دنیای قلم - محمدجواد آذریجهرمی، سومین گزینه پیشنهادی محمود واعظی به رئیسجمهور برای تصدی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات بود که مورد موافقت قرار گرفت و جوانترین وزیر کابینه با 36 سال سن تصدی این وزارتخانه را بر عهده گرفت. آذریجهرمی حمایت معنوی واعظی در دولت را از خود رد نمیکند، اما گلایهمند است که جوانگرایی همچنان در حد شعار مانده و حتی اعضای دولت هم نمیتوانستند با حضور وزیر جوان در کابینه کنار بیایند. گلایههایی که میگوید وقتی از کار وزارت فارغ شود، شاید روزی بنویسد.
گرچه معتقد است به دلیل مطرحبودن کاندیداتوریاش در انتخابات 1400 با سنگاندازیهای زیادی مواجه بوده، اما شرایط را برای حضور در انتخابات فراهم نمیداند و میگوید در هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب «پدرخواندهها» فضا را برای جوانان باز نخواهند کرد. وزیر ارتباطات اما تجربه ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالیون را در انتخابات، تجربه موفقی میداند که با ایجاد شفافیت بیشتر و تعیین سهم هر یک از طرفین، در انتخابات پیشرو قابل تکرار است. در این گفتوگو وزیر از مشکلات صداوسیما با شخص جهرمی گفت و اینکه رسانه ملی صرفا به دلیل آنکه «زور» دارد، غیر قانونی جلوی پخش برخی از برنامهها از جمله برنامه فردوسیپور و علی کریمی را گرفت. او همچنین از پشت پرده مافیای ستارهمربعها و پولهایی که از طریق ارزش افزوده و بختآزماییها در فضای مجازی به جیب عدهای میرفت، گفت. از آذریجهرمی درباره فیلترینگ و نهاد صادرکننده دستور قطعی اینترنت پرسیدیم و اینکه چقدر حریم خصوصی و اطلاعات کاربران پلتفرمها در ایران قابل دسترسی است. پاسخهای وزیر به این پرسشها و پرسشهای دیگر را در ادامه میخوانید.
آقای وزیر بیشتر انتقادها به عملکرد شما در چه زمینهای است؟
مفهومی بهعنوان «شبکه ملی اطلاعات» وجود دارد که برداشتهای مختلفی از آن میشود. بسیاری از مردم وقتی آن را میشنوند، فکر میکنند قرار است اینترنت جهانی قطع شود و دور کشور سیمخاردار بکشیم. «اینترنت ملی» را هم مطرح میکنند که برای اعمال محدودیت است. محضر علما که میرویم، همواره راهحلی برای فساد و مطالب نامناسبی که در فضای مجازی وجود دارد، در ذهنشان هست و میگویند انشاءالله شبکه ملی اطلاعات راهاندازی شود و این فسادها از بین برود. به عبارتی، در ذهن علما این شکل گرفته که در شبکه ملی اطلاعات، فساد رخ نمیدهد. با اهالی فرهنگ که مینشینیم، میگویند ما فیلم میسازیم، اما مورد توجه و اقبال قرار نمیگیرد و در مقابل محصولات خارجی بهتر دیده میشود، شبکه ملی اطلاعات بیاید تا مسائل فرهنگی و فیلمهای ما بیشتر دیده شود. عدهای از فعالان اجتماعی میگویند آمار طلاق و خودکشی بالا رفته و به نوعی آسیبهای اجتماعی در جامعه افزایش یافته است، شبکه ملی اطلاعات در جامعه دایر شود تا آسیبهای اجتماعی برطرف شود. عدهای هم که بیشتر امنیتیها هستند، میگویند جرائم امنیتی و بزه در شبکه مجازی زیاد شده و شبکه ملی بیاید تا این تخلفها و قتلها از بین برود. یک عده در لایه دیگری از مجموعههای امنیتی میگویند دادههای ما در خارج از کشور ثبت و ضبط میشود و سرویسهای اطلاعاتی دشمن به دادههای ما دسترسی دارند و این ضد امنیت ملی است، شبکه ملی اطلاعات بیاید تا این مشکل حل شود.
شبکه ملی اطلاعات قرار است همه این کارها را انجام دهد. میگوییم این شبکه ملی اطلاعات که میفرمایید، چیست؟ در آخر میگویند «پیامرسان» بیاید، درست میشود. پرسش ساده این است که اکنون مردم در سروش و روبیکا هستند، آیا در آنجا دیگر فساد نیست؟ حکومت شاهنشاهی بود و مردم حکومت اسلامی را بنا کردند، آیا دیگر فساد در جامعه نیست؟ اینها برداشت از کلمهای است که حدودش مشخص نیست. بیشتر دغدغههایی که مطرح میکنند، مسائل فرهنگی و اخلاقی است، اما چه کسی را مخاطب این دغدغهها قرار میدهند؟ وزارت ارتباطات! میگویند آقای وزیر ارتباطات! اخلاق و فرهنگ رفت. خب چه کار کنیم؟ اصولا انسان همواره دنبال الگو است؛ فضای مجازی هم پر است از الگوهای متنوع. وزارت ارتباطات در این الگوسازی چه کار کند؟ وقتی شما الگو نساختهاید، کسانی که از دید شما نامطلوب هستند، به الگو تبدیل میشوند. دیدگاهی که فرهنگ را مسئلهای حکومتی میداند و برای آن سرمایهگذاری میکند، باید الگوسازی نیز بکند. آیا این فرهنگسازی وظیفه وزارت ارتباطات است؟ اختیار یا بودجه در اختیارش گذاشتهاید؟ کدامیک از این اختیارات را به ما دادهاید که مسئولیت آن را از وزارت ارتباطات مطالبه میکنید؟
به نظر شما فقط دغدغههای فرهنگی مطرح است؟
خیر؛ اوایل دوران وزارت متوجه شدم مسئله هجمهای که به توسعه فناوری اطلاعات در کشور میشود، در ظاهر فرهنگ است، اما در باطن اقتصاد است و کسانی که دادشان بلند است، بیشتر دنبال کاسبی خودشان هستند تا مسئله فرهنگ. اگر همین اتفاقها در پلتفرم خودشان بیفتد، اشکالی ندارد؛ درحالیکه اگر اتفاقی در یک پلتفرم بینالمللی بیفتد، بد است و فریاد واسلاما و واقرآنا سر میدهند. مثلا خودشان اگر فیلم رحمان 1400 بسازند که من ترجیح میدهم با خانواده نبینم، هیچ اشکالی ندارد و خیلی هم خوب است. بنابراین مشخص است دغدغه اقتصادی وجود دارد نه اخلاقی. نمیگویم همه اینگونه هستند، عدهای واقعا دغدغه فرهنگ را دارند، ولی عده بیشتری که ما در پس پرده آنها را میبینیم و صدایشان نیز بلند است، دنبال اقتصادند نه فرهنگ.
