دنیای قلم- صالح نقرهکار- وکیل دادگستری در روزنامه شرق نوشت:
1. فضیلت عادلانهبودن یک جامعه با هیچ ارزش دیگری قابل قیاس نیست. در آموزههای دینی و اخلاقی، مسلمانان، همانقدر مقدس و موجه ارزیابی میشوند که باید عادلانه زیست کنند.
حالا باید درنگ کرد! انتشار خبر سهم نازل قبولی مدارس دولتی در آمار رتبههای برتر کنکور امسال، روایتگر یک هشدار نگرانکننده است. تحلیل آماری از غلبه پذیرش دانشآموزان مدارس غیرانتفاعی به نسبت مدارس مجانی و مناطق محروم حکایت دارد. سم مهلک تبعیض و بیعدالتی همه جا ویرانگر و نسبت به سرمایههای انسانی آیندهساز یک فاجعه دهشتناک است. نابرابری آموزشی برای امیدهای فردای میهن نابخشودنی است. به تناسب اهمیت این موضوع به آن توجه کردهایم؟
2. همیشه افتخار ملی این بود که چه بسیار فرزندان مناطق محروم کشور در مدارس دورافتاده دولتی جزء نفرات برتر و زبده کنکور بودند و شعار انقلاب و قانون اساسی، تحصیل رایگان و برابری آموزشی بوده است. اگر آموزش پولی و سوداگری جای خود را به عدالت آموزشی و برابری همگان دهد، یعنی عدالت آموزشی و اصل 30 قانون اساسی و تحصیل رایگان به یغما رفته و همه رشتههای انقلاب فرهنگی و جهاد اخلاقی پنبه شده است.
3. در صعبترین وضعیت بودجه کشور حتی زمان جنگ اجازه داده نشد به آموزشوپرورش نگاهی کالایی شود. شاید زمانی كه اولین مدارس غیرانتفاعی در كشور شروع به فعالیت كردند، كسی تصور نمیكرد به دنبال این تصمیم، تبعیض سیستماتیک آموزشی و اختلال در وضعیت برابری دسترسی به آموزش ایجاد شود. باری این اتفاق امروز ماهیت بیرحمانه عدالتستیز خود را نشان میدهد.
4. حواس وجدان عمومی جمع باشد که لمسشدگی و بیحسی در برابر اخبار زننده بیعدالتی، یک فاجعه بدتر از خود بیعدالتی است. حساسیت ایرانیان به بیعدالتی کم شده است. مطالبه حوزه عمومی غیردولتی و خیرخواهان ناظر بر ضرورت اجرای اصل 30 قانون اساسی و یک ضرورت برای سعادت و صلاح ملی است. نگذاریم در کشاکش مشکلات کشور، اولویت تمرکز بر آموزش منهای تبعیض سرمایه اجتماعی آیندهساز گم شود.
5. چه بسیار ابوعلیسیناها و استعدادهای ارزنده ملی که به خاطر محرومیت مالی از تحصیل بازمیمانند و فرصت تحصیل نصیب توانایان خرید کالای آموزش میشود.
چقدر هوش و استعداد بچههای مردم به خاطر بیپولی فرصت شکوفایی ندارند و بدتر اینکه این روند تا آموزش عالی و پس از آن تسخیر مشاغل و پستها امتداد داشته باشد. چه سرمایهای بالاتر از مغزها و نفسها که سنگبنای هر توسعهخواهی و تحولگرایی در کشورند و به همین خاطر است که دنیای غرب با تمرکز بر این مزیت ایران، دام شناسایی نخبگان و استعدادها را پهن میکند تا مغزهای کشورها را برای خود مصادره کند.
اگر نظام آموزشی جمهوری اسلامی به این حربه کشورهای دیگر دامن بزند، واقعا چه ظلم نابخشودنی به توسعه وطن خواهد بود.
6. اقدامات جبرانکننده برای فرزندان محروم در کشور از حیث رفاهی و آموزشی یک تکلیف دولتی اطلاق میشود و نه قابل واگذاری و نه برونسپاری است.
دولتهای رفاهی تنظیمگر سعی دارند با تمرکز بر امکانات بودجهای ملی، راهی برای تأمین صددرصدی این نیاز بیابند و این تکالیف منحصر به خود را به شیوهای سزاوار به منصه بروز برسانند. دیدن و حسکردن تبعیض آموزشی از اوان کودکی تا دوران توزیع فرصتهای شغلی برای آیندهساز وطن چه صورت و ذهنیتی بر جای خواهد گذاشت؟ و جامعهای که به دلیل نداری و استضعاف، کودک مستعدی را طرد از آموزش شایسته میکند، چه سرنوشتی را انتظار میکشد؟
7. نگاه غایتگرانه به خیر عمومی ایجاب میکند برای بیشینهکردن خیر همگان بستر عدالت اجتماعی هموار شود و سنگبنای نخست آن عدالت آموزشی است. در چهره آمار کنکور 99، سهم عدالت صفر است. نابرابری آموزشی امروز زاویه گسست عدالت فرداست و قواعد جامعه عادلانه حکم میکند با خوانشی تبعیضپرهیز از مقوله آموزش فرزندان، اجازه داده نشود تبعیضهای تدریسی سیستماتیک و سازمانمند شوند.
جا دارد نمایندگان مجلس و دادستانهای کشور، وکلای خبره و خیرخواهان مدنی و رسانه این نقض قانون اساسی و بیعدالتی سیستماتیک را گوشزد کرده و یکصدا از سیستم آموزشوپرورش و آموزش عالی بخواهند درصدد جبران و اصلاح برآیند.