شبههافکنی در پارهای از محكمات تاریخ انقلاب اسلامی
بازگشت به اندیشه امام راه برونرفت از بنبست كنونی است
دنیای قلم - جواد امام : اخیرا مشاهده میشود در شرایطی كه كشور درگیر انواع معضلات است و نارضایتی و بیاعتمادی اجتماعی در سطح بالایی وجود دارد، برخی افراد و نحلههای فكری، با اغراض مختلف فرصت را غنیمت شمرده تا به بهانه همراهی با جریان اعتراضی مردم، پارهای از محكمات تاریخ انقلاب اسلامی و سندهای موجود دال بر حقانیت و مظلومیت انقلاب اسلامی و امام خمینی را بهزعم خود سست كنند. گویی این اظهارات متهوّرانه موجب افتخار است و میخواهند بابت بیان آنها مدال شجاعت و آزاداندیشی اعطا كنند! یكی از آخرین موارد فوق، تكرار ادعای نخنمای نقش امام خمینی در شروع جنگ تحمیلی عراق علیه كشورمان بود. تحمیل جنگی كه موجب شهادت، جانبازی و اسارت صدها هزار انسان ایثارگر این دیار شد. در حالی كه خاطرات مجعولی كه چنین روایتی را ترویج میكنند، بارها به صراحت توسط مورخین مسلط نقد علمی و از سوی اشخاص مطلع نظیر حجتالاسلام سیدمحمود دعایی تكذیب شده است. واقعا تكرار این موارد غیرمنصفانه و شبههبرانگیز، از چه روی است؟! به عنوان مثال، خوب بود نویسنده مطلب میدانست كه تا قبل از 31 شهریور 1359، كشورمان شاهد 636 مورد تجاوز زمینی، هوایی و دریایی شامل 480 مورد تجاوز مرزی زمینی و 150 مورد تجاوز مرزی هوایی و 6 مورد تجاوز دریایی نیروهای عراقی بود و در 300 درگیری مرزی و تجاوزات زمینی، هوایی و دریایی قبل از آغاز جنگ، حدود 105 نفر از ایرانیان به شهادت رسیدند. تعداد 548 نفر نیز زخمی شدند و 119 نفر هم اسیر شدند. تا پیش از آن تاریخ، 7 فروند هواپیمای نظامی ایرانی به زمین اصابت كرده و 35 خلبان هواپیماهای جنگی هم در درگیریهای مرزی با عراق و نیز در حوادث و درگیریهای كردستان به شهادت رسیدند. روزنامههای عراق نیز استان خوزستان را «عربستان» و عربهای خوزستان را «مواطنین عرب» میخواندند. فعال كردن جریان خلق عرب برای خرابكاری در خوزستان، حمایت از حزب دموكرات كردستان عراق در حمله به مناطق كردی و... شواهد دیگری از مسیر طی شده عراق علیه كشورمان است.
