کد خبر : 223565 تاریخ : ۱۴۰۰ دوشنبه ۱۷ آبان - 08:00
مردی شوهر همسر سابقش را به خاطر بچه هایش کشت مردی شوهر همسر سابقش را کشت تا بچه هایش را پیش خودش نگه دارد.

دنیای قلم -مردی که شوهر همسر سابقش را به قتل رسانده است، به اولیای دم قول داد تا آینده فرزندان خودش را تأمین کند و به ‌این ‌ترتیب موفق به جلب رضایت شد و به لحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت.

 


به گزارش خبرنگار ما، در این پرونده زنی بعد از جدایی از همسرش با یکی از اقوام او ازدواج کرد و همین موضوع به دلیل اصلی اختلاف و قتل مرد جوان تبدیل شد.
مأموران کلانتری ۱۴۰ باغ‌فیض سال گذشته بعد از اطلاع از وقوع نزاعی خونین به محل درگیری رفتند و دریافتند دعوا میان چند مرد رخ داده و منصور ۴۰ساله زخمی و به بیمارستان منتقل شده است.

 


منصور تحت درمان قرار گرفت، اما ساعتی بعد به‌خاطر شدت خونریزی روی تخت بیمارستان تسلیم مرگ شد. همسر مقتول به نام شکوفه که شاهد ماجرا بود، به مأموران گفت: من سال‌ها قبل با مردی به نام احسان ازدواج کردم و صاحب سه فرزند شدم. من و احسان با هم تفاهم نداشتیم، به‌ همین ‌خاطر جدا شدیم و من همراه سه فرزندم زندگی می‌کردم. یک‌ سال قبل با منصور آشنا شدم و با او ازدواج کردم. منصور از بستگان شوهر سابقم بود.
این زن ادامه داد: چند روز قبل پدر منصور فوت شد و من و همسرم ناچار شدیم برای شرکت در مراسم ختم به شهرستان برویم، اما به‌خاطر شیوع بیماری کرونا تصمیم گرفتم فرزندانم را با خود نبرم و آنها را به خانه شوهر سابقم فرستادم. شب حادثه من و همسرم از شهرستان برگشته بودیم که مقابل خانه احسان رفتیم تا فرزندانم را به خانه برگردانیم، اما برادران احسان با چوب و قمه به ما حمله کردند و احسان مقابل چشمانم با چاقو همسرم را کشت.
با این شکایت مأموران پلیس به ردیابی احسان پرداختند و این فرد و دو برادرش را به اتهام قتل بازداشت کردند. سه متهم در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کردند و جزئیات حادثه را شرح دادند. برای احسان و دو برادرش به اتهام مشارکت در قتل کیفرخواست صادر شد، اما آنها قبل از جلسه دادگاه توانستند رضایت اولیای دم را جلب کنند. به ‌این ‌ترتیب متهمان از جنبه عمومی جرم در دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای جلسه همسر مقتول در جایگاه ویژه ایستاد و در حالی ‌که اشک می‌ریخت، گفت: منصور مقابل چشمانم کشته شد و این ماجرا اثر بدی در روحیه‌ام گذاشته است. من حاضر به گذشت نبودم اما به‌خاطر سه فرزندم راضی به قصاص نشدم.
وقتی احسان ۴۲ساله روبه‌روی قضات ایستاد، اتهام قتل را گردن گرفت. وی گفت: چند روزی بود مادرم به‌خاطر عمل جراحی از شهرستان به تهران آمده بود و در خانه من سکونت داشت. آن ‌شب دایی‌ام به خانه‌ام آمده بود، به‌ همین ‌خاطر دو برادرم را هم به خانه دعوت کردم تا کنار هم باشیم. متهم ادامه داد: از چند روز قبل همسر سابقم فرزندانمان را به من سپرده بود. آن‌ شب همسرم زنگ زد و گفت قصد دارد دنبال بچه‌ها بیاید تا آنها را با خودش ببرد، اما من به او گفتم دیروقت است و فردا خودم آنها را به خانه او می‌برم. چند دقیقه‌ای نگذشته بود که منصور مقابل خانه‌مان آمد و در حالی ‌که چوب و قمه در دست داشت، شروع به فحاشی کرد.

 


این متهم گفت: دو برادرم از من خواستند مقابل در نروم. آنها جلوی در رفتند تا منصور را آرام کنند، اما من وقتی سروصدای آنها را شنیدم مقابل در رفتم و فهمیدم منصور با چوب به سر برادرم زده است. من برای دفاع از جان خودم و برادرانم چاقو کشیدم و یک ضربه به شکم منصور زدم و سپس با چوب یک ضربه به سرش زدم و فرار کردم. برادرانم در این ماجرا دستی نداشتند و من خودم مرتکب قتل شدم.
وی ادامه داد: من قصد کشتن منصور را نداشتم. وقتی او و همسر سابقم مقابل در آمدند و شروع به فحاشی کردند، خانواده‌ام با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتند، اما قبل از رسیدن مأموران پلیس درگیری بالا گرفت. من قبل از جلسه محاکمه سرپرستی سه فرزندم را بر عهده گرفتم و با پرداخت دیه رضایت اولیای دم را جلب کردم. من قول داده‌ام تا زندگی فرزندانم را تأمین کنم. به‌ همین ‌خاطر اولیای دم حاضر به گذشت شدند.

 


سپس برادر احسان در جایگاه ویژه ایستاد و اتهام مشارکت در قتل را گردن نگرفت. او گفت: من آن زمان به بیماری سرطان مبتلا بودم و شیمی‌درمانی می‌کردم. به‌ همین ‌دلیل حال و روز خوبی نداشتم. وقتی سروصدای برادرم را مقابل در شنیدم بیرون رفتم و سعی کردم منصور را آرام کنم. چون خانه برادرم نوساز بود و هنوز مصالح ساختمانی را جمع نکرده بودند، من یک دسته‌بیل از حیاط همراه خودم برداشتم اما از آن استفاده نکردم. منصور به‌محض روبه‌رو‌شدن با من با چوب به سرم زد که بیهوش شدم و صبح روز بعد در بیمارستان به هوش آمدم. من در آن درگیری هیچ دخالتی نداشتم.
این متهم ادامه داد: من و دو برادر دیگرم در بازار بنکدار هستیم. هیچ کسی در این سال‌ها صدای درگیری ما را نشنیده است. ما کاسب هستیم. باور کنید قتل منصور اتفاقی رخ داد. من به اولیای دم قول داده‌ام آینده فرزندان برادرم را تأمین کنم و حتی بدهی سنگینی را که مقتول داشت بپردازم تا جبران اشتباهی باشد که برادرم مرتکب شده است.


متهم دیگر این پرونده نیز حرف‌های برادرش را تأیید کرد و گفت: من هیچ ضربه‌ای به قربانی نزده‌ام و اتهام مشارکت در قتل را قبول ندارم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی خود را درخصوص این پرونده صادر کنند.