دنیای قلم - نام ظریف و اصلاحطلبان با توجه به تجربه دولت روحانی در سیاست خارجی، به برجام و مذاكره پیوند خورده است. از این جهت، نام ظریف جستهوگریخته در میان كاندیداهای این طیف شنیده میشود؛ اما سؤال اساسی درباره ظریف این است كه او چگونه میتواند در قامت ریاستجمهوری قرار بگیرد و در صورت تأیید صلاحیت و پیروزی در انتخابات، چگونه میتواند حلال مشكلات جاری كشور باشد؟ او یك دیپلمات است و كار اجرائی داخلی قاعدتا با سیاست خارجی و مذاكره متفاوت است.
برای بررسی احتمال و توانایی او برای شركت در انتخابات و از طرفی ماهیت سیاسی ظریف، گفتوگویی كردهایم با محمد مهاجری، روزنامهنگار و فعال سیاسی اصولگرا، علی صوفی، دبیركل حزب پیشروی اصلاحات، ناصر ایمانی، فعال سیاسی اصولگرا و حسین انصاریراد، نماینده ادوار مجلس و فعال سیاسی اصلاحطلب كه مشروح آن را میخوانیم.
محمد مهاجری در آغاز درباره ماهیت سیاسی ظریف به «شرق» گفت: «آقای ظریف نه اصلاحطلب است و نه اصولگرا. در سالهای اخیر نیز ایشان گرایش معناداری به سمت هیچكدام از دو جناح نداشته است. البته برعكس این قضیه هم مطرح نیست؛ یعنی معمولا بخش تندرو اصولگرایان به ایشان زیاد حمله كردهاند و شاید اصلاحطلبان حمایت بیشتری از ایشان داشتهاند؛ اما اینكه بعضا گفته میشود اصلاحطلبان بیشتر خواهان مذاكره با آمریكا هستند، ناسزای سیاسی نیست و واقعیت این است كه اصلاحطلبان به موضوع تعامل توجه بیشتری دارند. به نظر من، اصل موضوع تعامل، موضوعی جناحی نیست، ولی به هر حال بنا بر اقتضای سیاسی، اصلاحطلبان بیشتر به تعامل اهمیت میدهند».
او در ادامه درباره تضاد مبارزه و مذاكره تشریح كرد: «شاید از نظر بعضیها وقتی مذاكره میكنید، یعنی دیگر نمیخواهید مبارزه كنید. اصطلاحی هم بین سیاسیون هست كه میگویند آنجا كه دیپلماسی به پایان میرسد، جنگ شروع میشود یا بالعكس، زمانی جنگ تمام میشود كه دیپلماسی شروع میشود؛ اما من فكر میكنم شما در عین مبارزه هم میتوانید مذاكره كنید و اتفاق منفی نیست و در طول تاریخ نیز این موضوع وجود داشته است. در قطعنامه 598 كه امضا شد، مگر با صدام آشتی كردیم؟ مذاكره كردیم كه بتوانیم مبارزه را ادامه دهیم. مذاكره میتواند گاهی به معنای ادامه مبارزه نیز باشد».
مهاجری در پایان از احتمال ریاستجمهوری ظریف و توانایی او در حل بحرانها گفت: «این سؤال را باید از آقای ظریف پرسید؛ اما برداشت من این است كه كسی كه بتواند با بیگانه به توافق برسد یا با او مذاكره كند، قطعا این توان را در داخل هم دارد. البته منظورم تندروهایی نیست كه به هیچ صراطی مستقیم نیستند. ضمن اینكه رئیسجمهور به نظر من بیشتر سیاستگذار است تا مجری و در واقع بیشتر نقش هماهنگكننده و تبیینکننده سیاستهای كلی دولت را دارد. بنابراین آقای ظریف در مقایسه با دیگران، بالاتر است و با بعضی شخصیتهای سیاسی معتبر که نامشان در بین کاندیداها نیست، برابری میكند».