من متوجه شدم دغدغه اصلی، فرهنگی نیست؛ بعضا با قیدوبندهایی که برای تولیدکننده داخلی به وجود میآورند، ضدفرهنگ هم کار میکنند. اگر یک تهیهکننده و تولیدکننده ایرانی مطلبی فراهم و در بستر پلتفرمهای داخلی عرضه کند، اینقدر مانع میگذارند که قید تولید را بزند؛ نمونه بارز آن نیز عادل فردوسیپور است که نگذاشتند در یک پلتفرم داخلی برنامه خود را اجرا کند.
در مجلس گفتهاید «ما جاهایی برای حمایت ورود میکنیم تا به صورت آتش به اختیار مسائل را حل کنیم، اما با اعتراض گسترده مواجه میشویم!» در کجاها آتش به اختیار ورود کردهاید؟
من احساس کردم باید در عرصه فرهنگی حرکتی را آغاز کنیم. گفتم آتش به اختیار، به این معنا که من وظیفه قانونی در این حوزه ندارم، اما بر اساس احساس تکلیف، کار را پیش میبرم. کار ویژهای در حوزه کودک آغاز کردیم؛ برنامه کودک آنلاین، مجموعهای از اقدامات برای ساخت یک زیستبوم برای کودک و نوجوان در عرصه فضای مجازی بود. به اعتقاد ما، آسیبپذیرترین بخش جامعه در فضای مجازی، کودکان هستند. زیرساخت فراهم کردیم و پس از آن مشاهده شد که محتوا نیست و باید محتوای فرهنگ غربی را در همین زیرساخت بگذاریم. خب اینها که همانجا بود، نیاز نبود اکوسیستم درست کنیم.
ما برنامه کودک آنلاین را طراحی کردیم برای اینکه از تولیدکنندگان محتوا در عرصه فضای مجازی حمایت کنیم. تا این اتفاق افتاد، صدای عدهای درآمد که تنها ما باید برای کودکان در کشور تولید محتوا کنیم. در واقع عدهای اجازه نمیدهند هرکسی محتوا تولید کند. بعد نامهای از دادستانی آمد که از طرف یک دستگاه امنیتی از شما شکایت شده و جواب بدهید. بعدها متوجه شدم که گفتهاند جهرمی با این کار در پی آن است که تشکیلاتی راه بیندازد و هنرمندان را با خودش برای سال 1400همراه کند. تکتک داورانی را که در جشنواره بودند، احضار کرده و تذکر دادند که نباید این کار را انجام بدهید. مجموعه برگزارکننده جشنواره را چندینبار خواستند و دبیر جشنواره را احضار کرده و توضیح گرفتند.
بیشتر این واکنشها با همان نگاه انحصارطلبانه اقتصادی است یا نگاه سیاسی و موضوع انتخابات نیز تأثیرگذار است؟
همه اینها با هم است؛ هم نگاه امنیتی به فرهنگ وجود دارد، هم نگاه سیاسی به فرد و هم نگاه اقتصادی برای کاسبی خودشان. ما احساس کردیم اشکالاتی که در فضای مجازی کشور وجود دارد، بیشتر به لایه محتوا و خدمات برمیگردد که وظیفه ما نیست و دستگاههای دیگر هم در این مسئله کُندی دارند.
عمر چندانی از مجلس یازدهم نمیگذرد، اما تنش، مصوبه و تذکر بسیاری با وزارتخانه شما داشتهاند. این همه حساسیت و نگاه کنترلی مجلس بر موضوع اینترنت و فضای مجازی به کجا بازمیگردد؟
بخشی از چالش مجلس و دولت طبیعی است؛ بالاخره آنها از یک خاستگاه سیاسی هستند و دولت از خاستگاه سیاسی دیگری. سال آخر دولت است و طبیعتا چالشها در سالی که نزدیک به انتخابات است، بیشتر. با وجود این، واقعیت آن است که فضای مجازی انحصار رسانهها را در ایران از بین برده و باعث شده مقداری فضای گفتمانی سیاسی کشور باز شود. فضا برای گفتوگو و فعالیت رسانهها باز شده و در نتیجه نظارت مردم بر مسئولان نیز بیشتر شده است. در این مسئله هم اختلافنظر هست؛ عدهای میخواهند شرایط بسیار قاعدهمندی را برای فعالیت رسانهها بگذارند و فضای مجازی را مخل میدانند. در اصل دعوای مجلس و دولت بر سر فضای مجازی، بیشتر به عرصه رسانه برمیگردد.
یکی از شعارهای دولت آقای روحانی، گسترش پهنای باند بوده است؛ این برخوردها نوعی سنگاندازی پیش پای اهداف و برنامههای دولت بوده یا در برخی موارد کارکرد رسانهای و اطلاعرسانی فضای مجازی به ضرر افراد و گروههای سیاسی شده است؟
در جناح مقابل دولت، همواره شنیدهاید که این دولت را «دولت برجام و تلگرام» خطاب میکنند. خودشان هم به خوبی میدانند یکی از دستاوردهای این دولت، فضای مجازی است. برجام که در گذر زمان با بدعهدیهای آمریکا دچار چالشهای زیادی شد، آنها دوست ندارند فضای مجازی نیز بهعنوان دستاورد موفق این دولت ثبت شود و در نتیجه علاقهمندند دستاندازهایی در فعالیت دولت در عرصه فضای مجازی ایجاد کنند تا کار توسعه فضای مجازی پیش نرود و این امتیاز در ذهن مردم برای دولت ثبت نشود. فشارها برای فیلترینگ شبکههای اجتماعی از همین نظر است. این دولت مشترکان پهنباند را از چهار میلیون مشترک اینترنت خانگی به بیش از 80 میلیون مشترک اینترنت خانگی و تلفن همراه رسانده است. گسترش و توسعه بینظیری را در عرصه فناوری کشور شاهد هستیم و سرمایهگذاری زیادی برای این حوزه شده است. اقتصاد بخش فناوری و اطلاعات در دولت دکتر روحانی از 1.8 درصد تولید ناخالص داخلی به سهم 6.5درصدی رسیده است. کدام بخش اقتصادی این میزان رشد داشته است؟ اما چیزی که در ذهن مردم جا انداختهاند، این است که این دولت تلگرام را فیلتر کرد؛ موضوعی که صحت ندارد و دولت مخالف این اقدام بود. در جلسات مختلف بارها شنیده میشود که میگویند فیلترشکنها ابزار جاسوسی است و باید بسته شود. فشار میآورند که فیلترشکنها بسته شود، سپس همانها با اصحاب رسانه خود در شبکههای اجتماعی با فیلترشکن وارد میشوند و شروع به فحشدادن به دولت میکنند که دولت میخواهد فیلترشکنها را ببندد. ما متوجه هستیم که بخش عمدهای از این اتفاقها کار سیاسی است.
