ناامیدی از بهبود اوضاع کشور باعث شده است شوق مهاجرت در میان ایرانیان به ویژه در میان دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهی روز به روز بیشتر و بیشتر شود. براساس آمار سالنامه مهاجرتی سال ۹۹ایران، میل مهاجرت در بین دانشجویان و فارغالتحصیلان ایرانی نسبت به سال گذشته سه برابر شده و از ۳۰درصد به ۶۳درصد رسیده است. بر همین اساس، آمریکا به عنوان کشور پیشتاز در جذب دانشجویان، اولین مقصد دانشجویان ایرانی به حساب میآید. این آمار و ارقام نشان میدهند، تعداد دانشجویان ایرانی که هر سال به آمریکا میروند، بین سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۱۸ به حدود ۱۰هزار نفر افزایش یافته است. شوق به رفتن و تلاش برای خارج شدن از سرزمین مادری رابطه مستقیمی با اوضاع کشور دارد. بدیهی است زمانی که بوی بهبود اوضاع کشور به مشام نرسد و تلاش برای بهبود صورت نگیرد و حتی امیدی به اصلاح نباشد، مردم به ویژه جوانان برای یافتن فرصت زندگی بهتر ناچار چشم به آن سوی مرزها میدوزند و چالش و مخاطرات آن را نیز به جان میخرند.
البته این اولین بار نیست که شوق رفتن ایرانیان خبرساز میشود، در دهههای اخیر و بنا به شرایط کشور در مقاطعی این میل به رفتن پررنگتر بوده است. بنا به گفته کارشناسان در دهههای اخیر چند موج مهاجرتی در ایران شکل گرفته است که اولی آن را میتوان در دهه سی و بعد از امکان فروش نفت در بازارهای بینالمللی و دسترسی به پول نفت و ثروت دانست. در آن زمان برخی از خانوادههای متمول و حتی طبقه متوسط نیز برای بهرهمندی از رفاه و امکانات بیشتر و بالا بردن کیفیت زندگی خود و فرزندانشان به مهاجرت روی خوش نشان دادند و زادگاه خود را به امید روزهای روشنتری ترک کردند. موج دوم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ و سالهای بعد از آن شکل گرفت. افرادی که در راس قدرت حکومت پیشین بودند یا با سیستم جدید زاویه داشتند و حتی برخی از هنرمندان که فضای کار جدید را مناسب فعالیت خود نمیدیدند، کشور را ترک کردند. آغاز جنگ تحمیلی نیز به مهاجرتها دامن زد. اما با این حال در زمان جنگ به صورت محدودی مهاجرت معکوس نیز شکل گرفت و برخی برای حضور در جبههها از کشورهای دیگر به ایران برگشتند. موج سوم در سال ۷۵ آغاز شد و هنوز هم ادامه دارد. اما در تمام این سالها میل و شوق به رفتن بر روی یک مدار نبوده و درجه شدت و ضعف داشته است. با وجود این که در دوره اصلاحات تمایل به مهاجرت تا حدودی کم رنگ شد، انتخابات جنجالی سال ۸۸ و حاشیههای بعد از آن یک بار دیگر زنگ رفتن را به صدا در آورد و در آن سالها بسیاری به خاطر مسائل سیاسی و اجتماعی عطای کشور را به لقایش بخشیدند و از کشور خارج شدند. روی کار آمدن دولت روحانی و موفقیتهای بعد از برجام امید را برای بهبود اوضاع کشور افزایش داد، اما با خروج آمریکا از برجام و حرکت سریع اقتصاد کشور به سمت سقوط و تبعات آن بار دیگر مهاجرت روند پرشتابی گرفت و خروج از کشور به کعبه آمال بسیاری از مردم به ویژه جوانان که امیدی به اصلاح وضع کنونی جامعه ندارند، تبدیل شده است.
اگرچه مهاجرت اجباری و ترک سرزمین مادری، موضوع مطلوبی نیست اما در این میان مهاجرت نخبگان یا تمایل آنان به مهاجرت تراژدی غمناکی است و تبعات زیادی را نیز به همراه دارد. به گواه آمارها از هر ۵دانشآموز المپیادی ۴نفر مهاجرت کردهاند و سیر مهاجرت نخبگان هر روز در حال افزایش است. این در حالی است که به کارگیری از ظرفیت نخبگان در اداره امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی یک شاخص مهم برای میزان توسعهیافتگی است. اما ایران براساس گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت و به نقل از یونسکو، در سال ۲۰۱۶ در رتبه ۱۸مهاجرفرست نخبگان قرار دارد.
بدیهی است ناکارآمدی به کارگیری نابغهها و نخبگان در سیستمهای مدیریتی کلان کشور یکی از موضوعاتی است که باعث مهاجرت نخبگان به کشورهای خارجی می شود. علاوه بر این، وضعیت نامطلوب اقتصادی، معیشتی، اجتماعی و حتی محیط زیستی کشور نقش پررنگی در فراری دادن جوانان به آن سوی مرزها شده است و این موضوع زمانی بغرنجتر میشود که همگان میبینند هیچ تلاشی برای بهبود وضعیت کشور صورت نمیگیرد و هیچ امیدی برای اصلاح امور نیست. بدیهی است در این اوضاع آشفته نه فقط جوانان بلکه هیچ فردی نمیتواند چشماندازی برای فردای خود متصور باشد. با این حال برخی از مسئولان در پشت تریبون به گونهای سخن میگویند که گویا وضعیت کشور از لحاظ رفاه و کیفیت زندگی با کشورهای طراز اول اروپایی و آمریکایی برابری میکند. این شکاف و دوکانگی و همچنین نبود فهمی مشترک از مشکلات کشور در بین مردم و مسولان امید را برای بهبود اوضاع کم رنگتر میکند.