دنیای قلم - 24 سال از واقعه دوم خرداد 1376 میگذرد. وقایع آن روز پس از گذشت سالها هنوز در اذهان زنده است؛ زیرا با گذشت سالها و رخدادهای فراوان، میتوان همچنان تأثیر این انتخابات را در جامعه ایران مشاهده کرد؛ انتخاباتی که برای اولینبار مردم در آن حس کردند بر سرنوشتشان مسلط هستند و میتوانند روزنههایی را برای اثرگذاری اگرچه محدود در راستای بهبود امور داشته باشند. در حقیقت حماسه دوم خرداد 1376 بود که برای نخستینبار به انتخابات در ایران معنا و رنگوبویی تازه بخشید. اکنون با گذشت دو دهه از انتخابات ریاستجمهوری هفتم، این انتخابات و جنبش اصلاحی دوم خرداد در تارک تاریخ معاصر ایران ماندگار ماند.
اما به راستی چه چیزی منجر به ماندگاری دوم خرداد در اذهان شده و مگر این انتخابات چه تفاوتی با سایر انتخاباتهای دیگر در ایران دارد که هنوز بسیاری خواهان تکرار دوباره آن هستند؟ چگونه است که انتخاباتی اینچنین پرشور با میزان مشارکت 79 درصد برگزار میشود و خروجی آن به سیدمحمد خاتمی میانجامد و در مقابل در انتخاباتی مانند ریاستجمهوری نهم در سال 84 میزان مشارکت به کمتر از 63 درصد میرسد و خروجی آن به تندروهای اصولگرا در سپهر سیاسی کشور و در نهایت به عقب راندهشدن اهداف توسعه و رشد فساد منتهی میشود؟ چه باید کرد تا یک بار دیگر مدل انتخابات 76 در ایران تکرار شود، آنهم در دورانی که امید جامعه به آینده کاهش یافته است؟
شرق نوشت: سیاست توسعهای مرحوم آیتالله هاشمی در دولت پنجم و ششم تا اندازهای پیش رفت که او را سردار سازندگی و امیرکبیر زمان خواندند. به همین دلیل برخی از نزدیکان او در دولت و مجلس چهارم به این فکر افتادند که با تصویب مصوبهای دوره ریاستجمهوری هاشمیرفسنجانی را برای بار سوم تمدید کنند تا از این طریق، سیاستهای توسعهای او پس از گذشت هشت سال ادامه پیدا کند. در نهایت چنین نشد و تلاشها برای بهمسندنشستن دوباره هاشمی بر پاستور ناتمام ماند. از سویی، جدایی جامعه روحانیت مبارز و مجمع روحانیون مبارز از یکدیگر در آن سالها، فضای سردی در کشور حاکم کرده بود؛ زیرا در مجلس پنجم مجمع روحانیون مبارز تمایلی به حضور در انتخابات نداشت، اما در انتخابات ریاستجمهوری پس از رایزنیهای مختلف با میرحسین موسوی، محمد خاتمی و چند نفر دیگر از نزدیکان امام راحل، در نهایت روحانیون مبارز تصمیم به بازگشت به عرصه انتخابات گرفت. نقل است که در آن جلسه از اشخاص مختلف برای حضور در انتخابات دعوت به عمل آمد، اما همه حاضران دعوت برای حضور در انتخابات را رد کردند.
چپهای خط امامی که روی کاندیداتوری نخستوزیر سابق حساب ویژهای باز کرده بودند و او را برگ برنده خود در انتخابات 76 میدانستند، هرگز گمان نمیبردند که او بخواهد با دست رد به دعوتشان، همه نقشههایشان را نقش بر آب کند. به این ترتیب میرحسین موسوی، کاندیدای جناح چپ خط امامی، کارگاه نقاشیاش را به پوشیدن ردای ریاستجمهوری و رفتن به پاستور ترجیح داد. او در آبان 75 آب پاکی را روی دست جناح چپ ریخت و به دعوتها برای آمدنش در رقابتهای انتخاباتی خاتمه داد. پس از اینکه مهندس موسوی درخواست چپیها را برای کاندیداتوری در انتخابات 76 رد کرد، پیشبینی همگان بهویژه جناح چپ از هفتمین دوره انتخابات ریاستجمهوری در ایران، انتخاباتی بیرمق، غیررقابتی و بدون شور و هیجان بود تا اینکه چندی بعد ورق برگشت. در 23 دیماه، مجمع روحانیون مبارز بهطور غیرمنتظرهای سیدمحمد خاتمی را بهعنوان کاندیدای خود معرفی کرد.
