کد خبر : 193015 تاریخ : ۱۴۰۰ پنج شنبه ۱۸ شهريور - 13:23
ریشه ناكامی در احیای برجام کجاست؟ یاداشت مهدی ذاكریان، استاد روابط بین الملل را درباره برجام بخوانید.

دنیای قلم -ایران در طول سال‌های اخیر اراده خود را برای باقی ماندن در توافق هسته‌ای و اجرای تعهداتش ذیل برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد نشان داده است. تهران همچنین با حضور در مذاكرات وین و اتخاذ رویكردی مناسب در این مذاكرات نشان داد كه متمایل به احیای برنامه جامع اقدام مشترك است. در عمل انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 در ایران نیز ثابت كرد سیاست خارجی ایران یك سیاست خارجی پایدار و منافع‌محور است و نمی‌توان آن را سیاست خارجی فردمحور توصیف كرد. 
سیستم در ایران به این نتیجه رسیده بود كه باید به فعالیت‌های هسته‌ای و غنی‌سازی ادامه دهد و این فعالیت‌های هسته‌ای هم در راستای اهداف نظامی نباشد. رهبر جمهوری اسلامی ایران به عنوان بالاترین مقام در كشور اعلام كرد دستیابی، نگهداری و ساخت بمب اتمی حرام است و این موضع‌گیری ادامه‌دهنده همان نگاهی در ایران بود كه كشتار دسته‌جمعی را مورد پذیرش نمی‌دانست. ایراد كشورهای غربی این است كه آنها «آنچه امروز وجود دارد» را می‌بینند اما نگاه نمی‌كنند چه عواملی منجر به شكل‌گیری وضعیت كنونی شده است. علت اینكه ایران امروز چنین رفتاری را انجام می‌دهد و توسعه فعالیت‌های هسته‌ای خود را با سرعت پیگیری می‌كند این است كه نه آقای جو بایدن، رییس‌جمهور ایالات متحده و نه اتحادیه اروپا نه روسیه و نه چین برای از بین بردن موانع فعالیت‌های بازرگانی و سیاسی ایران اراده لازم را از خود نشان ندادند. بر پایه برجام، توافق بر این بود كه در عمل فصل جدیدی در روابط ایران و جهان آغاز شود و درهای جدیدی به روی ایران گشوده شود. دونالد ترامپ با خروج از برجام و اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران این درها را بست و جو بایدن نیز ترجیح داد این درها را باز نكند. 
امروز نیز اروپا تلاشی در راستای باز كردن این درها نمی‌كند و روسیه و چین نیز می‌كوشند از این نزاع میان ایران و سایر طرف‌ها برجام، منافع مادی و سیاسی خود را تامین كنند. در این میان مساله‌ای كه وجود دارد این است كه برای اجرای تعهدات ایران در قطعنامه 2231 و برجام نهادی نظارتی مشخص شده بود اما برای نظارت بر اجرای تعهدات اروپا، امریكا و روسیه و چین نهادی وجود نداشت. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در برجام به عنوان نهادی انتخاب شد كه بر حسن اجرای تعهدات ایران نظارت كند و وظیفه نداشت ببیند سایر طرف‌ها تعهدات خود را اجرا كرده‌اند یا از اجرای آن سر باز می‌زنند. از همین رو باید تصریح كرد، گزارش اخیر آژانس واقعیتی است كه در حال حاضر در ایران رخ می‌دهد اما برخلاف تبلیغات طرف مقابل، ایران پس از گزارش آژانس تمام فعالیت‌های خود را اعلام كرده بود و تاكید داشت اگر خواسته‌های تهران مورد توجه قرار نگیرد، طبیعی است كه خواسته‌های طرف مقابل و محدودیت‌های مدنظر آنها برای فعالیت‌های هسته‌ای نیز نادیده گرفته شود. در دوره ریاست‌جمهوری ترامپ، كشورهای 1+4 تایید كرده بودند كه تهران به خواسته‌ها و حقوقش در برجام نرسیده و از زمان روی كار آمدن بایدن نیز تغییری در وضعیت ایجاد نشده است. 
بنابراین وضعیت كنونی ریشه در نقض توافق از سوی طرف مقابل دارد و ایران باكی از بازگشت به تعهداتی كه در گذشته به ‌طور كامل آن را اجرایی می‌كرد، ندارد. مقام‌های ایران، از جمله رهبری به عنوان بالاترین مقام تصمیم‌گیر در كشور و رییس‌جمهور و وزیر خارجه جدید در كنار سران قوای مقننه و قضاییه نیز هیچگاه صحبت از نقض تعهدات ایران نكردند بلكه معتقدند طرف مقابل تعهداتش را اجرایی نمی‌كند. مسوولان ایرانی به درستی می‌گویند زمانی كه طرف مقابل تعهدات خود را اجرا نمی‌كند نباید انتظار داشت ایران به تعهداتش عمل كند.  واقعیت این است كه از یكی از طرف‌های برجام تمامی امكانات مشروع دریغ شده و علاوه بر تحمیل فشار علیه آن، این انتقاد مطرح می‌شود كه چرا این كشور یا این طرف، مرتبا میزان غنی‌سازی و سطح ذخایر خود را افزایش می‌دهد. چه گزینه دیگری برای ایران وجود دارد كه طرف مقابل به خواسته‌های ایران توجه كند؟ نباید فراموش كرد سخت‌ترین تحریم‌ها در زمان ترامپ اعمال شد و یك ترك در سیستم فعالیتی ایران به وجود نیامد. البته مشكلات اقتصادی فراوان در كشور وجود داشت و وجود دارد اما مقصود از ترك، شكافی مبتنی بر رژیم چنج یا تغییر نظام است.