درباره موضوع فیلترینگ از سوی شما و مخالفان صحبتهای زیادی شده است؛ من ساده میپرسم و شما هم لطفا ساده جواب دهید، واقعا مسئول فیلترینگ در ایران چه کسی است؟
در قانون آمده که ارائهکنندگان خدمات دسترسی، موظف هستند دستورات قضائی را اجرا کنند؛ البته اجراکردن مهم نیست. اپراتورها علاقهای به فیلترکردن ندارند؛ چراکه وقتی فیلتر میکنند، درآمد خودشان کم میشود، کیفیت بهشدت کاهش مییابد و نارضایتی از خدمات خودشان افزایش مییابد. باید دید کسی که دستور میدهد «فیلتر شود» کیست! ایستادگی در برابر قانون کار خوبی نیست. وقتی قانون گفت فلان مجموعه اختیار دارد دستور فیلترینگ بدهد، مابقی باید از آن تبعیت کنند. اگر قانون ایراد دارد، باید قانون را اصلاح کرد نه در مقابل آن ایستاد.
طبق قانون دستور فیلترینگ با کدام مجموعه است؟
دو مجموعه میتوانند دستور فیلترینگ بدهند؛ یکی کارگروه تعیین مصادیق و یکی قضات بر اساس دستورات قضائی. برای مثال، تلگرام به دستور قضائی فیلتر شد نه با رأی کارگروه تعیین مصادیق؛ بازپرس شعبه دوم دادسرای رسانه حکم فلیترینگ را بنا بر شکایت یک نهاد امنیتی داد. پروندهای که یک نهاد امنیتی در آن دادسرا باز کرده بود، باعث شد بازپرس حکم به انسداد تلگرام بدهد. ما بهعنوان دولت، تلگرام را فیلتر نکردیم و دستگاه قضائی مستقیما آن را به اپراتورها ابلاغ کرد.
برخی سایتهای فعال، کوتاهکنندگان لینک هستند که فیلتر شدهاند؛ دستور فیلترینگ اینها را چه کسی میدهد؟
دادستانی کل کشور. برخی از شرکتهای داخلی ضمن مراجعه به دادستانی میگویند ما تولید داخلی داریم و این سایت خارجی رقیب ماست و ما نمیتوانیم شکل بگیریم و مستنداتی را جمع میکنند که مثلا در این سایت تخلف وجود دارد. قوه قضائیه به استناد آن تخلف، حکم به فیلترشدن سایت میدهد.
شکایتی از شما به دلیل فیلترنکردن اینستاگرام مطرح شد، داستان چه بود؟
عدم اجرای دستور قضائی برای مسدودسازی اینستاگرام یکی از موارد بود.
تا پایان این دولت خطر بازداشت را احساس نمیکنید؟
خیر؛ نه تخلفی انجام شده که نگران باشم و نه دستگاه قضائی را یک دستگاه سیاسی میدانم که چنین نگرانیای داشته باشم.
رویکرد و استراتژیای که تاکنون در زمینه اینترنت و فضای مجازی در کشور دیده شده، کنترلی و محدودکننده بوده است. از طرف دیگر، سرعت پیشرفت تکنولوژی و گسترش اینترنت قابل تصور نیست. این تناقض به نظرتان در نهایت به کجا ختم میشود؟ آیا حل این تناقض در استراتژی و رویکرد شما جایگاهی داشته است؟
فناوری اطلاعات و فضای مجازی، تغییری بزرگ را در دنیا به وجود میآورد. همواره در مقابل هر تغییری اینرسی وجود دارد و طبیعتا هر مجموعهای که دنبال تغییر است برای اینرسی هم باید برنامه داشته باشد. این اعمال کنترل و محدودیت را فقط نباید در عرصه رسانه و شبکههای اجتماعی دید. اسنپ و تپسی میخواهند خدمات ارائه دهند، آژانسدارها با چوب و چماق به دفترشان در شهرستان میریزند که ببندند. خیلی از استارتآپها میخواهند در حوزه سلامت، درمان و دارو فعالیت کنند، کسبوکار سنتی داروخانهها اجازه فعالیت را به آنها نمیدهد و منعشان میکنند. در همه حوزهها، وقتی فناوری اطلاعات میآید، جنس کار را عوض کرده و اقتصاد را از یک بخش به بخش دیگر میبرد.
این تغییر با اینرسی همراه است. در رسانه هم همین است. مکانیسمی برای کنترل فضای رسانهای در کشور وجود دارد؛ بالطبع آنهایی که در این فضای رسانهای ابزار کنترل دارند، مخالف تغییر میشوند. راه چیست؛ تغییر دهیم یا متوقف شویم؟ این دوگانه خوب نیست و کسی که مسئول نظامهای اجرائی است، باید خودش را بهروز کند. نمیشود با همان شیوه سنتی مثل کلانتری برای نظمدهی محلات، فضای مجازی را هم کنترل کرد. ساختار کلانتری اصولا منطقهمحور بود. در فضای مجازی کلانتری به آن معنا چیست؟ برخی از دستگاهها توانستند در برابر این تغییر خوب پیش بروند؛ مثل پلیس که تشکیلات تخصصی فتا را راهاندازی کرد و برخی دستگاهها خودشان را همراه تغییر نکرده و در برابر این تغییر ایستادگی میکنند. ما تلاش کردیم برای آن مجموعهها که با تغییر روبهرو هستند، امکاناتی را فراهم کنیم. برای مثال، در زمینه آموزش مجازی با وزارت آموزشوپرورش و آموزش عالی بحثهای بسیاری داشتیم. آموزش جزئی از ساختار شبکه ملی اطلاعات و تغییر است. خب همراهی نمیشد. کرونا باعث شد شرایط این تغییرات تسریع شود. یا نظام پرداخت دچار اشکالاتی بود، ولی نظام بانکی مقاومت میکرد؛ کرونا باعث شد این کار تسریع و تسهیل شده و با ما همراهی شود.