دولت عراق برای اولینبار حدود یازده ماه قبل از آنكه معاهده 1975 الجزایر را رسما لغو كند، لزوم تجدیدنظر اعلام كرد و صدام هم با بیان شروطی عجیب، لزوم تجدیدنظر در این معاهده را مورد تاكید قرار داد. و در نهایت اینكه، از همه شفافتر خاطرات صلاح عمر العلی، نماینده وقت عراق در سازمان ملل متحد است كه طی مصاحبهای با الجزیره در سال 1383 روایت میكند كه صدام پس از مذاكره با مرحوم ابراهیم یزدی در هاوانا به او گفته بود: «این مساله یك فرصت است كه شاید در یك قرن یكبار اتفاق میافتد. ایرانیها اهواز را از ما گرفتند، شطالعرب را از ما گرفتند. بالطبع حالا فرصت برای ما دست داده است. الان خودشان آمدهاند در حالی كه كشورشان از هم پاشیده است. ارتش آنها از هم گسیخته و نیروهایشان پراكنده شده است. بین خودشان جنگ و دعواست. گروهی، گروهی دیگر را میكشند. پس الان این فرصت تاریخی ماست تا بتوانیم تمام حقوقمان را بهطور كامل بازگردانیم. این موضوع را فقط به تو میگویم. خودت را به عنوان نماینده عراق در سازمان ملل متحد آماده كن. من میروم ضربهای را بر آنها بزنم كه صدایش در تمام كره زمین شنیده شود. تمام حقوقمان را پس میگیریم.» در این مقال، قصد تفصیل و پرداختن به موارد مستند و مدارك متعدد در این زمینه نیست! مدارك و مستنداتی از قبیل قطعنامه سازمان ملل در خصوص آغازگر جنگ، مستندات موجود در وزارت امورخارجه، گزارشات استانداران مرزی، مستندات ژاندارمری و معاونت اطلاعات نیروی زمینی منطقه جنوب ارتش و همچنین گزارشهای دول غربی همگی به روشنی تاكید میكنند كه چه كشوری آغازگر جنگ بوده است. انتقام از امام با زیر سوال بردن تاریخ پر افتخار دفاع مقدس و بازی با روح و روان صدها هزار خانواده هزینه داده ایثارگر و گرا دادن به دشمنان ملك و میهن به خیال بلااثر شدن قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل... اینها نه باعث پاك شدن كارنامه و اقدامات افراطی امثالهم خواهد شد و نه به مواهب از باب رفتارهای غیرمتعادل یا ژست روشنفكرمآبی؛ محلی از اعراب پیدا خواهد كرد. وقتی این حجم انبوه از سند و شاهد برای از پیش برنامهریزی شده بودن تهاجم عراق به كشورمان وجود دارد، انداختن «تقصیر» به گردن امامی كه به پشتوانه قاطبه ملت ایران رهبر انقلاب و نظام را بر عهده داشت چه معنایی دارد؟
علاوه بر این، تقلیل دادن علت یكی از بزرگترین جنگهای قرن بیستم برخلاف منافع ملی و وحدت ملت به چنین اكاذیبی، خود ناشی از سطحینگری نسبت به یك واقعه بزرگ تاریخی است. شخص نویسنده، خود فرزند پدری است كه سابقه نمایندگی و شاگردی حضرت امام را داشته و آیتالله بوده، خودش را نیز حجتالاسلام میداند، ولیكن از خطاب قرار دادن رهبری یك امت و یك انقلاب مردمی و نظام برخاسته، از عنوان كردن امام یا آیتالله ابا دارد؛ این اگر از سر بغض و عناد نیست پس از سر چیست؟!
در جمعبندی موضوع باید گفت، در شرایطی كه ناكارآمدیهای داخلی از یكسو مردم را میآزارد و از طرف دیگر دشمنان خارجی با اهداف روشن سعی در سیاهنمایی مضاعف و تحریف تمام تاریخ انقلاب و انكار حقانیتها، مظلومیتها، افتخارات و نقاط درخشان تاریخ معاصر كه با نقشآفرینی بیبدیل ملت ایران به رهبری امام خمینی رقم خورده، دارند؛ تكرار زمزمههایی كه بوی وادادگی و عدول از اصول به بهانه جوّ موجود میدهد، نشانه پختگی و عقلانیت نیست و پس از مدتی با گذر زمان، بطلان آنها بیش از پیش به اثبات میرسد. بازگشت به اندیشه امام راه برونرفت از بنبست كنونی است، به همین دلیل هم به اسم امام خلاف رسم امام عمل میشود و به جوانان آدرس غلط میدهند تا اندیشه و سیره امام ناشناخته بماند، در چنین شرایطی اتهام زدن و حملات ناجوانمردانه به امام در خدمت حفظ وضع موجود بوده و هیچ كمكی به بهبود و اصلاح اوضاع نخواهد كرد.