دنیای قلم -تحقیقات کارآگاهان جنایی برای رازگشایی از قتل زنی مسن که 13 سال قبل کشته شده بود، سرانجام نتیجه داد و متهم شناسایی و دستگیر شد. رسیدگی به این پرونده از سال 87 و زمانی آغاز شد که در گزارشی به مرکز فوریتهای پلیسی 110 اعلام شد زنی در خانهاش به طرز مرموزی جان باخته است. مأموران پلیس اسلامشهر وقتی به محل حادثه رفتند، خود را در برابر پیکر بیجان زنی 75ساله دیدند. اینگونه بود که کارآگاهان جنایی و متخصصان تیم بررسی صحنه جرم وارد عمل شدند. بررسیهای ابتدایی فاش کرد این زن با جسمی نرم و منعطف خفه شده است. از سویی برخی شواهد بر این موضوع دلالت میکرد که قاتل یا قاتلان به دنبال سرقت از مقتول بودند و احتمالا او را از قبل زیر نظر داشتند.
کارآگاهان آنزمان به تحقیق از مطلعان و اهالی محل پرداختند و از این طریق سرنخهایی را بهدست آوردند. پیگیری این سرنخها به افشای هویت قاتل منجر شد اما این مرد فراری بود و هیچ ردپایی از او وجود نداشت. مأموران از همان زمان جستوجوهای گستردهای برای شناسایی و دستگیری قاتل انجام دادند تا اینکه بالاخره چند روز قبل محل اختفای این مرد مشخص شد. سپس مأموران عملیاتی ویژه را طرحریزی کردند و توانستند متهم 42ساله را بعد از 13 سال زندگی پنهانی بازداشت کنند. این مرد بعد از انتقال به پلیس آگاهی تحت بازجویی قرار گرفت و با پذیرفتن اتهام قتل گفت با انگیزه سرقت دست به این جنایت زد و زن مسن را با استفاده از یک روسری خفه کرد. متهم درحالحاضر در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات از او ادامه دارد.
پیگیری پروندههای جنایی بلاتکلیف و تلاش برای رازگشایی از آنها یکی از مأموریتهایی است که کارآگاهان پلیس آگاهی همیشه دنبال میکنند. هفته پیش نیز مردی دستگیر شد که دختری 19ساله را به قتل رسانده بود. او 21 سال بعد از ارتکاب جنایت بازداشت شد و به این قتل اعتراف کرد. این مرد که به مواد مخدر اعتیاد دارد، یک روز در بزم دوستانه هنگام مصرف مواد راز این قتل را برای دوستانش تعریف کرد و اینگونه بود که خبر به پلیس فیروزکوه رسید. مأموران با بررسی موضوع پی بردند 21 سال قبل دختری 19ساله با همان مشخصات به طرز مرموزی جان باخته و راز مرگ او هرگز فاش نشده است. اینگونه بود که مرد معتاد بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او با اعتراف به قتل گفت: من عاشق آن دختر بودم و به خواستگاریاش رفتم اما به من جواب رد دادند. بعد از آن اصرارهایم نیز فایدهای نداشت تا اینکه از دختر جوان و خانوادهاش کینه به دل گرفتم و منتظر فرصتی بودم تا بتوانم از آنها انتقام بگیرم. روز حادثه به کوه رفته بودم که آن دختر را دیدم. او هم به ارتفاعات آمده و مشغول چیدن سبزیجات بود. سراغش رفتم و بار دیگر از او خواستم با من ازدواج کند. به او گفتم عاشقش هستم و او را خوشبخت میکنم اما دختر جوان بازهم جواب رد داد. من هم عصبانی شدم و او را از کوه به پایین هل دادم که او فوت شد. بعد از آن باخبر شدم خانواده این دختر از گمشدن او نگران شدهاند و در جستوجویش هستند. برای اینکه کسی به من شک نکند، خودم هم به کمکشان رفتم و در این جستوجو شرکت کردم. بالاخره جسد دختر پیدا شد اما کسی نفهمید من او را کشتهام و من 21 سال این راز را پنهان نگه داشته بودم. بنا بر این گزارش این متهم نیز اکنون در بازداشت است و تحقیقات قضائی از او آغاز شده تا پرونده اتهامیاش تکمیل شود و برای محاکمه در اختیار قضات دادگاه کیفری قرار بگیرد.