نگاه کنترلی و دیدگاه محدودکننده، تا چه میزان بر جلوگیری از تغییرات تأثیر داشته است؟
نظمدهی در کشور ساختارهایی دارد و باید بپذیریم فضای مجازی تا حدی این ساختارها را تغییر داده است و به تدریج دیگر نمیتوان با ساختارهای قدیمی کار کرد. در دیدگاههای کنترلکننده باید تجدیدنظر کنیم. در گذشته میگفتند «شرق» یک روزنامه است که منتشر میشود و اگر برای روزنامه «شرق» قوانین و مقررات بگذاریم، کنترل میشود. امروز «شرق» مثلا 200 خبرنگار دارد که همه در فضای مجازی اکانت دارند که خودشان میشوند 200 رسانه. اصولا امروز هر شهروند یک خبرنگار است. دنیای ارتباطات، فضای رسانههای خبری را تغییر داده و مردم فقط مصرفکننده خبر نیستند، تولیدکننده خبر هم هستند. این قواعد باید بهروزرسانی شود، باید بتوانند با ساختار جدید کار کنند. اجراکننده قانون باید ارتقا پیدا کند و یاد بگیرد این فضا چیست. مثل قبل نیست که بخواهند روزنامه را قبل از انتشار چک کرده یا کتابی را بفرستند که بخوانند و جمله فلان صفحه را حذف کنند. ولی هنوز نگاه حذفی وجود دارد؛ مثلا یکباره اینترنت منطقهای را قطع میکنند. وقتی کارآمدی لازم برای مواجهه با اتفاقها در فضای جدید وجود ندارد، اولین راهحل این است که سراغ حذف میروند، ولی نمیتوانند حذف کنند؛ چون زندگی مردم آنچنان با اینترنت گره خورده است که حذفکردن آن ممکن نیست.
دستور قطعی اینترنت از کجا اعلام میشود؟
اصل 25 قانون اساسی تأکید دارد که این فضا باید باز باشد. مطابق اصل 25 قانون اساسی، نرساندن بستهها که شامل بستههای اینترنتی نیز میشود، ممنوع است؛ مگر بر مبنای حکم قانون. جایی در قانون نیامده که گفته باشد در شرایط خاصی که به وجود میآید، چه کسی میتواند بگوید اینترنت قطع شود. به دلیل آنکه موضوع مغفول مانده است، به استناد اصل 187 قانون اساسی که شورای عالی امنیت ملی تشکیل شده، این موضوعات در این شورا تصمیمگیری میشود. معمولا در بحرانهایی که در کشور پیش میآید، شورای عالی امنیت ملی اختیار را به شاک (شورای امنیت کشور) میدهد؛ یعنی مصوب میکنند درصورتیکه شورای امنیت کشور تصمیم گرفت و اعلام کرد، همه موظف به رعایت هستند.
انتخابات 1400 پیشرو است و فضای سیاسی تحت تأثیر این رویداد. به نظر شما، فضای مجازی و شبکهها تا چه اندازه مرکز توجه و تأثیرپذیر از انتخابات آینده خواهند بود؟
فضای مجازی، رسانه غالب کشور است. اگرچه صداوسیما همچنان نقش پررنگی در کشور دارد، ولی فضای مجازی برای مردم تبدیل به فضای رسانهای غالب شده است. بنابراین وقتی فضای مجازی رسانه شد، در هر فرایندی، بهویژه انتخابات، نقش درخور توجهی خواهد داشت. قطعا یکی از اثرگذارترین رسانههای فعال در عرصه انتخابات 1400، فضای مجازی است.
به نظرتان تلاشی برای محدودکردن فضای مجازی خواهد شد؟ و دولت برای جلوگیری از این اتفاق تا چه حد ایستادگی میکند؟
به نظر من، فشارهای چند ماه اخیر برای محدودسازی فضای مجازی در آستانه انتخابات بوده است؛ بااینحال، بالطبع نگاه کلان حاکمیت این نیست و دولت نیز تلاشش را برای اینکه آزادی اطلاعرسانی به مردم را تضمین کند، کرده و خواهد کرد. فکر نمیکنم فضای رسانهای و مجازی در آستانه انتخابات محدود شود. کاندیداها و جناحهای مختلف میتوانند همه از این فضا استفاده کنند؛ اینطور نیست که فضای مجازی در اختیار یک جناح باشد. اگر کمی جناحها اعتمادبهنفس داشته باشند، مسئله حل خواهد شد. برخی احزاب نظم خوبی برای خودشان در فضای مجازی ایجاد کردهاند. اصولگرایان و اصلاحطلبان میتوانند از این فضا استفاده کنند. به نظرم خیلی نباید از فضای مجازی در انتخابات ترسید. باید قواعد شفاف گذاشت. اگر عناصر مؤثر در فضای مجازی و چهرههای شناختهشده داخلی، چارچوبهای اخلاق و اصول حرفهای رسانه را رعایت کنند، میتوانند میداندار اصلی فضا باشند.
آقای وزیر، آیا صداوسیما به شما بهعنوان یک رقیب نگاه میکند؟ اختلافها و محدودیتهایی که در برخورد با وزارتخانه صورت میگیرد، به چه دلیل است؟ موضوع صداوسیما فقط بحث احساس رقابتکردن با فضای مجازی و ارتباطات نیست. بین وزارت ارتباطات و سازمان صداوسیما همواره اختلافنظر بوده و در بسیاری از کشورهای دنیا، بخشی از صداوسیما را که در حوزه فنی است، وزارت ارتباطات مدیریت میکند. صداوسیما و وزارت ارتباطات اختلافنظرهایی در اجرا داشتهاند و همواره صداوسیما از توسعه فضای مجازی ناراحت بوده و ربطی هم به این دولت ندارد. در دولتهای قبل، زورش میرسید و مخالفت خود را اعمال میکرد، اما در این دولت موفق نبود. درحالحاضر یکی از بزرگترین مخالفان فضای مجازی، صداوسیماست؛ البته از این فضا استفاده نیز میکند، ولی در کارگروه تعیین مصادیق همواره رأی آنها به محدودشدن شبکههای اجتماعی است. نگاهشان در شورای عالی فضای مجازی نیز همین محدودسازی است. در توسعه فناوریها همواره نگاه منفی دارند. این رقابت بین وزارت ارتباطات و سازمان صداوسیما بهعنوان دو سازمان فنی وجود داشته و حالا که حوزه فضای مجازی نقش رسانه را پیدا کرده، رقابت بیشتر شده است. با وجود این، صداوسیما داستانی هم با شخص جهرمی دارد که روشن است.
