کد خبر : 193014 تاریخ : ۱۴۰۰ پنج شنبه ۱۸ شهريور - 11:19
راه‌های خروج از شرایط دشوار اقتصادی یادداشت سیدمصطفی هاشمی‌طبا درباره راه های پیشرفت اقتصادی را بخوانید.

دنیای قلم -حدود دو ماه قبل به‌ دعوت رئیس‌جمهور محترم (که در آن‌موقع رئیس‌جمهور منتخب بودند)، گروهی از اقتصاددانان کشور به ملاقات ایشان شتافتند و ‌‌نظرات خود را در باب اقتصاد ایران و اینکه چگونه باید اقدامات لازم برای بهبود اقتصاد صورت گیرد، ارائه دادند. هرچند برخی چهره‌های مطرح اقتصادی، به هر دلیل در این نشست حضور نداشتند، اما نظرات ارائه‌شده در جای خود مناسب و صحیح بود؛ ولی هیچ‌یک از ایشان تبعات اجرای نظرات خود را -چه مثبت و چه منفی- ارزیابی نکردند و نیز طبعا نظرات ارائه‌شده قابل جمع نبود. صرف‌نظر از اصل مناسب و قابل تحسین این هم‌اندیشی تخصصی، باید اذعان کرد بسیاری از افراد حاضر در هم‌اندیشی، تجربه اداره یک بنگاه اقتصادی را نداشته و نسبت به چگونگی تصمیم‌گیری در آن بنگاه و پایدارکردن اقتصاد آن، فاقد دانایی و توانایی‌های لازم بودند. به‌طور بسیار ساده باید گفت اگر فردی دارای یک فروشگاه بسیار ساده باشد و بخواهد به‌طور مستمر آن را اداره و از آن اعاشه کند، باید اصولی را رعایت کند و اِلا در همان قدم‌های نخستین مجبور به بستن فروشگاه خواهد شد. 
اولین اصلی که باید صاحب فروشگاه بداند، آن است که سرمایه خود را حفظ کند و به افزایش آن کمک کند و در صورت سود‌آور‌بودن تنها بخشی از آن سود را به مصرف نیازهای شخصی برساند و تلاش کند سود فروشگاه را صرف افزایش سرمایه کند. حتی برخی بنگاه‌داران خصوصی می‌گویند باید همه سود را به سرمایه اضافه کرد و در پاسخ این پرسش که صاحب بنگاه خصوصی از کجا تغذیه کند، با اندکی طنز می‌گویند از دبّه! و مقصودشان آن است که در معاملات، با چانه‌زنی سودی بیش از قرارداد از مشتریان دریافت کرده یا کمتر به فروشندگان پرداخت کنند. پس اولین هدف یک اقتصاددان برای زنده‌ماندن بنگاه اقتصادی، حفظ و ارتقای سرمایه موجود است. امری که هیچ‌یک از اقتصاددانان نشست یاد‌شده به آن اشاره نکردند. 
هر‌یک از ایشان به بخشی از فاکتورهای مؤثر در اقتصاد اشاره کردند، اما تأثیر آنچه را که به آن عقیده داشتند بر دیگر بخش‌های اقتصادی به دست فراموشی سپردند. در حقیقت اگر بخواهیم اقتصاد کشور را به خوبی نگاه کنیم، باید ایران را به مثابه یک بنگاه اقتصادی نگاه کنیم؛ بنگاهی که باید سرمایه آن دائم در حال افزایش باشد و اگر چنین نیندیشد، مانند همان بنگاهی است که سرمایه‌اش را به فنا داده است و به‌جای آنکه از سود سرمایه (‌یا از دبّه!) مصرف کند، اصل سرمایه را مصرف کرده است. اما ببینیم سرمایه‌های «بنگاه اقتصادی ایران» کدامین هستند. این سرمایه‌ها را به دو بخش طبیعی و ساخته‌شده می‌توان تقسیم کرد و ایجاد خلل در هرکدام نشانه ضعف و فتور در بهره‌برداری و اداره آنهاست. ثروت‌های طبیعی خداداد زمین‌های کشاورزی، مراتع، معادن، آب‌های زیرزمینی و جاری، دریا، نفت، گاز، جنگل، حیوانات و سایر منابع خداداد و مهم‌ترین آنها مردم هستند. ثروت‌های ساخته‌شده عبارت‌اند از کارخانجات، جاده‌ها، راه‌آهن، سدها، سیستم حمل‌ونقل، ساختمان‌ها و دیگر تأسیساتی که به دست انسان در طول سال‌ها ساخته شده و مشغول خدمات‌رسانی به جامعه و مردم است. 