محمد خاتمی، کاندیدای مجمع روحانیون مبارز چه کسی بود که توانست شوری مثالزدنی در انتخابات 76 و تحولی بزرگ در کشور ایجاد کند؟ او زاده 21 مهر 1322 در اردکان است و تا قبل از ایفای نقش در پاستور، وی را بهعنوان محقق، روحانی و سیاستمدار میشناختند. از سال ۴۱ به فعالیتهای سیاسی پرداخت و عضو سازمان اسلامی دانشجویان اصفهان بود. خاتمی پیش از کاندیداتوری در انتخابات 76، مسئولیتهای بسیاری در کشور بر عهده داشت. در سال ۵۹ نماینده مردم اردکان و میبد در مجلس شورای اسلامی بود و در همان سال بهعنوان نماینده امام و سرپرست مؤسسه کیهان منصوب شد. خاتمی از سال ۶۱ تا ۷۱ در دولتهای میرحسین موسوی و هاشمیرفسنجانی اداره وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را بر عهده داشت، اما به دلیل فشارها ناگزیر به استعفا از آن شد.
فشار روی او در دولت سازندگی بهقدری بود که در نهایت اکبر هاشمی ناگزیر به پذیرش استعفای او از وزارت فرهنگ و ارشاد و معرفی علی لاریجانی به جای او میشود. علاوه بر این، رئیس دولت اصلاحات در طول جنگ تحمیلی، معاونت فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا و ریاست ستاد تبلیغات جنگ را نیز بر عهده داشت. او همزمان که در دانشگاه تدریس میکرد، از سال 71 مشاور اکبر هاشمی در دولت سازندگی و رئیس کتابخانه ملی بود و در سال 75 نیز به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی درآمد.
اعلام کاندیداتوری خاتمی از سوی مجمع روحانیون مبارز، آنهم زمانی که محافل سیاسی و روشنفکری کشور تصورشان این بود که انتخابات مانند دورههای قبل تککاندیدایی و بدون رقابت برگزار میشود، نفس تازهای در شریان سیاسی کشور دمید. تقریبا حتی جناح چپ که پس از دست رد میرحسین موسوی به دعوتشان برای کاندیداتوری نسبت به انتخابات ناامید شده بودند، بعد از معرفی محمد خاتمی بهعنوان کاندیدا، یک بار دیگر تنور انتخابات را داغ دیدند. در واقع، دیگر تقریبا همه محافل سیاسی با وجود کاندیداتوری خاتمی به افزایش حضور مردم پای صندوقهای رأی مطمئن شده بودند و این مهم را آغازی نو برای کشور قلمداد میکردند.
خاتمی با شعار دموکراسی و جامعه مدنی توانست اعتماد و حمایت بسیاری از روشنفکران، چپها، کارگران و دانشجویان را به خود جلب کند. در این میان، اتفاق دیگری که رخ داد، اعلام حمایت کارگزاران از وزیر ارشاد دولت هاشمی بود. برخی از اعضای حزب کارگزاران سازندگی در نیمه دوم اسفند ۷۵ به جمع حامیان رئیس دولت اصلاحات پیوستند. علاوه بر آن، دو روز قبل از پایان سال 75، یعنی 28 اسفند، ۲۲ سینماگر با انتشار بیانیهای حمایت خود را از محمد خاتمی اعلام کردند.