با شخص شما چه مشکلی وجود دارد؟
بخشی برمیگردد به داستان ستارهمربعها و پولهایی که اینها از طریق ارزش افزوده و بختآزماییهایی که در فضای مجازی صورت میگیرد، به دست میآوردند. پول کمی نبود و توقف این کسبوکار ضربه اقتصادی سنگینی برای آنها محسوب میشود. بخشی از مشکلاتشان با جهرمی برمیگشت به اینکه در جشنواره بهترین برنامه صداوسیما، اسپانسر یکی از برنامههای مورد اقبال مدیران صداوسیما، آرای مردم را دستکاری کرده بود. ما شفافسازی کردیم و گفتیم تقلب شده است؛ این موضوع هم برایشان خیلی سنگین بود. بحث سوم این است که تا اندازهای نگران انتخابات 1400 هستند که آقای جهرمی در انتخابات حضور پیدا میکند و ما نباید اجازه دهیم تصویر مناسبی از ایشان مطرح باشد. در هر صورت، کینه و بغضی وجود دارد که من مسئول آن نیستم. از بختآزمایی صداوسیما، رهبر معظم انقلاب پشت بلندگو انتقاد کردند؛ هرچند ایشان قبلا تذکراتی داده بودند، اما آقایان توجه نکرده بودند و ایشان در نهایت از پشت بلندگو گفتند که صداوسیما از بختآزمایی اجتناب کند. مراجع عظام نیز حکم بر حرامبودن این بختآزمایی در کسبوکار ارزش افزوده دادند. ما هم احساس کردیم از جیب مردم دزدی میشود و گزارش دادیم؛ این کار برای ما هزینه بالایی داشت. یک بخش از این ماجراها، همین صداوسیماست. بخشی از عوارض این موضوع هنوز رو نشده است و شاید بعدها مشخص شود، ولی به یک مافیای بزرگ ضربه وارد کرد. بیشتر از این نمیخواهم توضیح دهم، اما از من بپذیرید که ضربه مهلکی به بخشی از قدرتی پنهان در کشور وارد شد. بخشی هم به صداوسیما برمیگردد. این مسائل باعث شد کینه به وجود بیاید. من تلاش کردم ناسالمیها و کژیهای موجود را شفاف کنم، اما کینه ایجاد کرد.
درحالحاضر نیز برنامهریزی ما بر این است که صداوسیما در انعکاس اقدامات ما با بایکوت رفتار میکند. ما 5G را در کشور آوردهایم، اما صداوسیما آن را انعکاس نداد. اگر در روستایی تیر برق نصب کنند، افتتاحش را در تلویزیون نشان میدهند، اما این امر را که برای مردم امیدبخش است و بیانگر اینکه کشور به فناوریهای روز متصل شده، نشان نمیدهند و سانسور میکنند. چون آقای جهرمی است، نباید بگوییم. ما میگوییم دانشجویان عزیز ما یارانه آموزشی را مستقیم به خودتان میدهیم، ثبتنام کنید و بستههای 60گیگابایتی رایانه آموزش مجازی را دریافت کنید. بعد فکر میکنند این کار در افزایش محبوبیت فردی بنده مؤثر است و پخش نمیکنند. نمیبینند این تصمیم من نیست و تصمیم نظام آموزشی کشور برای دادن یارانه آموزشی به دانشجویان است، با این وجود یک خبر در صداوسیما از آن نمیبینید. ما نیازی به اطلاعرسانی اینها نداریم، مردم متوجه هستند و خودشان خدمات را میبینند؛ هرچند در صداوسیما بایکوت باشیم. متأسفانه این سبک رسانه ملی ماست. رسانه ملی باید بلندنظری برای پوشش همه بخشها را در خودش تقویت کند، حتی اگر یکی مخالفش باشد. جایگاهی که قانون اساسی به صداوسیما داده، جایگاه رفیعی است و باید متناسب با همان ساختار خودش را تبیین کند، نه اینکه از کسی خوشش بیاید یا نیاید.
نگاهی که به احتمال کاندیداتوری شما در انتخابات دارند، خیلی بیراه هم نیست؛ وقتی بحث دولت جوان و جوانگرایی مطرح میشود، توجهها به سمت شما معطوف میشود.
جوانگرایی شعار است و در عمل اینطور نیست. آنچه مقام معظم رهبری از جوانگرایی ذکر و سیاست کلانی که ایشان ترسیم میکنند، این است که باید انتقال مسئولیت بیننسلی انجام شود. الزاما این نیست که یک رئیسجمهور جوان 35ساله سر کار بیاید و فراتر از این است؛ معتقدند همه مسئولیتها در همه حوزهها تغییر کند. روند انتصابات ایشان در برخی دستگاهها در سازمان تبلیغات اسلامی، نهاد رهبری در دانشگاهها و انتخاب برخی از ائمه جمعه، نشان میدهد که ایشان خودشان این فرایند را آغاز کردهاند؛ بااینحال، آنچه در واقعیت نظام سیاسی کشور دیده میشود، متفاوت است. 1400 میرسد و میبینیم. جریانهای سیاسی و پدرخواندههای سیاسی کشور در هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب، قطعا فضا را برای جوانها باز نخواهند کرد، شک نکنید. اصولا یک خودبرتربینی در بزرگان این دو گروه وجود دارد که عدهای، خودشان را پدرخوانده میدانند. در جریان اصولگرا و اصلاحطلب همه شعار میدهند. در دهه اول انقلاب، خودشان در همین سنوسال مسئولیت را بر عهده گرفتند و هنوز هم حاضر نیستند آن را رها کنند و قطعا در 1400 نیز رها نخواهند کرد.
بنابراین شما شرایط را برای ورود خودتان به انتخابات فراهم نمیبینید؟
فراهمدیدن شرایط یک بحث است و دشواردیدن شرایط بحثی دیگر. خودتان هم میتوانید ببینید که شرایط دشوار است.
به نظر خودتان میتوانید در جریان اصولگرا اجماعساز باشید یا مثلا رأی جریان اصلاحطلب را جذب کنید؟
اصولگراها و اصلاحطلبها هیچکدام شرایط را برای جوانان فراهم نخواهند کرد. تصور کنید یک جوان بخواهد وارد انتخابات شود (هر فردی)، آیا این جریانات با او اجماع میکنند؟ شما در بزرگان اصلاحطلب و اصولگرا این اجماع را میبینید؟ من نمیبینم که اینها بپذیرند. در اواخر عمر پیامبر(ص) هم وقتی ایشان اسامه را به اردوگاه فرستادند که فرمانده لشکر باشد، بزرگان صحابه با اسامه همراهی نکردند. پدیده تغییر نسلی مطالبه است و به نظرم راهبرد مقام معظم رهبری نیز ایجاد این مطالبه برای مردم بود تا گروهها و جریانها را تحت فشار قرار دهند که به این مسئله تن داده و همراهی کنند. الان این مطالبه در مردم وجود دارد؛ مردم فکر میکنند تاریخمصرف این سبکهای فکری برای مدیریت کشور تمام شده و باید سبکهای جدیدی روی کار بیایند. این مطالبه در مردم شکل گرفته، ولی واقعا فکر نمیکنم هنوز جریانهای سیاسی کشور این فشار را بر خودشان احساس کنند که به آن تن دهند.
فرض کنید شرایط فراهم شود، شما در انتخابات شرکت میکنید؟
بعدا تصمیم میگیرم، اما الان شرط لازم فراهم نیست. رئیسجمهورشدن یک بحث است و راهبری کشور بحث دیگری.