بنگاه اقتصادی «ایران» باید هر سال بر سرمایه‌اش بیفزاید، نه آنکه سرمایه‌اش دستخوش تاراج شود. جای تأمل دارد در نشستی چنین با‌اهمیت که اقتصاددانان باید اصول کلی و راه‌حل‌های کلی را به رئیس‌جمهور منتخب ارائه دهند، نوعا به ذکر مشکلات و احیانا به ذکر برخی پیشنهادها پرداخته بودند. اینک که حدود دو ماه از تاریخ نشست یادشده می‌گذرد، گروه اقتصادی ریاست‌جمهوری متشکل از شش نفر با مسئولیت معاون اول ریاست‌جمهوری تشکیل شده است. سوابق همه شش نفر نشان می‌دهد که با وجود داشتن عنوان تحصیلی، فاقد تجربه بنگاه‌داری و چشیدن طعم دخل و خرج و سود و زیان هستند و اندیشه‌شان از مباحث، نظریه‌ها، آرزوها و پیشنهادهای مختلف مالامال است. اینکه این شش نفر و شخص رئیس‌جمهور به اقتصاد ایران چگونه نگاه می‌کنند، بسیار مهم است؛ شاید بتوان این نگاه‌ها را چنین طبقه‌بندی کرد:
الف- ایران به‌عنوان یک بنگاه اقتصادی که سالانه باید دخل آن از خرج آن بیشتر باشد و به ثروت آن افزوده شود و از قبل این بده‌بستان‌های درونی یا خارجی معونت ساکنان آن فراهم آید.
ب- ایران به‌عنوان یک صندوق کالا و پول باید سالانه هزینه‌های خوراک، پوشاک و زندگی مردم را بدهد و نیز از این ثروت به دیگر جوامع مد‌نظر کمک کند و مهم نباشد که آیا زیستگاه انسانی تخریب می‌شود یا خیر.

ج- ایران به‌عنوان یک پیشرو و انقلابی که ثروت خود را برای پیشبرد آرمان‌های انقلابی در دنیا مصروف می‌دارد، بدون آنکه عملا در رشد و توسعه آن و چگونگی زیست مردم توجه لازم را داشته باشد. شاید بتوان گزینه‌های دیگری را نیز لحاظ کرد. در اینجا به این سه گزینه برای مثال بسنده کنیم و جا دارد مقام محترم ریاست‌جمهور نسبت به اندیشه خود در این زمینه و اندیشه گروه شش‌نفره اقتصادی خود توجه لازم را داشته باشد؛ زیرا تنها در صورت واحد‌بودن یا شبیه‌بودن اندیشه‌های این شش نفر، ایشان می‌توانند به راه‌حل اقتصادی برای کشور دست یابند. اگر کمی میان‌تر برویم، به نشست یاد‌شده می‌توانیم بازگردیم. 
می‌توان اذعان کرد که در نشست یاد‌شده، تنها پیشنهاد نظام‌مند از سوی آقای مجید قاسمی داده‌ شده که تأکید بر اجرای اقتصاد مقاومتی شده بود و این به دلیل آن است که اولا یک پیشنهاد نسبتا کامل است و ثانیا اجرای مجموعه‌ای که به نام اقتصاد مقاومتی ابلاغ شده است، تا حد زیادی متضمن افزایش ثروت کشور و بهره‌مندی آینده مردم از دستاوردهای آن خواهد بود. البته اجرای مجموعه اقتصاد مقاومتی مانند هر مجموعه دیگری، تأثیرات مختلفی بر پدیده‌های گوناگون جامعه خواهد گذاشت؛ چرا‌که اجرای بندبند آن نیازمند اعتقاد به اجرای آن و مقابله با کارشکنان و کسانی است که از اجرای آن زیان خواهند برد. ضمن آنکه اجرای دستور‌العمل اقتصاد مقاومتی وظیفه است و باید ارتباط اجرای آن با موضوع تحریم‌های آمریکا و احیانا تحریم‌های دیگر مورد توجه قرار گیرد؛ به‌خصوص در شرایط ژئوپولیتیک فعلی که اسرائیل در غرب و جنوب ایران حضور یافته و آمریکا طالبان را چون میخی در پهلوی ایران قرار داده است. اینکه بگوییم چون تحریم هستیم پس نمی‌توان اقتصاد مقاومتی را به اجرا گذاشت، امری نابخشودنی است و کسانی که چنین استدلال می‌کنند، به یقین در صورت برداشته‌شدن تحریم‌ها باز هم قادر به اجرای اقتصاد مقاومتی نیستند. اینکه ما در ظاهر بیانیه اقتصاد مقاومتی را تحسین کنیم و در عمل آن را به هیچ انگاریم، قابل تحمل نبود و نشان‌دهنده نوعی نفاق در فکر و جان است.