قاعده دموکراسی این است که برای رسیدن به هر مقصدی باید از میان آرای مردم گذشت و محمد خاتمی این مهم را بهخوبی درک کرده بود. به همین دلیل، او دست روی مسائلی گذاشت که نیازهای اساسی مردم پس از توسعه اقتصادی تلقی میشد. در حقیقت نهتنها جامعه آن روز ایران، بلکه مردم امروز نیز تشنه آن هستند. خاتمی با شعار جامعه مدنی، قانونگرایی، توسعه سیاسی و نهادینهکردن آزادی وارد عرصه رقابت با علیاکبر ناطقنوری شد. در واقع آنچه رئیس دولت اصلاحات را در آن زمان از سایر کاندیداها متمایز میکرد، سخنانش درباره ایران و رویکرد در برابر جهان بود. همین امر جلب حمایت گروههای دیگری از روشنفکران، گروههای چپگرا و تشکلهای دانشجویی از رئیس دولت اصلاحات را به دنبال داشت. به این ترتیب، جریانی که تا سالها قبل در قالب جریان چپ در فضای سیاسی کشور تنفس میکرد، پس از دولت سازندگی با شعار اصلاحات سیاسی وارد میدان شد.
همانطور که پیشبینی میشد، حدود 80 درصد مردم واجد شرایط در انتخابات حضور یافتند و رأی خود را به نفع محمد خاتمی در صندوق ریختند. برخلاف پیشبینیها، خاتمی با 20 میلیون رأی بر رقیبش علیاکبر ناطقنوری پیروز شد و این پیروزی با گشایش بیسابقه سیاسی، فرهنگی و اقتصادی 19 سال پس از انقلاب همراه شد. این دوره از تاریخ پس از انقلاب، زمانی بود که مفاهیم تازهای مانند ایران برای همه ایرانیان، دموکراسی، گفتوگوی تمدنها و... وارد سپهر سیاسی ایران شد. آنجا بود که موجی از انتظارات سیاسی و فرهنگی در ایران شکل گرفت. اگرچه برخی انتقادها از منظر تحلیلگران نسبت به دولت خاتمی وارد است، اما همواره از دولت او بهعنوان بهترین دولت در 40 سال اخیر بعد از انقلاب یاد میشود.
سیدمحمود دعایی، عضو مجمع روحانیون مبارز، در بخشی از خاطراتش درباره انتخابات 76 به ماهنامه «مهرنامه» میگوید: «پس از انتخابات سال ۱۳۷۶ و انتخاب خاتمی بهعنوان رئیسجمهور، یک روز آقای خاتمی مرا خواست و گفت که من رهین احسان و محبت عدهای هستم که مایلم به صورت رسمی از آنها تقدیر و تشکر کنم و میخواهم شما از طرف من بروی و از این بزرگان تشکر کنی. یکی از این افراد، آقای سحابی بود و من دنبال آقای مهندس سحابی بودم که از طرف آقای خاتمی بروم منزلشان و مراتب سپاسگزاری و تشکر آقای خاتمی را به عرضشان برسانم. در مأموریتی که داشتم، پیش بعضی از شخصیتها رفتم و سپاس آقای خاتمی را ابلاغ کردم. زیباترین پاسخ و برخورد را مهندس سحابی داشت؛ هیچ ادعا و مطالبهای نداشت و عنوان کرد که بهترین خدمت ما به آقای خاتمی این است که بگذاریم ایشان راحت فکر کند و مزاحمش نشویم و هر آنچه را ایشان مطالبه و درخواست کرد، در اختیارش قرار دهیم».
اما ماجرای پیشنهاد ابطال انتخابات 76 چه بود؟ علیمحمد بشارتی، وزیر کشور دولت سازندگی، چند سال بعد از پایان دولت خاتمی درباره پیشنهاد ابطال انتخابات 76 گفت: در آن روزها شنیدم که یکی از آقایان، ساعتی قبل از اینکه تقریبا بر همه روشن شود چه کسی پیروز انتخابات است، وقت میگیرد و خدمت رهبر انقلاب میرسد. با اینکه هیچ مسئولیت رسمیای هم در زمینه برگزاری انتخابات نداشته است، در آن جلسه به ایشان گزارشی از نتیجه انتخابات میدهد و خواستار ابطال انتخابات میشود. آقا در پاسخ برخورد خیلی شدیدی با وی میکند که ظاهرا سابقه نداشته است.