اشاره کردید در دولت هم پذیرش وزیر جوان سخت بود. انتخاب شما بهعنوان وزیر با حمایت آقای واعظی در دولت رخ دارد؛ این حمایت معنوی آقای واعظی از شما همچنان مطرح است. این حمایت تا چه اندازه ممکن است حساسیتزا باشد؟
بنده را دکتر واعظی برای پست وزارت به دکتر روحانی معرفی کردند. فهرستهای متعددی به رئیسجمهور پیشنهاد شده بود؛ فهرستی را جمعی از استادان دانشگاه تهران و فهرستی را هم احزاب اصلاحطلب برای وزرا داده بودند. اسم من در تنها فهرستی که بود، فهرست آقای واعظی بود. ایشان سه اسم داده بود که من سومین نفر پیشنهادی بودم. آقای واعظی نهتنها از بنده، بلکه از همه وزرا حمایت میکنند.
انتقادهایی جدی به ایشان مطرح است و عملکرد دولت آقای روحانی در دور دوم تحت تأثیر و زیر سایه عملکرد ایشان قرار دارد؟
جنس انتقادها به ایشان چیست؟ من به شخصیت کاری ایشان میپردازم. در وزارت ارتباطات انصافا خدمات بزرگی انجام دادند و کار تیمی خوبی انجام شد. وقتی به دفتر رئیسجمهور هم رفتند، نهتنها به من، بلکه به خیلی از وزرا کمک میکنند که مسائل و مشکلات را حل کنند. در هر صورت بپذیریم که ایشان در برخی موارد با اصلاحطلبها اختلافنظر دارد و در فضای رسانهای هم بعضا طرح میکنند؛ بااینحال، این موضوع نباید باعث نادیدهگرفتن شخصیت کاری ایشان شود. انصافا بسیار پرکار و مؤثر در دولت و اهل تعامل و پیشرو در انجام کارها هستند. ممکن است شخصیت سیاسی ایشان را اصلاحطلبها یا راستها نپسندند، همانطور که برخی از بنده هم خوششان نمیآید. به هر حال ایشان تلاش کرد نقش اصلاحطلبان را در پیروزی آقای روحانی در انتخابات نادیده بگیرد و با بهکارگرفتن اصلاحطلبان در دولت مخالفت کرد؟ من این دعواها را نمیپسندم. از دید من، پایگاه آرای دولت هم اصلاحطلبان و هم اعتدالیون بودند. بخش عمده آرا هم به سمت اصلاحطلبان بود، اما اگر منظورمان احزاب سیاسی شناسنامهدار اصلاحطلب باشد، یک نکته است و اینکه بگوییم مردم با دیدگاه اصلاحطلبی، نکتهای دیگر. شما از فردی در خیابان بپرسید اصلاحطلب هستی یا اصولگرا؟ میگوید ولش کن بابا، اینها چیست. از شاخصهای اصلاحطلبی و اصولگرایی بپرسید، نظرسنجیها میگوید دیدگاه معتقد به اصلاحات در مردم بیشتر از سایر دیدگاههاست؛ تأکید میکنم شاخصههای اصلاحطلبی نه جریانات اصلاحطلبی، این دو موضوع متفاوت است. پایگاه رأی این دولت بیشتر در افرادی بود که شاخصههای اصلاحطلبی را قبول داشتند. در کل، عرض کنم که این دعواها در حد کلان خوب نیست. به نظرم باید تلاش کنیم اختلافنظری که وجود دارد، حل شود. نگاه کلی هر دو (اصلاحطلبان و اعتدالیون) در شرایط امروز مملکت واحد است و آنچه آقای واعظی فکر میکند، با چیزی که آقای خرازی فکر میکند، چندان با هم فاصله ندارند. باید این اختلافنظرها را کم کنند؛ چراکه ایجاد فاصلهها مطلوب نیست.
با روندی که در حمایت اصلاحطلبان در ائتلاف با آقای روحانی در انتخابات و بعد در دولت طی شد، فکر میکنید این ائتلاف انتخاباتی تجربه مثبتی برای اصلاحطلبان بوده و حاضر باشند آن را در انتخابات آینده تکرار کنند؟
شما شرایط سال 92 را نگاه کنید؛ آن زمان کاندیداهای اصلاحطلبان و جریان اعتدال در انتخابات چه کسانی بودند؟ جریان اصلاحات در ابتدا خواستههایشان متفاوت بود؛ همه دنبال راه خروجی از محدودیتهای موجود برای آنها در دولت نهم و دهم بودند که فعالیتشان را از سر بگیرند و به این جمعبندی رسیدند که از آقای روحانی حمایت کنند. طبیعتا هم برای اصلاحطلبان و هم برای اعتدالیون گشایش ایجاد شد. همین اتفاق را الان در مجلس میبینید. وقتی مجموعههایی با هم ائتلاف میکنند، طبیعتا بعد از موفقیت این نوع مسائل مطرح میشود. اصل مسئله و ایراد برمیگردد به اینکه یک مکانیسم حزبی دقیق پشت این ائتلاف انتخاباتی نیست و اصولا اساس و پایه انتخابات در ایران تحزب نیست یا اگر ائتلافی شد، شفاف نیست. مثلا جریان اصلاحات اگر با گروههای دیگر ائتلاف کرد، در توافق، اول باید مطالباتشان را شفاف بنویسند که مثلا مجموعههای اقتصادی با ما، مجموعههای فرهنگی با شما یا برعکس و به این ساختار و تعهدی که به هم میدهند، وفادار باشند.
بر این اساس فکر میکنید توافق شفافی برای ائتلاف صورت نگرفته بوده؟
بله؛ آقایان در تفاهم اولیه خیلی دقیق عمل نکردند؛ چون آن روز تحت فشار بودند. برنامه فقط این بود که دولت را در دست بگیرند، ولی درباره بعد از موفقیت، بهطور شفاف صحبتی نشده بود. بالطبع همواره اختلافنظر در اجرا پدید میآید. بخشی دیگر از اختلافها که در دور دوم ریاستجمهوری تشدید شد، مربوط به این بود که برخی از افرادی که در دولت اول بودند، میخواستند سهمخواهی کنند که البته منطقی است؛ وقتی شما زحمت کشیدهاید، باید سهمتان را هم از اقدامات داشته باشید و البته مسئولیت نیز بپذیرید. مثلا در عراق اگر دولت وحدت ملی تشکیل میشود، میگویند این سه وزارتخانه برای فلان جریان است و مسئولیت را هم مردم از آن جریان میخواهند. در کشور ما این موضوع خوب شکل نگرفته است. به نظرم تجربهای شد که اگر قرار است ائتلافی در کشور شکل بگیرد، درحالیکه یک جناح اکثریت نیست، باید در این شکلگیری ائتلاف و تقسیم مسئولیتها دقیقتر باشیم. بهجای اینکه به هم بدوبیراه بگوییم و نقد کنیم، شفاف روی کاغذ آورده شود و با هم قرار بگذارند. این شرایط خوب نیست که جریان اصلاحطلب میگوید متناسب با انرژیای که گذاشتیم، به ما سهم داده نشد. دولت هم میگوید شما سهم گرفتهاید و اگر موفقیتی بود، میگفتید کار ماست و اگر موفقیتی نبوده میخواهید حسابتان را جدا کنید. این حرفها باعث میشود جریان مقابل این دو گروه تقویت شود. اشکالی وجود داشته و باید از این اشتباه برای موفقیت بعد پل بسازید.
