دنیای قلم -معمولا بعد از رسانه ای شدن خشونت های اجتماعی و یا خانوادگی در سطح جامعه، یکی از نهادهای مورد توجه و حساس برانگیز رسانه ها هستند که وظیفه مراقبت از سلامت روان مخاطب را بر عهده دارند. به همین خاطر شناخت حد و مرز رسانه ها در انتشار تصاویر و متن های خشونت آمیز مهم و ضروری است. عذرا فراهانی دکترای فرهنگ و ارتباطات و فعال رسانه ای در گفت و گو با شفقنا ضمن تاکید بر اینکه انتشار چنین تصاویری هرگز نمی تواند اثر بازدارندگی در وقوع رفتارهای خشونتآمیز را داشته باشد و باید ریشه خشونت را در جامعه پیدا کرد، درباره کاهش آسیب روانی به افکار عمومی در برابر چنین تصاویر هولناکی پیشنهاد می دهد: باید «سواد رسانه ایی» افراد را افزایش داد تا به عنوان یک مخاطب به هنگام خواندن خبرها و دیدن عکس و فیلم ها در فضای اینترنت، دست به انتخاب بزنند و بدانند مطالعه یک خبر یا دیدن یک عکس و فیلم، چقدرخشن و هولناک است؟
*آیا اساسا می توانند بر اساس روحیه خود آن خبر یا عکس را پیگیری کنند؟ ضمن این که می توانند از کنجکاوی بیهوده هم پرهیز کرده تا از اثرات منفی این اخبار در امان باشند. باید به مخاطبان یاد داد مطالب و اخبار را از طریق رسانه ها و شبکه های اجتماعی حرفه ای دنبال کنند چرا که رسانه های حرفه ای عکس و فیلم های خشن و هولناک را منتشر نمی کنند یا در صورت انتشار، قبل از آن پیام هشدار آمیز می دهند.
*با توجه به انتشار اخبار خشونت آمیز در روزهای گذشته و حساسیت های این مسأله برای افکار عمومی و آسیب های که این اخبار می توانند داشته باشند به نظر شما به چه محتوایی خشونت آمیز گفته می شود؟ حد و مرز آن کجاست؟
هرگونه تجزیه و تحلیل در مورد خشونت باید با تعریف اشکال مختلف خشونت صورت گیرد. پس اخبار و مطالبی که محتوای خشونت آمیز داشته باشد بر اساس دسته بندی خشونت، تعریف خواهد شد. اخبار مربوط به سوء استفادههای جسمی، جنسی، عاطفی، اقتصادی، اخبار خشونت آمیز مرتبط با کودکان و بزرگترها و حتی آذیت و آزار افراد سالمند و پیر، در این دسته بندی قرار می گیرد. سازمان بهداشت جهانی هم خشونت را این گونه تعریف می کند: استفاده عمدی از نیروی فیزیکی یا قدرت، تهدید یا اقدام واقعی علیه خود، شخص دیگر، یا علیه گروه یا جامعه، که منجر به آسیب، مرگ، آسیب روانی، ناهنجاری یا محرومیت شود.
*طبق این توضیحات، حد و مرز انتشار محتواهای خشونت بار در رسانه ها کجاست؟
این که حد و مرز انتشار محتواهای خشونت بار کجاست، ابتدا لازم است به قوانین موجود نگاه کرد. قانون در این زمینه چه می گوید؟ ماده «۲۸ قانون مطبوعات» میگوید:«انتشار عکسها، تصاویر و مطالب خلاف عفت عمومی ممنوع و موجب تعزیر شرعی است و اصرار بر آن موجب تشدید تعزیر و لغو پروانه خواهد بود.»
ماده «۶۴۰ قانون مجازات اسلامی» هم می گوید:«هر کس نوشته یا طرح، گراور، نقاشی، تصاویر، مطبوعات، اعلانات، علایم، فیلم، نوار سینما و یا بطور کلی هر چیز که عفت و اخلاق عمومی را جریحهدار کند برای تجارت یا توزیع برای نمایش و یا در معرض انظار عمومی گذارد یا بسازد، و یا برای تجارت و توزیع نگه دارد به حبس از سه ماه تا یک سال و جزای نقدی از بیست و پنج میلیون ریال تا یکصد میلیون ریال و تا (۷۴) ضربه شلاق یا به یک یا دو مجازات مذکور محکوم خواهد شد.»