 یکی از اقتصاددانان در جلسه مذکور اعلام کرد اجرای بیانیه اقتصاد مقاومتی، مشروط بر رفع تحریم‌هاست. البته ایشان باید آگاه باشند که اصول بیانیه اقتصاد مقاومتی در جهت مقابله با تحریم‌هاست. هرچند در صورت رفع تحریم‌ها، اجرای بیانیه اقتصاد مقاومتی نیز ضروری است؛ چرا‌که همان‌طور که قبلا گفته شد، اجرای اقتصاد مقاومتی متضمن ثروتمند‌شدن جامعه خواهد بود. نگاهی به عملکرد گذشته به‌سادگی این امر را روشن می‌‌کند که اقدامات اقتصادی انجام‌شده در 40 سال گذشته نه‌تنها به ثروت و سرمایه کشور نیفزوده بلکه به‌صورت آشکاری موجب فقر کشور (‌البته با فقر افراد کشور اشتباه نشود) شده و منابع کشور بدون استثنا تاراج شده است. اقتصاددانان حاضر در نشست نوعا از استادان دانشگاه بودند و حسب سمت‌شان هرگز به ارزش عملی و علمی افزایش ثروت یک بنگاه توجه نکرده‌اند و به‌ قول معروف حتی یک مغازه 12‌متری را اداره نکرده‌اند. جالب آنکه در این نشست از افرادی که عملا در کار اقتصاد به افزایش سرمایه و ثروت مبادرت کرده‌اند، دعوت نشده بوده و البته اگر هم حضور داشتند، شاید به‌خاطر مصالح خود بیشتر حفظ جناح می‌کردند تا بیان واقعیت. نه اینکه این نویسنده راه حل مسائل و مشکلات کشور را بداند و ادعا داشته باشد اما بر این باور است که معیار افزایش سرمایه از محل فعالیت‌های اقتصادی کشور معیار درست‌بودن فعالیت است. امری که در ذات بیانیه اقتصاد مقاومتی دیده می‌شود. شاید چنین شود که به بهانه کار فوری برای جامعه، اقدامات فوری و پراکنده صورت گیرد و پرواضح است که چنین اقداماتی سیر قهقرایی را تشدید می‌‌کند. در این صورت باید پرسید پس کی؟ کدام جراحی؟ و در چه زمانی؟ و اینکه چگونه باید جراحی شود؟ ممکن است حکم شود که برنامه‌ریزی پنج‌ساله هفتم شروع شود و در آن راه‌حل‌ها را بیاورند. 
باز هم شوراها و باز هم جلسات و باز هم زمانی دو‌ساله برای بررسی و تصویب، چه در سازمان برنامه و بودجه و چه در دولت و چه در مجلس و نهایتا شورای نگهبان و سپس عدم اجرای برنامه هفتم مانند برنامه‌های دیگر از‌جمله برنامه ششم. پس چه کنیم. به‌عنوان یک فرد ساده‌نگر و عادی می‌گویم اقتصاد مقاومتی را پیشه کنید برنامه ششم توسعه (که اجرا نشده) را در مقابل بگذارید احکامی که با اقتصاد مقاومتی همخوان است، احکامی که از تخریب روزافزون ایران جلوگیری می‌کند و احکامی را که موجب افزایش ثروت جامعه می‌شود، جدا کرده و به‌عنوان برنامه هفتم مورد توجه قرار دهید، شاید به نتیجه برسد؛ والا از لحیه لسان و پراکنده‌گویی و بیان نظرات متناقض از افراد مختلف و دفع‌الوقت‌کردن و جلسات پی‌درپی وقت‌گیر و موکول‌‌کردن به آینده، حاصلی به‌ دست نمی‌آید.
 

 

منبع: شرق