علی صوفی درباره رویکرد سیاسی ظریف به «شرق» گفت: «اولا كسی كه در موضع وزارت امور خارجه است، چه وزیر و چه معاون، نمیتواند در جریانات سیاسی عضویت داشته باشد. بنابراین خودبهخود معمولا كسی كه وزیر امور خارجه است، نسبتی با جریانات سیاسی ندارد و آقای ظریف تاكنون جایی نگفته است من اصلاحطلب یا اصولگرا یا معتدل هستم. ولی آنچه مهم است، مواضع ایشان است كه مواضع او اصلاحطلبانه است. به هر حال اصلاحطلبان خواستار تنشزدایی در عرصه سیاست خارجی هستند كه بهویژه اگر این تنشها باری بر دوش مردم باشد و در عرصه داخلی باعث فشارهای سنگینی بر معیشت و زندگی مردم باشد، آنوقت قطعا اصلاحطلبان با شدت بیشتری خواهان این هستند كه تنشها برطرف شود. آقای ظریف از این جهت یك دیپلمات قابل و فعال است و از این نظر مورد تأیید اصلاحطلبان؛ اما این به معنای اینكه آقای ظریف را اصلاحطلب بدانیم، نیست».
صوفی در ادامه درباره احتمال ریاستجمهوری ظریف و توانایی او در حل مشكلات جاری گفت: «تجربه گذشته نشان داد كه چون فضا برای حضور جریانات سیاسی در انتخابات باز نیست و یكسری مشكلات وجود دارد و معمولا مردم نیز نمیتوانند كاندیدای دلخواه خود را پیدا كنند و به آن رأی دهند، همه چیز نسبی است و بین بد و بدتر قرار میگیرد و بین خوب و خوبتر انتخاب نمیشود. بنابراین فضا چنان تنگ شد كه اصلاحطلبان نیز ناچار شدند بین بد و بدتر انتخاب كنند. بستگی دارد آقای ظریف در مقابل چه شخصیتی قرار بگیرد؛ آنوقت آقای ظریف ممكن است طرف خوب یا بد باشد و در این صورت میتواند شانسی در انتخابات داشته باشد.
ولی اگر بخواهیم فضا را كاملا باز ببینیم، قطعا خیلی از شخصیتها وجود دارند كه برای اصلاحطلبان مطلوب هستند؛ ضمن اینكه موفقیت آقای ظریف در عرصه سیاست خارجی، دلیل بر این نیست كه ایشان در عرصه داخلی هم بتواند موفق باشد. اینجا در واقع مصداق این جمله است كه هنرمندان بزرگ در آثاری كه خلق نكردهاند، با بیهنران برابر هستند. آقای ظریف هیچ ردپایی از كار اجرائی در عرصه داخلی ندارد و در عرصه خارجی نیز معمولا محك خوبی نیست. آقای ولایتی هم وزیر امور خارجه بود، ولی وقتی رئیس هیأت امنای دانشگاه آزاد شد، نمره قابل قبولی كسب نكرد. اوضاع داخلی با اوضاع خارجی كاملا متفاوت است و نمیشود كارآمدی آقای ظریف در عرصه سیاست خارجی را منطبق بر ریاستجمهوری و كنترل اوضاع داخلی كرد». صوفی در پایان درباره تأثیرگذاری بایدن بر انتخابات تشریح كرد: «تا الان پدیده ظهور بایدن در آمریكا خیلی تأثیرگذار بوده است. به هر حال آقای بایدن رویكرد متضادی از ترامپ در تاكتیك دارد. من وقتی رفتار ترامپ را در منطقه نگاه میكردم، آنها نظرشان این بود كه مسئله فلسطین را از طریق دیپلماسی حل كنند، بایدن نیز نظرش همین است و شاید همین مسیر را ادامه دهد؛ اما آنچه مربوط به ما میشود، به سیاست فشار حداكثری ترامپ برمیگردد كه بایدن اظهار كرد و نشان داد كه میخواهد قدمهایی بردارد و آنچه را كاملا تاكتیك