با این مضمون که چگونه به خودت اجازه میدهی اینطور درباره نظام فکر کنی و تصمیم بگیری؟ او همچنین ادامه داد: بر همین مبنا و آنچه در این 30 سال در انتخاباتهای مختلف جمهوری اسلامی اتفاق افتاده، اصلا یکی از افتخارات ما این است که دوم خرداد و همه شعارهای سیاسی بعد از آن، ازجمله مشارکت عمومی، همه به خاطر نتیجه انتخاباتی بود که در آن دوره و از سوی دولت ششم برگزار شد. وزیر کشور دولت هاشمی تأکید کرد: من به شما بگویم که امکان تقلب تعیینکننده در وزارت کشور نزدیک به صفر است. اینقدر قانون محکم است که وزیر کشور اگر بخواهد برادرش را وارد مجلس کند، نمیتواند. ممکن نیست کسی بتواند جلوی این همه دوربین، آدم، ناظر و مجری تقلب کند. بشارتی اظهار کرد: البته ممکن است مثلا در انتخابات مجلس که فهرست طولانی دارد، آخر کار که میخواهند آرا را بازشماری کنند، اسامی افراد بر اساس خطای چشم و شمارههای نزدیک به هم اشتباه شود، آنهم در حد یکی، دو درصد که اثری بر نتیجه انتخابات نمیگذارد؛ اما در انتخابات ریاستجمهوری چون کاندیداها کم هستند، این احتمال خیلی ضعیف و در حد صفر است، چه برسد که منجر به تغییر چندمیلیونی نتیجه بشود.
وزیر کشور هاشمی همچنین افزود: زمانی که من وزیر کشور بودم، از ساعات اول انتخابات خیلیها با من تماس میگرفتند؛ آقای ناطق، آقای هاشمی و افراد ردهبالای دیگر از من میپرسیدند چه خبر؟ من میگفتم نمیدانم. مگر در آخرین مراحل بازشماری که دیگر تقریبا معلوم بود اوضاع از چه قرار است که آنهم به افراد میگفتم این چیزی است که من میدانم و نه نتیجه قطعی انتخابات؛ چون هنوز نتیجه به قطعیت نرسیده و از طرفی هم اعلام نتایج بر عهده شورای نگهبان است.
به راستی چرا پس از گذشت 24 سال از انتخابات 76 همچنان از آن بهعنوان مدلی موفق یاد میشود؛ تا جایی که بسیاری از اعضای جناح اصلاحطلب با گذشت این همه سال و تحولات بسیار عمیق و پیچیده در کشور، خواستار تکرار مجدد چنین مدلی در تارک سیاسی کشور هستند؟ بر این اساس، علی تاجرنیا، فعال سیاسی اصلاحطلب و نماینده مجلس ششم، درباره چرایی تمایل جریان اصلاحات به تکرار انتخابات 76 به «شرق» میگوید: مهمترین وجه تمایز انتخابات 76 نسبت به سایر انتخاباتها، این بود که بهشدت فضای اجتماعی را دگرگون کرد. شاید بعد از سالها از گذشت انقلاب جمهوری اسلامی، تقریبا تنها انتخاباتی بود که تا آن موقع ما شاهد نوعی شور و شعف بسیار زیاد در میان مردم بودیم. از این حیث، انتخابات 76 بسیار متفاوتتر از انتخاباتهای دیگر قلمداد میشود.
نماینده مردم مشهد در مجلس ششم با بیان اینکه انتخابات 76 گفتمان جدیدی را وارد گفتمانهای موجود سیاسیون کرد، افزود: خاتمی گفتمان جامعه مدنی را وارد گفتمان موجود سیاسی کشور کرد. این گفتمان امر ناشناختهای برای قاطبه مردم بود و توانست تأثیر شگرفی بر فضای اجتماعی کشور بگذارد. تاجرنیا با اشاره به اینکه در انتخابات ریاستجمهوری 76 بسیاری از نهادهای رسمی و غیررسمی نظام به نفع کاندیدای دیگری تلاش میکردند، گفت: در واقع تلقی پیروزی مردم در برابر یک خواسته دیکتهشده خاص مطرح بود. موارد مطرحشده در انتخابات 76 باعث تفاوت آن با سایر انتخاباتها میشود.