به موضوع اینترنت و فضای مجازی بازگردیم. تا چه حد در پلتفرمهایی مانند تلگرام، واتساپ و اینستاگرام حریم شخصی افراد محفوظ است. هرچند وقت یکبار خبرهایی مبنی بر تلاش برای دسترسی به اطلاعات کاربران شنیده میشود. هر پلتفرمی در بدو پیوستن قوانین و مقررات و حریم شخصی خاصی برای خودش دارد. مقررات هر پلتفرم به کشوری که در آن ثبت شده و مقررات حقوقی برمیگردد. شفاف گفته شده چه اتفاقاتی برای اطلاعات کاربران میافتد. مثلا گفته میشود تلگرام به این دلیل فیلتر شد که دسترسی به اطلاعات کاربران ناممکن بود؛ و به واتساپ میدان داده شده زیرا قابل دسترسی است. تلگرام را به این دلیل فیلتر کردند که یک رسانه بود. واتساپ به این دلیل تا به حال فیلتر نشده که اثر رسانهایاش به اندازه تلگرام نیست. فشار مسدودسازی شبکههای اجتماعی، فشار انحصارطلبان رسانهای است و ربطی به مسائل امنیتی ندارد. واتساپ اطلاعیهای داد و گفت میخواهم مقرراتم را عوض کنم؛ چه جنجالی به پا شد. اگر شفافیت برای خودشان قائل نبود، بیانیه نمیداد و کار خودش را میکرد. در هر حال وظیفه اصلی و مهمترین کار حاکمیت این است که شرایطی را فراهم کند تا مردم به پلتفرمهای داخلی اعتماد کنند. دادههایمان را در داخل نگه داریم. این موضوع دستوری نیست. این داده برای کاربر است؛ اوست که تصمیم میگیرد در پلتفرم داخلی باشد یا خارجی. کسی نمیتواند امر کند. به لحاظ فقهی هم داده تحت مالکیت فرد است و من هستم که تصمیم میگیرم این داده را به کدام پلتفرم بدهم و وقتی این تصمیم را میگیرم باید به آن پلتفرم اعتماد داشته باشم. سال 1387 در کشور «کلوب» داشتیم و در آن زمان سومین پلتفرم شبکه اجتماعی دنیا بود. همزمان که اورکات و فیسبوک تازه آمده بود، کلوب بالا بود. نه پهنای باندی از دولت گرفته بود نه امکانات و سرور. مردم اعتماد داشتند که اطلاعاتشان را در کلوب بگذارند. صنعت وبلاگ در ایران پیشرو بود. سال 87 ما جزء برترین پلتفرمهای وبلاگنویسی در دنیا بودیم. باید مطالعه کنیم که چه شد این اعتماد از بین رفت و آن را اصلاح کنیم. اگر نگران امنیت اطلاعات هستیم، باید اعتمادسازی کنیم. من نمیگویم پلتفرمهای ایرانی دادهها را خوب نگهداری نمیکنند؛ انصافا میبینم وقتی مراجعه میشود که اطلاعات از آنها بگیرند، نمیدهند، بعضا هم احضار میشوند. اینطور نیست که برخی فکر میکنند هر چه اطلاعات به پلتفرم داخلی بدهند، دست دیگران خواهد بود و آنها نیز تلاش میکنند به کسی اطلاعات ندهند. اما مهمترین نکته این است که مالک اطلاعات آیا اطمینان میکند اطلاعاتش را به پلتفرم داخلی بدهد یا نه؛ این تصمیم نیاز به اطمینانبخشی دارد. یک نفر کسبوکاری را روی پلتفرم داخلی راه میاندازد، نباید با تصمیم یکشبه یک نفر تعطیل شود. از این قبیل اتفاقات داشتهایم. خب او میگوید اگر من کسبوکارم را روی پلتفرم داخلی تنظیم کنم، با اراده یک فرد در یک لحظه کار من تعطیل میشود و سرمایهام به فنا میرود. پس به فلان پلتفرم میروم تا دست کسی نرسد و اگر فیلتر شد، مردم با فیلترشکن وصل میشوند. اعتماد این نیست که پلتفرم داخلی ما اطلاعات را در اختیار نهاد دیگر میگذارد، این حرف غلطی است که جا افتاده؛ حس امنیت با خودِ امنیت دو موضوع متفاوت است و من شهادت میدهم پلتفرمهای داخلی ما در برابر دادن اطلاعات به برخی دستگاهها ایستادگی میکنند. حتی گاهی احضار میشوند و سختی میکشند. جناب وزیر اخیرا گفتهاید «از مرحلهای که میگفتند استارتآپها نفوذی هستند به مرحله تقسیم استارتآپها به خوب و بد رسیدهایم. هدف همه این کارها ایجاد انحصار اقتصادی برای از ما بهتران است». این «از ما بهتران» چه کسانی هستند؟ از ما بهتران، همانهایی هستند که در حال حاضر اقتصاد در اختیارشان است. وقتی تغییر به وجود میآید، قطبهای اقتصادی جابهجا میشوند. برای استمرار قدرت اقتصادی خودشان تلاش میکنند تا با تغییرات اقتصادی، منافع از زمین بازی خودشان به زمین بازی دیگری نرود. حتی به سمت مردم نرود یا اگر نوآوری باشد زیر بلیت خودشان باشد و خودشان بتوانند ادارهاش کنند؛ اینها از ما بهتران هستند.
