رسانه‌های نوین وبستن تومار نظریه مارپیچ سكوت

رسانه‌های نوین وبستن تومار نظریه مارپیچ سكوت

زهرا نژاد بهرام از نظریه مارپیچ سکوت گفته است

دنیای قلم -مارپیچ سكوت نظریه‌ای است كه برمبنای آن اقلیت در برابر فشار اكثریت وادار به سكوت می‌شود و كاركرد رسانه‌های جریان اصلی در گذشته مبنی بر این بود كه تهاجم سنگینی بر نظریات اقلیت وارد می‌شود و افكار عمومی به سمت نظر یا دیدگاه یا رویكرد مورد نظر رسانه‌های جریان رسمی حركت می‌كرد و دیدگاه‌های اقلیت به دلایل مختلف ازجمله فشار افكار اكثریت یا ترس از طرح دیدگاه‌ها یا مواجهه با بایكوت شدن به سكوت وادار می‌شدند.

 


  الیزابت نول نیومان(1) بیان‌كننده این نظریه با تاكید بر سه ویژگی ارتباط جمعی: یعنی تراكم، همه جایی بودن و همصدایی در ایجاد اثرهای قوی بر افكار عمومی با هم تركیب می‌شوند، همصدایی به تصویر همشكلی از رویداد یا موضوعی كه می‌تواند توسعه داده شود، اشاره دارد كه اغلب میان روزنامه‌های مختلف، مجلات، شبكه‌های تلویزیون و رسانه‌های دیگر مشترك است (سورین و تانگارد، 1381، ص 396)  به بیان نیومان جامعه و مردم در رفتارها و ارتباطات روزمره، رویكرد غالب یا افكار غالب را درك می‌كنند و نظر اكثریت را متوجه می‌شوند. درعین حال با توجه به درك نظر اقلیت و اكثریت تمایلی به قرار گرفتن در موضع اقلیت ندارند و از انزوا و فشار دوری می‌كنند. با توجه به این دو مهم ترجیح می‌دهند برای دوری از انزوا و فشار اكثریت سكوت كنند.

 


 این مهم در رسانه‌های جریان اصلی كه نقش موثری در ساخت افكار عمومی داشتند به روشنی در موارد گوناگون قابل مشاهده بود! به نظر می‌رسد با فعال شدن رسانه‌های نوین این نظریه دچار چالش‌های جدی شده است. از سویی ساخت افكار عمومی یا شناخت آن یا اثر‌گذاری به آن از دست جریان اصلی خارج شده و شبكه‌های مجازی با توجه به ویژگی‌های مخاطب محور تصویری دیگر از افكار عمومی را به نمایش گذاشتند. مفهوم اقلیت و اكثریت به معنای پیشین با فعالیت این رسانه‌ها در جوامع شكل نمی‌گیرد. به همان میزان كه اكثریت صدا دارد اقلیت نیز دارد! اما اینكه صدای اقلیت كمتر شنیده می‌شود یا كمتر می‌تواند اثرگذار باشد مبحث دیگری است. ساختار شبكه‌ای رسانه‌های نوین و كاركرد گروهی آن بستری است كه كمتر با مقوله فشار افكار عمومی اقلیت و اكثریت روبه‌رو است، چراكه شكل‌گیری چنین رویكردی در آنها كمتر قابل دسترس است.

 

مفهوم اصلی این نظریه در وادار به سكوت كردن اقلیت از یك‌سو و دست قدرتمند رسانه‌های جریان اصلی در تولید اندیشه افكار عمومی به عنوان اكثریت است، یعنی اقلیت به دلایل مختلف نه صدایی برای گفتن دارد نه امكانی برای شنیده شدن و نه تمایلی به گفتن چون در معرض ترس و نگرانی و بایكوت قرار می‌گیرد و این مارپیچ سكوت به‌ طور مداوم صدای اقلیت را به خاموشی سوق می‌دهد، اما در شبكه‌های اجتماعی به‌رغم آنكه مفهوم اقلیت و اكثریت شاید قابل شناسایی باشد اما این معنی سكوت نیست یا به معنی وادار به سكوت نیست و افراد می‌توانند آزادانه از فرصت‌های خود بهره بگیرند و در مقام مخالف وارد میدان شوند! اقلیت‌سازی و اكثریت‌سازی كاركرد رسانه‌های جریان اصلی است اما اثر‌گذاری و همراه‌گرایی مفهومی است كه در رسانه‌های نوین نیز قابل مشاهده می‌باشد. نكته قابل تامل دیگر در این مهم توجه به مفهوم اقلیت و اكثریت در افكار عمومی است.