خروج از برجام بود، به بازگشت به برجام و مذاكره تغییر دهد. مردم امیدوارند اگر تیمی باشد كه بتواند از این فرصت استفاده كند، اوضاع را بهتر خواهد كرد و برعكس قطعا مردم با شناخت از جریانها میدانند اگر تیمی كه اعتقاد و هنری برای مذاكره نداشته باشد و خواهان سوءاستفاده از همین فضای تحریمی باشد، روی كار بیاید، اوضاع بدتر خواهد شد. این یك دوقطبی به وجود آورده بین موافقان و مخالفان مذاكره؛ آقای ظریف و تیم آقای روحانی در برجام نشان دادند اهل این كار هستند و مردم از این نظر به دولت گرایش دارند؛ هرچند نسبت به سیاستهای دولت انتقاد دارند، ولی معتقدند ظریف میتواند این كار را انجام دهد. بنابراین آمدن بایدن امیدی برای اصلاحطلبان ایجاد كرده است و درصدد هستند از این فرصت استفاده كنند و با كاندیدای اصلاحطلب و شناختهشده و ارائه برنامه و رویكرد اعتمادساز، مردم را به صحنه بیاورند».
حسین انصاریراد هم درباره این موضوع به «شرق» گفت: «ظریف قطعا یك اصلاحطلب واقعی است. البته ایشان بهعنوان یك دیپلمات و نیروی فعالی كه در حال كار برای كشورش هست و مایل است به همه گروهها نزدیك باشد و دشمنی برای خودش درست نكند، ممكن است از نام و اصطلاح اصلاحطلبی بهعنوان رسمی خودداری كند. به نظر من، همه كسانی كه در جهت تغییر مصلحانه كشور در حوزههای سیاست خارجی، داخلی، اداری، اقتصادی، فرهنگی و... عمل میكنند، اصلاحطلب هستند. بنابراین من بارها گفتهام خانم نسرین ستوده را هم اصلاحطلب میدانم».
در ادامه انصاریراد درباره مبارزه با آمریكا در سیاستهای پیشرو گفت: ما یكسری اختلافها با آمریكا داریم؛ آمریكا روزی در این كشور كودتا كرده و یك دولت مستبد را 25 سال بر این كشور مستقر كرده و سیاستهای خاصی را به این كشور تحمیل كرده است. الان نیز در منطقه اختلافهایی با آمریكا داریم؛ آمریكا نفوذ جدی در منطقه و ارتباطی قوی با عربستان دارد و به اسرائیل كمك میكند.
در نتیجه ما با آمریكا اختلاف داریم، ولی دشمن آمریكا نیستیم؛ كلمه دشمنی در قرآن كریم هم خیلی كم هست. قرآن با زبان صبر و مهربانی حرف میزند؛ این زبان قرآن با مخالفان است».او در پایان درباره كاندیداتوری ظریف و توانایی او برای حل مشكلات جاری جامعه تشریح كرد: «ما یكسری بحرانهای ریشهدار در كشور داریم و هركسی فكر كند به تنهایی میتواند این بحرانها را حل كند، اشتباه میكند و به آسانی یك فرهنگ خاص در كشور حاكم شده و پایگاههایی دارد كه منافعی هم دارند و من منطق درستی برای آنها قائل نیستم. من برای رادیكالها، آنهایی كه با اصلاحطلبان درگیر هستند، منطق درستی قائل نیستم. اینكه ظریف توانسته در این سالها هم با مركز قدرت ارتباط خوبی برقرار كند و هم با دنیا مذاكره كند، من او را كاملا صالح میدانم برای اینكه برای ریاستجمهوری انتخاب شود؛ اما پیشنهاد میكنم لزوم این اتفاق، اتحاد احزاب اصلاحطلب و اجماع به صورت دموكراتیك بر سر یك كاندیدا باشد. اگر كاندیدای آنها ظریف باشد، خوشحال میشوم».
