدا كرده است، هیچ مقامی جرات بیان این واقعیت بدیهی و قطعی را ندارد، زیرا اذعان به چنین امری چون خلاف وعدههای شیرین و بیاساس قبلی آنها به مردم است و با واكنش عصبی نیروهای رقیب و نارضایتی افكار عمومی روبهرو میشود.
از همینرو هنگامی كه سید ابراهیم رییسی به ساختمان پاستور راه پیدا كرد، به وی تاكید كردم كه در حوزه اقتصاد، امكان شقالقمر یا معجزهای سریع نیست، اما میتوان با ابتكاراتی خارج از حوزه اقتصاد، زمینه جلب اعتماد عمومی و امید به آینده را فراهم كرد تا در پرتو آن تابآوری اجتماعی، فرصت لازم را برای بهبود تدریجی وضع اقتصادی كشور ایجاد كند. بنابراین توصیههایم به وی عمدتا به گشایش فوری در فضای اجتماعی و فرهنگی، كاهش فشار علیه ناراضیان سیاسی و بهبود روابط خارجی كشور به عنوان پیششرطهای كنترل تدریجی بحران اقتصادی منحصر میشد. از برخی اظهارنظرهای آقای رییسی میتوان حدس زد كه شخصا به انجام این امور كاملا بیعلاقه نیست، با این حال، گرچه دست و پای او به اندازه روسای جمهور قبلی بسته به نظر نمیرسد، ولی پراكندگی ویرانگرِ قدرت سیاسی و خودسریهای پایانناپذیرِ ناشی از آن در عرصه رسمی، ظاهرا توان هرگونه حركت موجآفرین و افقگشا در این زمینهها را از وی سلب كرده است. در چنین شرایطی، تمام نارضایتیهای اجتماعی در قالبِ مطالبات اقتصادی جامعه متمركز و فشار آن بهطور مستقیم و یكجا متوجه دولت خواهد شد. دولت احتمالا در برابر این فشارها كنترل خود را از دست خواهد داد یا با دستپاچگی، تصمیماتی خواهد گرفت كه هر یك مغایر و متضاد دیگری خواهد بود به خصوص اینكه «صاحبنظران اقتصادی» نیز هر كدام بر راهكاری تاكید میكنند كه هیچوجه اشتراكی در آنها قابل كشف نیست و موردی از اجماع نظر در بین آنان نمیتوان یافت. به هر حال، دولت رییسی فرصت چندانی در اختیار ندارد. بدبختانه در پشتِ ناكامی و شكست او فرصتی برای دیگران هم نهفته نیست. از اینرو، سوگمندانه باید گفت كه دولت او آخرین فرصت برای همه است حتی همه آنان كه آرزوی ناكامی و شكست آن را دارند! بعید میدانم تاریخ ایران چنین تراژدی هولانگیز و سوگناكی را تجربه كرده باشد! درست به همین دلیل، تمام قدرت اجتماعی باید در جهت هدایت دولت به سمت درست به كار افتد. احیای سریع برجام نقطه آغازین و نمادین دولت برای حركت در جهت درست است. جز این شود، روزگاری را تجربه خواهیم كرد كه نیاكانمان در عهد مغول هم تجربه نكردند!
احمد زیدآبادی - روزنامه اعتماد