پس طبق این تعارف انتشار چنین تصاویری خلاف قانون نیست؟ من روزنامه نگار با همین قانون نصفه و نیمه چه باید بکنم؟ براساس این قوانین برای انتشار چنین تصاویری مانعی نمی بینم. از نظر من تصویر سر بریده یک فرد ارتباطی با عفت عمومی یا اخلاق عمومی ندارد. اگرچه شخصا طرفدار انتشار این گونه فیلم های خشونت آمیز نیستم. طی سه دهه اخیر هم تا کنون سابقه انتشار چنین تصویر یا فیلمی در آرای دادگاه های مطبوعاتی دیده نمی شود.- البته فقط در دهه هشتاد یک مورد در نشریه «ئاسو» بود که به خاطر چاپ یک جنازه که در ماجرای درگیری با نیروی انتظامی کشته شده بود، نشریه برای مدتی توقیف شد. این توقیف صرفا به خاطر چاپ عکس یک جنازه نبود و بیشتر جنبه سیاسی داشت.- اما همه مساله بر سر قانون نیست، این که بگوییم حالا قانون اجازه داده یا دست و بالمان را برای انتشار سوژه بسته است. واقعا حد و مرز انتشار این فیلم های خشونت آمیز کجاست؟ از زمان وقوع حادثه با افراد بیشماری صحبت کردم و نظر آنها را جویا شدم تقریبا نیمی از این افراد موافق انتشار و نیمی مخالف انتشار بودند. مخالفان که دغدغه شان مشخص است و بحث ترویج خشونت و تاثیر اخبار ناگوار بر روح و روان جامعه را مطرح کرده و آزردگی خاطر افراد- در این روزهایی که کشورمان با بحران های ناشی از مسائل اقتصادی و آسیب های اجتماعی دسته و پنجه نرم میکند-، را به صلاح جامعه ندانستند.
*موافقان انتشار چنین تصاویری چه نظری داشتند؟
نگاه برخی موافقان جالب بود. آنها عبرت آموزی برای جامعه را مطرح کردند و این که انتشار تصاویر هولناک می تواند برای افرادی که ممکن است نقشه های شوم در سر داشته باشند، تکان دهنده باشند. شاید یکی از نظرهای موافق بیش از همه شنیدنی، خانمی بود که معتقد بود« اتفاقا زن ۱۷ ساله مستحق مرگ بود. او می توانست طلاق بگیرد حتی می توانست از ترکیه بازنگردد. من عکسهایی که این زن در ترکیه خوشحال و خندان مشغول خوشگذرانی بود را دیده ام . رفته برای خودش دور دور کرده و برگشته انتظار داشته همسرش او را روی سرش بگذارد. مگر نمی دانست در شهرش چه فرهنگی حاکم است. یا باید به خاطر فرزندش تحمل می کرد. یا از ترکیه برنمیگشت. حالا که کشته شد سزای کارهایش را دید.»
*آیا صرف پخش تصاویر و فیلم از چنین وقایع هولناکی می تواند اثر بازدارندگی داشته باشد؟ یا برعکس؟
بیست و هشت سال پیش کارم را در هفته نامه حوادث آغاز کردم. هفته نامه “«حوادث» پرتیراژترین نشریه ژانر حادثه در تاریخ ایران بود. نشریه ای با مدیرمسئولی «علی آقامحمدی» که اشخاصی چون «فریدون صدیقی»، «یونس شکرخواه»، «کامبیز نوروزی»، «محمودمختاریان»، «مرتضی کریمیان»و غیره آن را هدایت می کردند. اولین شماره حوادث در اسفند ۱۳۷۰ و آخرین شماره آن در خرداد ۱۳۷۳ منتشر شد و تیراژ آن طی ۱۰۹ شماره به ۳۵۰ هزار نسخه در هفته رسید. اما چرا کار این نشریه پرخواننده به تعطیلی و لغو امتیاز کشید؟ یکی از دلایل تعطیلی و سپس لغو امتیاز این نشریه، «درج مطالب خارج از روش های تصویبی نشریه» بود که شاکی آن هیات نظارت بر مطبوعات بود. آن روزها تمامی حوادث از سراسر کشور در این نشریه چاپ می شد. خشن ترین قتل ها، کودک آزاری ها، آدم ربایی ها. الان ۲۷ سال از تعطیلی این نشریه گذشته و جرایم با شدت و حدت بیشتری در جامعه خودنمایی می کند. اگر نشریه هم تعطیل نمی شد این روند وقوع جرایم با امروز هیچ تفاوتی نداشت. این روزها بیشتر از این که بگوییم این تصاویر چقدر در وقوع جرم تاثیر گذار است را باید کنار گذاشت و به مسائل مهمتر یعنی علل این حوادث پرداخت.
