کد خبر : 245025 تاریخ : ۱۴۰۱ چهارشنبه ۱۷ فروردين - 11:00
چرا جامعه خشن شده است دلایل خشونت در جامعه را اینجا بخوانید

دنیای قلم -خبر حمله خشن فردی با سلاح سرد در حرم رضوی، یك ‌بار دیگر موضوعی ذیل عنوان «چرایی گسترش خشونت» را در فضای عمومی جامعه مطرح كرد. قبل از هر تحلیلی باید این رفتار خشن كه باعث آسیب برخی از هموطنان ایرانی شده را محكوم كرد و از آن بیزاری جست و پس از آن به دنبال ریشه‌های بروز خشونت گشت. مطابق معمول در یك چنین مواقعی، تحلیلگران به دنبال دلایلی می‌گردند كه از دل آنها، رفتارهای خشن در شكل و شمایل متفاوت ظهور و بروز پیدا می‌كند. یكی از گفتمان‌های برجسته‌ای كه در زمان دولت اصلاحات، تلاش شد ابعاد مختلف آن در جامعه ترویج شود، بحث مدارا و همزیستی مسالمت‌آمیز بود. گفتمانی كه متاسفانه طی سال‌های بعد، جای خود را به گفتمان‌هایی خشن، افراطی و سلبی داد تا جایی كه امروز جلوه‌هایی عینی از خشونت در جامعه ظهور و بروز پیدا می‌كند. یك روز این رفتارهای خشن در شمایل برخورد با بانوان در جریان بازی ایران و لبنان و روز دیگر در جریان حمله یك فرد افراطی به طلبه‌ها در حرم رضوی. اما ریشه‌های واقعی بروز خشونت در جامعه چیست؟ ارتباط بین ترویج گفتمان خشونت‌آمیز در عرصه‌های عمومی و بداخلاقی‌های سیاسی با ظهور رفتارهای تند كدام است؟ نباید فراموش كرد كه پدیده‌های عمومی و اجتماعی ارتباط مستقیمی با قوانین زیربنایی فیزیكی دارند. همان طور كه اسحاق نیوتن در قرون گذشته ثابت كرد كه هر عملی با عكس‌العمل مناسب خود همراه است... 

 

 

 در عرصه‌های اجتماعی نیز هر رفتاری با رفتاری متناسب همراه خواهد بود و هر كنشی، واكنشی خواهد داشت. این رویكرد در هندسه مقدس و علوم مذهبی هم به همین شكل بازتاب پیدا می‌كند. در همه كتب دینی تاكید شده كه اگر باد بكاری، توفان درو می‌كنی و اگر مهر بكاری، عشق و محبت برداشت خواهی كرد. نمی‌توان توقع داشت كه برخی چهره‌های سیاسی و حاكمیتی در كشور، گفتمان و رفتارهای خشن را ترویج كنند و بعد جلوه‌های خشونت در جامعه بروز نكند. در مسیر تاریخ اگر به دهه 50 خورشیدی باز گردیم با رفتارهای خشن سازمان مجاهدین خلق با چهره‌هایی چون مجید شریف واقفی كه رویكردهای مذهبی داشت، رو به رو می‌شویم. زمانی كه با رفتارهای خشن، شریف واقفی را ترور كردند تا به زعم خود دست بالا را در این سازمان به دست بگیرند، اما تجربه تاریخی نشان داد ساختاری كه بر اساس ترور كور، خشونت و قتل‌عام شكل بگیرد، نه تنها جایگاه شایسته‌ای در تاریخ یك سرزمین پیدا نمی‌كند، بلكه به فرودست‌ترین نقاط ممكن نزول می‌كند.

 

اتفاقی كه برای این سازمان ضدمردمی نیز رخ داد و هر روز آنها را بیشتر از مردم دور كرد. بنابراین شخصی كه می‌كشد، چاقو می‌كشد، چماق بلند می‌كند و فریاد می‌زند، نه تنها در موضع قدرت نیست، بلكه در حال پایه‌ریزی سقوط سهمگین خود است. رفتارها همواره از گفتارها نشأت می‌گیرند؛ وقتی گفتارها در تریبون‌های مختلف خشن شوند، خشونت در جامعه افزایش پیدا می‌كند. زمانی كه از تریبون‌های عمومی گفتمان خشن ترویج می‌شود و برخلاف قانون اعلام می‌شود كه علاقه‌مندان به موسیقی، باید یك شهر خاص را ترك كنند، طبیعی است كه این نوع گفتمان به شكل و شمایل دیگری در قالب رفتارهای خشن بروز می‌كند. اما موضوع دیگری كه ریشه‌های خشونت در جامعه را شكل می‌دهد به فشارهایی باز می‌گردد كه بنا به دلایل گوناگون بر افكار عمومی تلنبار می‌شود. در جریان بازی ایران و لبنان مشاهده شد كه رفتار نامناسبی با بانوان صورت گرفت و به صورت آنها اسپری فلفل پاشیده شد. این فشارها نیز ریشه‌های قطور خشونت را در جامعه شكل می‌دهد. موضوع مهم بعدی، گسترش فقر و مشكلات معیشتی است. بررسی اظهارات تحلیلگران و جامعه‌شناسان نشان می‌دهد كه یكی از ریشه‌های اصلی گسترش خشونت در جامعه، فقر است. فردی كه برای تامین نیازهای عادی و روتین خود با مشكل مواجه باشد، نمی‌تواند، رفتارهای مسالمت‌آمیزی از خود نشان بدهد.

 

گسترش زورگیری، سرقت، قتل‌های فجیع و... نشان‌دهنده ارتباط بین خشونت و فقر است. اما در برابر این گزاره‌ها، موضوعی كه می‌تواند باعث افزایش مدارا در جامعه شود، حكمرانی مطلوب و فرهنگ مدارا است. انسان در عصر مدرنیسم و پسامدرنیسم متوجه شد كه با استفاده از جامعه مدنی، صندوق‌های رای و رفتارهای مشروع حزبی می‌تواند قدرت را در جامعه به دست بگیرد و برای اصلاح امور حركت كند. وقتی برخی افراد و جریانات انتخابات را محدود می‌كنند و با استفاده از ابزارهایی چون نظارت استصوابی و... افراد مقبول عمومی جامعه را به بهانه عدم احراز صلاحیت از عرصه‌های سیاسی و اجتماعی حذف می‌كنند، یكی از جلوه‌های بارز خشونت در جامعه است. اما متاسفانه یك چنین ضرورت‌هایی نه تنها مورد توجه برخی افراد و جریانات صاحب قدرت قرار نمی‌گیرد، بلكه مدام در آتش خشونت، رویارویی سلبی و... دمیده می‌شود. به عنوان نمونه بعد از گروه‌بندی ایران در جام جهانی، برخی افراد سیاسی اصولگرا به جای ترویج صلح و دوستی از گفتمان‌های خشن در خصوص گروه‌بندی ایران استفاده كردند. بنابراین در وهله نخست، باید گفتمان غالب جامعه را از رویكردهای خشونت آمیز و سلبی تطهیر كرد و در مراحل بعدی تلاش كرد از طریق بهبود مناسبات ارتباطی با جهان پیرامونی، حل مشكلات اقتصادی، پایان تحریم‌ها و افزایش نشاط عمومی فرهنگ مدارا را در جامعه ترویج كرد. در یك كلام، باید مهر بكاریم تا محبت و مدارا درو كنیم.

اسماعیل گرامی مقدم -اعتماد