تاجرنیا درباره نقش آرایش سیاسی احزاب و تشکلها در پیروزی خاتمی گفت: در آن زمان، جز پنج گروه سیاسی خط امام، تشکلهای سیاسی چندان مطرح نبودند و احزاب چندان سازمانیافته و حرفهای در انتخابات حضور پیدا نمیکردند. این فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به اینکه آنچه منجر به پیروزی خاتمی و شگفتی در انتخابات شد، نارضایتی از عملکرد دولت سازندگی بهویژه در رابطه با مسائل سیاسی و اجتماعی بود، ادامه داد: دگردیسی که در جریان خط امام و در میان نیروهای جوان با یک تفکر نوگرایانه به وجود آمد، قبل از این رقابتها میان دو جریان چپگرا و راستگرا بود؛ به عبارتی رقابتها بیشتر در دایره دو جناح شکل میگرفت. نماینده مجلس ششم با اشاره به اینکه بدنهای در جامعه به حرکت درآمد که بعدها از آنها بهعنوان رأی خاکستری نام برده شد، گفت: نتیجه انتخابات ریاستجمهوری از قبل قابل پیشبینی بود؛ اما با حضور آرای خاکستری، رأیاولی و... نتیجهای شگفتانگیز برای اولینبار در تاریخ جمهوری اسلامی رقم خورد.
نماینده مردم مشهد در مجلس ششم با بیان اینکه در چهار دوره انتخابات ریاستجمهوری و حتی در دوره کاندیداتوری هاشمیرفسنجانی تقریبا پیروز انتخابات مشخص بود، ادامه داد: قبل از این، در انتخابات رقابت جدی وجود نداشت؛ اما در سال 76 برای اولینبار انتخابات کاملا ملموس رقم خورد و همین امر سبب شد بدنه جامعه با اعتماد بیشتری وارد صحنه شود. تاجرنیا با اشاره به اینکه قبل از انتخابات ریاستجمهوری هفتم، انتخاباتی نبود که با شور و شعف همراه باشد، تأکید کرد: در انتخابات پیشرو نیز امکان تکرار چنین انتخاباتی با توجه به فضای سیاسی کشور وجود ندارد؛ زیرا هرچه به جلو میرویم، این احساس در مردم ایجاد میشود که دایره انتخاب جامعه تنگتر و سختگیری برای حضور سلایق مختلف بیشتر میشود. این فعال سیاسی اصلاحطلب در پایان با اظهار اینکه هرچقدر شکاف میان دولت و ملت افزایش یابد، مردم بیشتر به این مهم پی میبرند که امید چندانی نباید به آینده انتخابات و تحولات پیشرو داشته باشند، گفت: همه این مسائل، نوعی سرخوردگی در میان نیروهای اجتماعی ایجاد کرده و به همین دلیل تصور میشود که تکرار اتفاقی مانند 76، امری تقریبا ناممکن و دور از دسترس است.
علی صوفی، فعال سیاسی اصلاحطلب و وزیر تعاون دولت اصلاحات، درباره انتخابات 76 به «شرق» گفت: علت موفقبودن مدل انتخابات 76، این است که در ناامیدی کامل و در شرایطی که جناح رقیب بازی را برده تلقی میکرد و برای گرمکردن انتخابات نیاز به کاندیدایی از جناح مقابل داشت، خاتمی بهعنوان کاندیدا معرفی شد؛ چراکه قبل از دوم خرداد 76 شخصیتهایی در انتخابات ریاستجمهوری ادوار گذشته حضور داشتند که پیروزیشان محرز بود. در انتخابات ریاستجمهوری پنجم و ششم نیز آیتالله هاشمی بهعنوان یک شخصیت طراز اول سیاسی کشور رقیبی در صحنه نداشت؛ بنابراین برای همه روشن بود که او در صورت کاندیداتوری، رئیسجمهور خواهد بود. این فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به اینکه حضور سایر کاندیداها نیز در کنار هاشمیرفسنجانی جنبه تشریفاتی داشته و برای گرمکردن انتخابات بوده است، ادامه داد: در دور دوم ریاستجمهوری هاشمی نیز با به صحنه آمدن احمد توکلی، رقابت در انتخابات جدیتر شد و در عین حال رأی توکلی درخور توجه بود؛ اما در نهایت هاشمی پیروز ششمین دوره انتخابات ریاستجمهوری شد.