ناصر ایمانی هم نوع نگاه خود نسبت به محمدجواد ظریف را در گفتوگو با «شرق» اینگونه بیان کرد: «آقای ظریف با وجود تعاریفی كه از اصلاحطلبان وجود دارد، به نظر من یك اصلاحطلب نیست. آقای دكتر ظریف در دولتی كه دولت اصلاحطلب بود، وزیر خارجه شد؛ اما نمیتوان ایشان را به لحاظ چارچوب فكری یك اصلاحطلب نامید. البته نكتهای هم وجود دارد و آن هم این است كه ما دیدگاههای دكتر ظریف را درخصوص سیاست داخلی یا سیاستهای اقتصادی هیچ وقت ندیدهایم و آنجا میشود ایشان را قضاوت كرد. اینكه دكتر ظریف دیپلمات بودهاند و هشت سال سكاندار وزارت خارجه، عمدتا در مسائل سیاست خارجه اظهار نظر كردهاند. بنابراین خیلی نمیشود ایشان را شناخت كه چه چارچوب فكریای دارد و من هیچ علامتی ندارم كه ایشان یك اصلاحطلب است. درست است اصلاحطلبان حامی برجام بودهاند، ولی اینكه دكتر ظریف بهعنوان امضاكننده برجام اصلاحطلب است، این ارتباط چندان درست نیست».
ایمانی در ادامه درباره علت سرنوشت سیاسی رؤسای جمهور قبل و آینده ظریف در این قامت گفت: «رؤسای جمهور پس از انقلاب عمدتا به واسطه عملكردها در دوران ریاستجمهوری خود است كه مورد سؤال قرار گرفتهاند؛ عملكردهایشان بهگونهای بوده كه بعدا مورد سؤال قرار گرفتهاند كه چرا آنگونه عمل كردهاند؛ ضمن اینكه ما درباره بعضی از این رؤسای جمهور یكسری انحرافهایی با شاخصهای انقلاب هم دیدهایم و به همین علت بعد از اینكه از دولت فاصله گرفتند، این سؤالات مطرح شد كه چرا مواضع خاصی را اتخاذ كردهاند. البته اصل این موضوع چندان پسندیده نیست و نقطهضعف در سیستم است كه رؤسای جمهور ما نتوانستهاند بعد از ریاستجمهوری مورد هجمه و انتقاد از سوی جناحها نباشند.
آقای ظریف هم تاكنون رئیسجمهور نبودهاند كه درباره ایشان اظهار نظر كنیم». در پایان ایمانی درباره احتمال انتخاب ظریف بهعنوان رئیسجمهور و احتمال حل مشكلات جاری از سوی وی ادامه داد: «قطعا پاسخ سؤال این است كه آقای ظریف نمیتواند در قامت یك رئیسجمهور قرار گیرد. به چند دلیل؛ دلیل اصلی این است كه ایشان هیچ زمان فعالیت اجرائی در داخل كشور نداشتهاند و این نقطهضعف دكتر ظریف است. صرفنظر از اینكه نمره ایشان در سیاست خارجی چند است كه این خودش محل واكاوی و بحث است، ایشان در نهایت در سیاست خارجی اطلاعات دارند، ولی در مسائل سیاست داخلی و اقتصادی كه عمده مشكل كشور است، هیچ تخصصی ندارند. قاعدتا نمیتوانند در قامت یك رئیسجمهور باشند؛ ضمن اینكه خصوصیات شخصی ایشان نیز به شكلی است كه به نظر من برای رئیسجمهورشدن ایشان مشكل ایجاد میشود، هم به لحاظ اخلاق فردی، هم به لحاظ منش مدیری و مشورتپذیربودن به نظر من مشخصات یك رئیسجمهور را ندارند».