دنیای قلم -سیاست خارجی و دیپلماسی مهمترین خصیصه دولتهای یازدهم و دوازدهم بود که از چند منظر قابل بررسی است. فصل نخست دیپلماسی در دولت، اتخاذ رویکرد تعامل سازنده با دنیا و تلاش در این مسیر بود. جهتگیری دولت برای تعامل با جهان و تلاش برای حل اختلافات از مسیر دیپلماسی نیز کاملا درست بود. چراکه در سال 92کشور با تحریمها محاصره شده بود و با قطعنامههای فصل هفتمی به لبه پرتگاه نزدیک میشد. در آن مقطع توجیه قابلقبولی برای برنامه هستهای ایران در دنیا وجود نداشت و ایران بهطور کامل در انزوا قرار گرفته بود. در آن شرایط گرایش به دیپلماسی در دولت یازدهم قدمی رو به جلو و بلند برای خارج کردن ایران از آن وضعیت بود. برجام نقطه متمایز دستاوردهای دولت بود. اما تمرکز بر برجام بر مبنای این برداشت شکل گرفت که بدون حلوفصل اختلافات ایران و غرب و رساندن آن به نقطه ثابت و قابل پیشبینی امکان توسعه و ارتقای روابط ایران با کشورهای منطقه نیز وجود نداشت. با این حال تلاش در این مسیر با 2 مانع جدی در دنیا روبهرو شد. بداقبالی دولت بداقبالی نخست اینجا بود که توافق هستهای با دولت استثنایی ترامپ در آمریکا روبهرو شد. او رفتارهای غیرقابل پیشبینی در سیاستخارجی انجام داد که بهای آن را نه فقط ایران بلکه همه دنیا پرداخت. پدیده دیگری نیز که در این دولت در دنیا ظهور کرد داعش بود. داعش نیز در نوع خود پدیدهای کاملا استثنایی محسوب میشد که پیامد جنگ داخلی سوریه و مداخله سایر قدرتهای بزرگ بود و منجر به قطببندی جدید در منطقه شد. این دوپدیده در همپوشانی با یکدیگر باعث شد تا آنچه رویکرد تعامل سازنده با دنیا نامیده میشد به شکل ایدهآل به نتیجه نرسد. البته باید توجه داشت که اگر دولت آقای روحانی و وزارت خارجه چنین رویکردی نداشتند مواجهه با این دوپدیده خطرناک میتوانست نتایج وخیمتری برای امنیت ملی ایران داشته باشد. چرا که امروز میدانیم که آقای ترامپ و نزدیکان او ازجمله پمپئو و بولتون علاقهمند بودند که جنگی با ایران راه بیندازند. اگر خویشتنداری ایران نبود امکان دستیابی آنها به هدف خود وجود داشت. درباره منطقه نیز اوضاع به همین شکل است. اگر نگاهی مبتنی بر تعامل و خویشتنداری وجود نداشت در پیامد ظهور داعش رقابتهای منطقهای به سرعت میتوانست تبدیل به تنشهای غیرقابل کنترل شود. فصل بعدی سیاست خارجی در دولت دوازدهم عملکرد دولت بعد از خروج آمریکا از برجام بود. بعد از خروج آمریکا از برجام نیز طبیعی بود که ایران بهدنبال نقاط اتکای بیشتری در روابط خود بگردد و در این جستوجو چین و روسیه نخستین کشورهایی هستند که بهطور طبیعی بهخاطر رقابت با ایالات متحده پیدا شدند. ایران همیشه بهدنبال این بود که روابطی متوازن با غرب و شرق برقرار کند. البته پس از خروج آمریکا از برجام سرعت گرایش ایران به سمت کشورهای شرقی و روسیه محسوستر شد. اما فارغ از این داشتن روابط متعادل بین شرق و غرب همیشه از اولویتهای ایران بوده است و بهنظر میرسد در دولت آینده نیز ادامه خواهد داشت.
فصل دیگر روابط خارجی در دولت دوازدهم روابط منطقهای بود. اما کشورهای منطقه و همسایه ایران نیز همانطور که در دولت ترامپ بهطور شفاف و بیپرده به اثبات رسید کاملا تحتتأثیر سیاستهای آمریکا در ارتباط با ایران هستند. بنابراین بدون تنشزدایی با غرب و ثبات در روابط چشماندازی برای رابطه سالم و پویا با کشورهای منطقه وجود نداشت. از طرف دیگر حوادثی که بعد از انقلابهای عربی و بهخصوص شورشها در سوریه و تبدیل آن به جنگ داخلی رخ داد، منجر به شکلگیری روابط خصمانه و رقابتآمیز بین ایران و عربستان شد. اشغال سفارت عربستان که دولت در آن هیچ نقشی نداشت را هم باید به این معادله اضافه کرد که منجر به برهم خوردن کامل روابط دیپلماتیک 2 کشور شد. بدون لحاظ این نکات امکان تحلیل درستی از روابط ایران و منطقه در دولت دوازدهم وجود ندارد. با توجه به این نکات بهنظر میرسد که راهحل بهتری برای روابط منطقهای وجود نداشت. از طرف دیگر سیاستهای منطقهای کاملا در اختیار دولت نبود و بهدلیل مسائل نظامی و امنیتی پیشآمده در منطقه دولت سهم اصلی در سیاستگذاری در منطقه نداشت. بههمین دلیل این محدودیتها تأثیرات خود را بر روابط سیاسی با کشورهای همسایه و منطقه بر جای گذاشت.
بنابراین میتوان گفت رویکرد دولت در روابط خارجی بینقص بود و نمیتوان اشکال عمدهای به آن وارد کرد. البته در مقاطعی در اجرای جزئیات دولت میتوانست عملکرد بهتری داشته باشد. اما این نقص برای همه دولتهای دنیا و در همه زمانها وجود داشته است. باید توجه داشت که همه دولتها در ایران و جهان بر مبنای سلسلهای از پیشفرضها و اهداف از پیشتعیین شده مبتنی بر آرزوها و آرمانها کار خود را آغاز میکنند اما در مسیر خود با مسائل و واقعیتهایی مواجه میشوند که پیش از این پیشبینی نکرده بودند خارج از کنترل آنهاست. بنابراین قضاوت و ارزیابی نهایی از کارنامه دولتها بهخصوص در روابط خارجی را نمیتوان براساس ایدهآلها سنجید بلکه باید با واقعیتهای اجرایی ، مسائل و مشکلات داخلی و خارجی که از کنترل آنها خارج است به بررسی عملکرد دولتها پرداخت. با لحاظ همه فاکتورها، دولتهای یازدهم و دوازدهم با توجه به فشارهای بیسابقه تحریمها و افراد خطرناک و متوهمی مثل ترامپ و نتانیاهو سیاست خارجی موفقی داشت و دستکم توانست آنها را در رسیدن به اهداف خود ناکام بگذارد. در مجموع با لحاظ همه محدودیتهایی که در داخل و خارج برای دولت آقای روحانی سراغ داشتیم به سیاست خارجی این دولت میتوان نمره قابلقبول داد.
منبع: همشهری