وزیر تعاون دولت اصلاحات با اشاره به اینکه در سال 76 تصورها بر انتخاباتی بدون رقابت بود، ادامه داد: ناطقنوری بهعنوان کاندیدای جناح راست کاملا ابتکار عمل را در دست داشت و برای انتخابات ریاستجمهوری از موضع ریاست مجلس آماده ورود به صحنه شده بود. صوفی با اظهار اینکه ناطقنوری قبل از سال 76 حتی کابینه خود را هم تعیین کرده بود، گفت: کاملا مشخص بود که از طرف او چه افرادی در کابینه حضور خواهند داشت؛ این وضعیت منجر به بروز واکنشی از کابینه آیتالله هاشمی شد. این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه مشخص بود از کابینه آیتالله هاشمی چه افرادی در انتخابات حضور دارند و چه افرادی حضور نخواهند داشت، اظهار کرد: در واقع این جهتگیری نوعی تمامیتخواهی به نظر میرسید و قرار نبود از جریانهای دیگر برای اداره کشور استفاده شود. صوفی با تأکید بر اینکه به نحوی این تمامیتخواهی در سطح مدیریت کشور احساس شد، گفت: خواهناخواه برخی از اعضای جریان وابسته به هاشمی را وادار به عکسالعمل کرد. به همین دلیل، آنها بهعنوان اعضای کابینه هاشمیرفسنجانی، در پی دیدار با رهبر انقلاب خواستار نقشآفرینی در انتخابات شدند، ولی ایشان این اجازه را به وزرا در انتخابات ندادند.
وزیر تعاون دولت اصلاحات با بیان اینکه شورای نگهبان جناح چپ مجلس چهارم بهویژه چهرههای شاخص مجلس سوم را ردصلاحیت کرد، ادامه داد: این ردصلاحیتها منجر به تشکیل مجلسی یکدست شد. هاشمیرفسنجانی هم وابسته به جریان ردصلاحیتشده مجلس سوم بود. صوفی با اظهار اینکه قوای سهگانه در دست جریان راست قرار گرفت و جریان چپ مجالی برای فعالیت انتخاباتی و حضور در قدرت نداشت، گفت: در مجلس پنجم، فضا باز شد و به جناح چپ نیز اجازه کاندیداتوری دادند؛ اما مجمع روحانیون مبارز و برخی از تشکلهای جریان چپ، در انتخابات مشارکت نکردند. با این همه، مجلس پنجم مانند مجلس چهارم یکدست نشد و حضور اقلیت چپ نیز در صحنه انتخابات منجر به شکستهشدن فضا شد.
وزیر تعاون دولت اصلاحات با تأکید بر اینکه جریان راست دنبال یکدستکردن فضا بود، اظهار کرد: حتی به حضور آیتالله هاشمیرفسنجانی نیز در صحنه راضی نبودند؛ آنها دنبال آوردن یک نیروی راستی بودند. صوفی با اشاره به اینکه در چنین فضایی که هنوز نظارت استصوابی باقی بود، انتخابات ریاستجمهوری شکل گرفت، اظهار کرد: جریان اصولگرا با همان تمامیتخواهی خود درصدد مدیریت هر سه قوه بود. به همین دلیل، امیدی به حضور جریان چپ در صحنه وجود نداشت. در صورت حضور نیز کاندیدایی نبود که توان رقابت با جریان مقابل را داشته باشد.
او با اظهار اینکه اصولگرایان علاوه بر رأی سنتی، یک سازمان رأی قوی هم در اختیار داشتند، ادامه داد: شرایط موجود حکایت از غیرانتخاباتیبودن فضا میکرد؛ اما خاتمی پس از کشوقوسهای فراوان حاضر به پذیرفتن کاندیداتوری شد. این فعال سیاسی اصلاحطلب با بیان اینکه در آن زمان جناح چپ خواستار کاندیداتوری مهندس موسوی شدند، ولی او قبل از پاسخ به درخواست این جناح میخواست فکر کند، افزود: پس از مدتی نیز درخواست کاندیداتوری جناح چپ را رد کرد.