 در افغانستان، در زمانی كه تنها صحبت از خروج نظامیان امریكایی پدید آمد این كشور تا فروپاشی كامل و سقوط پیش رفت. در عراق، نشانه‌های جدی از شكنندگی مشهود است و  دیری نمی‌گذرد از زمانی كه داعش تا نزدیكی بغداد پیش رفته بود و اقلیم كردستان كه تا این اندازه به خود می‌بالد، دست نیاز به سوی ایران دراز كرده بود. نگاهی به شكنندگی آذربایجان، ارمنستان یا تركیه و مساله كودتا نشان می‌دهد شرایط ایران با همه اینها متفاوت است. در ایران بسیاری از خواسته‌های مردم مورد توجه حاكمان قرار نگرفت و مردم بحق در سال‌های 96 و 98 اعتراضاتی داشتند. اما در طول این اعتراضات، سیستم‌های امنیتی سعودی و بریتانیا كوشیدند بر اوضاع مسلط شوند و شرایط را به سمت فروپاشی پیش ببرند. آنها تلاش كردند با سوءاستفاده از اعتراضات مردم فضا را به سمت براندازی نظام حاكم پیش ببرند اما نتیجه چه شد؟ سیستم به‌رغم اینكه در تحریم كامل اقتصادی قرار داشت، به‌رغم اینكه مردم اعتراضات بحقی داشتند و به‌رغم اینكه سیستم‌های امنیتی بیگانه تلاش كردند فضا به سمت فروپاشی و براندازی برود، بر سر جای خود ماند و این نشان می‌دهد تجربه طرف مقابل شكست خورده است. 
وقتی تجربه آنها این‌چنین شكست خورد، جای تعجب است كه آنها مسیر دیگری را در پیش نمی‌گیرند و برخی از آنها می‌خواهند با تبدیل كردن گزارش آژانس به پیراهن عثمان، نشان دهند ایران به سمت یك وضعیت قهقرایی یا به سمت وضعیتی شبیه به دولت آقای احمدی‌نژاد پیش می‌رود. واقعیت اما این است كه اگر طرف مقابل خواهان دریافت گزارش‌های خوب از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره ایران است، می‌تواند به خواسته خود برسد اما رسیدن به خواسته وابسته به تغییر رفتار آنها و اجرای تعهدات‌شان است. اگر آنها به تعهدات خود عمل كنند آژانس نیز گزارش‌های خوبی از ایران خواهد داد. در این میان این نگرانی مطرح می‌شود كه این شرایط به صدور قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه ایران و ایجاد اجماع جهانی منجر شود. در این راستا نقش رییس‌جمهور، وزیر امور خارجه و دستگاه سیاست خارجی بسیار اهمیت دارد. در دوره‌ای كه دونالد ترامپ به قدرت رسیده بود، تلاش زیادی كرد كه اجماع جهانی علیه ایران ایجاد كند و حتی برخی از گروه‌ها و جناح‌های سیاسی در اروپا با امریكا همنوایی می‌كردند، اما هنر وزیر خارجه ایران، دكتر محمدجواد ظریف و دولت آقای روحانی این بود كه توانستند با اتخاذ رویكردی منطقی و استفاده از ادبیاتی مناسب شكافی مناسب میان امریكا و جامعه جهانی ایجاد كنند. این رویكرد صحیح، نه تنها منجر به انزوای امریكا شد بلكه جامعه جهانی را به سوی ایران سوق داد و شكافی جدی میان ایالات متحده و جامعه جهانی ایجاد كرد.
 نوع واكنش، دیپلماسی و برخورد وزیر خارجه و رییس‌جمهور در عرصه جهانی بسیار اهمیت دارد. ما نباید اجازه دهیم شكافی میان خواسته‌ها و حرف منطقی ایران در موضوع هسته‌ای با جامعه جهانی پدیدار شود. اگر این شكاف به وجود ‌آید و جامعه جهانی با امریكا همنوا شود، سرآغاز فشار و صدور قطعنامه‌های بین‌المللی علیه ایران و به تبع آن بروز وضعیت ناگوارتری در زمینه سیاسی برای ایران شود. در زمینه اقتصادی، طرف مقابل هر آنچه می‌توانست انجام داده اما اگر انزوای سیاسی، فرهنگی و صنعتی به شرایط موجود اضافه شود، وضعیتی خطرناك رقم خواهد خورد. 
تصور من این است كه با توجه به همین موضوع، رییس‌جمهور جدید ایران دو بار گفت‌وگوی تلفنی طولانی مدتی با رییس‌جمهور فرانسه داشت. فرانسه یكی از ستون‌های غرب، یكی از ستون‌های اتحادیه اروپا و یكی از دوستان امریكا است. این مذاكرات، نشان از دوراندیشی ایران دارد و نشان می‌دهد ایران علاقه‌مند نیست با قطعنامه‌های شورای امنیت مواجه شود یا برد ایران در زمینه سیاسی پس از خروج ترامپ از كاخ سفید، تبدیل به شكست شود. ایران همچنان با دقت و دور از هیجان موضع می‌گیرد اما اگر زمانی بخواهیم خود را در دامن قطعنامه‌های شورای امنیت بیندازیم، یعنی جامعه جهانی را با امریكا همنوا كرده‌ایم و این تهدید و خطر برای آینده ایران خواهد بود.


منبع: اعتماد