گفتهاید بههیچوجه اجازه گرانشدن اینترنت را نمیدهیم. اگر مجلس تصویب و شورای نگهبان تأیید کند، چه سازوکاری برای جلوگیری از این اتفاق دارید؟ اگر مجلس تصویب کند که اینترنت گران شود و شورای نگهبان هم تأیید کند، نمیتوانیم کاری کنیم. باید اجرا کنیم. مسئله این بود که مجلس مصوبهای داشت که آثار تبعی آن گرانشدن اینترنت بود. میخواستند سه هزار میلیارد تومان منابع مالی برای امر نظارت بر محتوا جور کنند که در انتها هم نوشته بودند مسئولیت انحصارا با صداوسیماست؛ در واقع این سه هزار میلیارد تومان متعلق به صداوسیماست. میگفتند 10 درصد حقالسهم از اپراتورها را بالا ببرید. خب این 10 درصد سهم بالاتر مثل این است که به یک بنگاه بگویید 10 درصد از درآمدت را به من بده، جنست را هم گران نکن که عملا نمیشود. وقتی مجلسیها از تبعات تصمیمشان آگاه شدند، گفتند ما دنبال گرانکردن اینترنت نیستیم و این حرف ضد اصل تصمیمشان بود. این اتفاق بعد از آن افتاد که فضای مجازی، مردم و افکار عمومی عکسالعمل نشان دادند. مجلس هم روند اصلاحی را پیشنهاد داد و مصوب شد. اگر مجلس به ما تکلیف نکند، ما اجازه گرانی اینترنت را نمیدهیم. چهار سال است که اجازه ندادهایم و تا آخر این دولت هم اجازه نخواهیم داد. چهار سال است در برابر فشارها برای افزایش تعرفه اینترنت ایستادگی کردهایم. آخرین مورد سه، چهار ماه پیش بود که یکشبه آن را دو برابر کردند. ما از دولت مصوبهای گرفتیم که اجازه میداد اینها را جریمه سنگین کنیم. با مصوبه دولت و تنبیهی که در نظر گرفتیم، قیمت را برگرداندیم. درباره مصوبه اخیر مجلس به نظرم عدهای میخواستند اقدامی انجام دهند، اما مجلس از اقدامات آن گروه آگاه شد. متوجه شدند این مصوبه هزینهای را به مردم تحمیل میکند، برای همین در جلسه عصر تبصرهای ارائه کردند که ازبینبرنده مصوبه صبح بود. البته در همین متن مصوبه هم اشکالاتی از نظر کارشناسی وجود دارد که دراینباره دیدگاههایمان را به شورای نگهبان منعکس کردیم.
در قضیه ساترا و نظارت بر پخش آنلاین که به صداوسیما واگذار شده، موضع رسمی وزارتخانه چیست؟ سال 94 رهبر معظم انقلاب نامهای به رئیسجمهور نوشتند و تأکید کردند مسئولیت صدور مجوز و نظارت بر صوت و تصویر فراگیر بر عهده صداوسیما باشد. اینجا دو مسئله وجود دارد؛ اول اینکه صوت و تصویر فراگیر چیست؟ دوم اینکه حدود صدور مجوز و نظارت چیست که باید قانون مشخص کند؟ درباره این موضوع، در دبیرخانه شورای عالی فضای مجازی جلسات متعددی برگزار شده و به جمعبندی رسیدهاند اما صداوسیما این جمعبندی را قبول نکرده است. کمیسیون فرهنگی مجلس قبل هم جمعبندی خود را در لایحه اداره صداوسیما قرار داد. به دلیل عدم همراهی صداوسیما با قانونگذار -که مجلس باشد- یا سیاستگذار -که شورای عالی فضای مجازی باشد- هنوز به یک وحدت نظر به لحاظ قانونی نرسیدهایم. یعنی مصوبه شورای عالی فضای مجازی و مصوبه مجلس را نداریم. از دید ما ساترا غیرقانونی است. سازمانی به نام ساترا نه اساسنامه دارد و نه در سازمان امور استخدامی تشکیلات و شرح وظایف مصوب. پس جلوگیری از پخش برنامهها غیرقانونی است؟ بله؛ همه غیرقانونی است. صداوسیما به استناد حکمی که مقام معظم رهبری داده، دستوری از رئیس قوه قضائیه گرفتهاند که شرکتهای ارائهکننده خدمات از صداوسیما مجوز بگیرند؛ البته نظر دولت به دوستان قوه قضائیه منعکس شده که این نیازمند تصویب قانون است و کسی مخالف نظر مقام معظم رهبری نیست و نظر ایشان باید پیادهسازی شود. اتفاقا کسی که برای تصویب این قانون همراهی نکرده، صداوسیماست. از دید ما تشکیلات و عملکرد ساترا غیرقانونی است. رهبر معظم انقلاب دستور دادهاند که این نهاد تشکیل شود. کسی هم که برای عدم تشکیل آن همکاری کرده صداوسیما بوده، زیرا میخواهد به رأی خودش تفسیر کند؛ حداکثر شرایط را برای خودش به وجود بیاورد. نفس وجود این سازمان به لحاظ حقوقی غیرقانونی است. از حقوقدانان هم بپرسید همین را میگویند. با این اوصاف، با استناد به چه جایگاهی جلوی پخش برنامه فردوسیپور و علی کریمی گرفته شد؟ با استناد به زور. قانونی نیست. به لحاظ قانونی بررسی کنید که ساختار حقوقیشان چیست؟ صداوسیما استناد به نامه میکند؛ این نامه باید تبدیل به قانون میشد. مخاطب نامه آقای رئیسجمهور است. ایشان به دبیرخانه شورای عالی فضای مجازی ارجاع دادهاند. دبیرخانه شورای عالی فضای مجازی هم جمعبندی کرده که در صحن شورا نظر مقام معظم رهبری را تبدیل به قانون کند و آقایان همراهی نکردند، زیرا دنبال زیادهطلبی هستند. کسی که دستور رهبر را متوقف کرده، صداوسیماست. در ماجرای شکایت از ارزش افزوده و مباحثی که پیش آمد، خیلی سروصدا شد و به شما حمله کردند. قرار بود حقوق تضییعشده مردم به حسابشان برگشت بخورد. سرنوشت آن چه شد؟ صرفا تبلیغات بود؟ تبلیغ نبود. آنچه در اختیار ما بود، برگرداندیم. ما در یک مرحله حدود صد میلیارد تومان پول به مردم برگرداندیم. حیطه عملکرد ما اپراتور است. از دیوار اپراتور به آن طرف کار ما نیست. شرکتهای ارزش افزوده مال اپراتورها نیستند؛ مجموعههای دیگر هستند و منِ وزیر ارتباطات اجازه قانونی ندارم که بخواهم از آنها حسابرسی و با آنها برخورد کنم. ما گفتیم تخلف رخ داده و رضایت مردم نبوده است. «ستاره 800 ستاره 6 مربع» را ایجاد کردیم و به مردم گفتیم در سه سال چقدر پول از شما رفته است. حدود پنج میلیون نفر «ستاره 800 ستاره 6 مربع» را زدند. حدود 1.5 میلیون نفر ثبت شکایت کردند. ما اینها را دستهبندی کردیم و به دستگاه قضائی دادیم. نامه هم نوشتیم که به ما اختیار بدهید رسیدگی کنیم. نظر مرکز ملی فضای مجازی این بود که همان ساختارهای قانونی که وجود دارند، رسیدگی کنند. ما هم مجموعه شکایات مردم را که جمعآوری کرده بودیم، دستهبندی و در دادسرا ثبت شکایت کردیم. باید منتظر رسیدگی قاضی پرونده بود.
منبع: شرق