صوفی با اشاره به اینکه حتی در آن فضای انتخاباتی نیز بحث اصلاح قانون اساسی برای ریاستجمهوری مجدد هاشمی پس از هشت سال به میان آمد، اضافه کرد: اما فضا برای ریاستجمهوری مجدد هاشمی آماده نبود. به همین دلیل، خاتمی پس از اینکه بار اول درخواستها را برای کاندیداتوری خود رد کرد، بار دوم پذیرفت که برای ریاستجمهوری کاندیدا شود. وزیر تعاون دولت اصلاحات با اظهار اینکه خاتمی در آن زمان به این امید کاندیدا شد که بتواند رأی از مردم کسب کند، گفت: اساسا نه اطرافیان خاتمی و نه خود ایشان وارد صحنه نشدند تا انتخابات را ببرند، بلکه خاتمی درصدد بود تا با اعتبار سرمایه اجتماعیاش، فرصتی برای نقشآفرینی جریان چپ در سپهر سیاسی کشور را ایجاد کند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب با اظهار اینکه با ورود خاتمی به انتخابات طی زمانی کوتاه موج عظیمی ایجاد شد، افزود: آرایی که قبل از این دیده نمیشد، ناگهان ظهور و بروز پیدا کرد و خاتمی با استقبال چشمگیری از سوی مردم مواجه شد. تبلیغات، فعالیتها و سفرهای انتخاباتی روز به روز داغتر میشد. به این ترتیب، انتخابات 76 کاملا جنبه رقابتی به خود گرفت. صوفی با تأکید بر اینکه فضای انتخابات بهگونهای شد که رأیاولیها و نوجوانها نیز وارد صحنه شدند، گفت: رأیاولیها فضای تبلیغاتی تهران را در دست گرفتند و جوانان و آرای خاکستری به میدان آمدند. خاتمی با ناباوری در مقابل چشمان حیرتزده جهانیان پیروز انتخابات شد. او با اشاره به اینکه جریان راست هم بلافاصله این پیروزی را پذیرفت، اظهار کرد: در مجلس پنجم جناح راست با دولت خاتمی همکاری کرد. به همین دلیل انتخابات 76 صحنه بینظیری بود که از سوی رهبر انقلاب نیز حماسه دوم خرداد نام گرفت؛ چراکه مشارکت بسیار بینظیر و بیش از هر زمان دیگری بود. به همین دلیل انتخابات ریاستجمهوری هفتم، شاخص شناخته شد و اکنون پس از گذشت این همه سال از آن، بهعنوان یک مدل مطلوب و حماسهای بزرگ یاد میشود.
وزیر تعاون دولت اصلاحات درباره راهکارهای برگزاری انتخاباتی پرشور مانند انتخابات 76 اظهار کرد: برای برگزاری انتخاباتی مانند مدل 76 باید فرصتی فراهم شود تا انتخابات چهار مشخصه آزادی، قانونی، رقابتی و عادلانهبودن را داشته باشد. صوفی با اشاره به اینکه اگر انتخابات با این چهار مشخصه یادشده شکل بگیرد، به ترغیب مردم برای آمدن پای صندوق رأی میتوان امیدوار بود، گفت: در انتخابات پیشرو، جریانهای سیاسی باید بتوانند کاندیدای حداکثری خود را داشته باشند. محدودیتها و موانعی که بر سر راه انتخابات آزاد، رقابتی و قانونی به وجود آمده است، باید از میان برداشته شود. در این صورت، میتوان به برگزاری انتخاباتی پرشور مانند انتخابات 76 امیدوار بود. این فعال سیاسی اصلاحطلب در پایان با تأکید بر اینکه موانع باید از سر راه انتخابات پرشور و آزاد برداشته شود، افزود: در صورت برگزاری انتخاباتی آزاد و رقابتی، هر جریانی به خاطر کاندیدای خود پای صندوقهای رأی حاضر میشود در این صورت انتخابات پرشور خواهد شد.