 

به عنوان نمونه جنبش می‌تو(2) در جهان با اتكا به فرصت‌های رسانه‌ای به‌رغم آنكه شاید در همراستای با جریان اصلی رسانه نبود، توانست به عرصه افكار عمومی وارد شود و نقدها و همراهی‌ها را با خود همراه كند. براساس پژوهشی (3) شبكه‌های اجتماعی در بستری كه برای اظهارنظرهای شخصی یا تعاملات دو و چندسویه، ارتباط با مردمان مختلف و همچنین ایجاد كانون‌های همفكر فراهم می‌آورند در شكل‌دهی به افكار عمومی موثر هستند. حضور دیدگاه‌های مختلف در شبكه‌های مجازی و فرصت بیان و ابزار آن «مارپیچ سكوت» را وادار به عقب‌نشینی كرده است! امروزه انسان‌ها در عرصه رسانه‌های نوین وادار به سكوت خود خواسته نمی‌شوند و فرآیند گفتن و شنیدن در شكل‌گیری ارتباطات اجتماعی آسان‌تر، روان‌تر، با پذیرش بیشتر و خارج از عرصه قدرت‌نمایی انحصار رسانه‌ای یا حتی دولت‌ها در جریان است. البته برخی پژوهشگران معتقدند شبكه‌های مجازی به دلیل دنبال‌كننده‌ها(4) یعنی علاقه‌مندان به صفحات یا تعداد لایك‌ها..... به نوعی دچار مارپیچ سكوت هستند(5). این مهم قابل تامل است اما مفهوم افكار عمومی اكثریت و اقلیت را معنا نمی‌كند! با این وجود به سه دلیل این مارپیچ سكوت نیست: نخست آنكه مفهوم افكار عمومی در شبكه‌‌های مجازی همچون فضای غیرمجازی نیست، دوم آنكه فرد قادر است نظرات خودش را طرح كند حتی اگر با اكانت دیگری باشد (نظر فردی وادار به سكوت نمیشه و در جریان رسانه‌ای منتشر می‌شود)، سوم اینكه ابزارهای كنترلی نظیر انحصار رسانه، مالكیت رسانه یا ساختار حاكمیتی روی بیان نظرات اقلیت تاثیرگذار نیست. مهم‌ترین عنصر این نظریه این است كه دیگران راجع به ما چه فكری می‌كنند اما در شبكه‌های مجازی ضمن اهمیت داشتن این موضوع، حضور و بیان نظرات لزوما به این مساله وابسته نیست.

 

شاید یكی از عمده‌ترین دلایل چالش‌های اصلی این نظریه تغییرات جدی در رسانه است و دور ماندن رسانه‌های جریان اصلی از فرآیند تاثیر‌گذاری بر افكار عمومی باشد. از این رو مارپیچ سكوت برای ورود به این عرصه نیازمند باز‌سازی است و دیگر نمی‌تواند با تكیه بر عناصر پیشین نسبت به نقش رسانه در افكار عمومی و تقسیم‌بندی اقلیت و اكثریت تحلیل داشته باشد. نظریه مارپیچ سكوت در عصر حاكمیت رسانه‌های جریان اصلی از ظرفیت‌های تحلیلی فراوانی برخوردار بود اما با شكل‌گیری جریان موازی رسانه‌های جریان اصلی بهره‌گیری از این نظریه با چالش‌های جدی روبه‌رو است.
زهرا نژادبهرام
 

 

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.