*شما می دانید که چه عواملی جامعه را پر از خشونت می کند. عواملی که در حال حاضر کشور ما همه آنها را داراست. تنشهای عاطفی، تنشهای اجتماعی، تنشهای اقتصادی، بحران های ناشی از تحریم ها، بیکاری های ناشی از کرونا و مشکلات مربوط به سوء مدیریت ها.
در شرایط فعلی یکی از عوامل عمده این خشونت ها شرایط اقتصادی جامعه و نظام توزیع ثروت است که باعث محدودیت در درآمد بسیاری از افراد میشود و از طرف دیگر، تورم و گرانی در کنار افزایش ارزشهای اشرافی و روحیه اسراف و تبذیر ثروتمندان است، که در بین افراد طبقات متوسط و پایین جامعه احساس نیازهای کاذب را باعث میگردد. آن وقت فردی که توان مالی خرید یک خودرو را ندارد شروع به آتش زدن خودروها می کند. یا از پل های اتوبانها شروع به پرت کردن سنگ بر روی خودروها می کند و باعث قتل راننده ها می شود. من رسانه چقدر می توانم این افراد را آرام کنم؟ هیچ . ولی مدیران اقتصادی با ایجاد فضای برابر برای عموم جامعه می توانند به راحتی مانع بروز این خشونت ها شوند.
*به نظر شما قید پیام« هشدار» بر روی فیلم های حاوی خشونت می تواند، اثر گذار باشد؟ به جای هشدار میگویم باید «سواد رسانه ایی» افراد را افزایش داد تا به عنوان یک مخاطب به هنگام خواندن خبرها و دیدن عکس و فیلم ها در فضای اینترنت، دست به انتخاب بزنند و بدانند مطالعه یک خبر یا دیدن یک عکس و فیلم، چقدرخشن و هولناک است؟ آیا اساسا می توانند بر اساس روحیه خود آن خبر یا عکس را پیگیری کنند؟ ضمن این که می توانند از کنجکاوی بیهوده هم پرهیز کرده تا از اثرات منفی این اخبار در امان باشند. باید به مخاطبان یاد داد مطالب و اخبار را از طریق رسانه ها و شبکه های اجتماعی حرفه ای دنبال کنند چرا که رسانه های حرفه ای عکس و فیلم های خشن و هولناک را منتشر نمی کنند یا در صورت انتشار، قبل از آن پیام هشدار آمیز می دهند.
تشدید خشونت در قالب تکرار فیلم ها و تصاویر خشونت آمیز باعث از بین رفتن خشونت نخواهد شد همانطور که انگار این وقایع و ندیدن تصاویر خشونت آمیز هم نمی تواند کار ساز باشد. نکته مهم این که اگر فیلم ذکر شده منتشر نمی شد، این همه حساسیت در جامعه و مراکز تصمیم گیر هم ایجاد نمی شد. اگرچه برخی از حرفها همان داستان آسمان و ریسمان بافتن است ولی به هرحال در ادامه حرفهای معقول دیگری هم شنیدیم.
نباید برای وقوع این حوادث خشونت آمیز آسمان و ریسمان بافت و فضازی مجازی یا رسانه را مقصر دانست یا صورت مساله را پاک کرد. هشدار برای کسی که در ابتدای راهه، درست است. وقتی فردی به انتهای جاده خشونت رسیده، دیگر هشدار هم کار ساز نخواهد شد . در این گونه مواقع بهترین کار علاج واقعه قبل از وقوع است. باید مسئولان کاری کنند تا جلوی اتفاقات بعد از این را بگیرند. کافی است به این چند تنشی که گفتم توجه ویژه شود. تنشهایی که اگر آنها را ندیده بگیرند و ندیده بگیریم تازه ابتدای راه خشونت هستیم. باز تنشها را بیان می کنم چون به عنوان روزنامه نگار موظفم . تنشهای عاطفی، تنشهای اجتماعی، تنشهای اقتصادی، بحران های ناشی از تحریم ها،بیکاری های ناشی از کرونا و مشکلات مربوط به سوء مدیریت ها.