دنیای قلم -چند روز پیش ویدیویی منتشر شد كه از یك خودروی شخصی مقادیر معتنابهی روغن را خارج و به وسیله چند روحانی به داخل منزلی برده میشود. به نظر میرسید كه فیلم را از پنجره روبهروی آن خانه گرفتهاند و افرادی محلی هستند. تعبیری كه از آن فیلم به ذهن متبادر میشد، این بود كه در شرایط كنونی و گرانی روغن یا فقدان آن، مقادیر زیادی را آقایان به خانه میبرند.
پس از آن و در پاسخ به آن فیلم، ویدیوی دیگری منتشر شد كه نشان میداد آن فرد روحانی در میان مجموعهای از چند ده یا صد بسته كمك معیشتی ایستاده و درباره اقلامی كه قصد دارند برای نیازمندان كمك كنند با خبرنگار گفتوگو میكند و در پاسخ به ویدیوی اول میگوید كه به این تبلیغات سوء نیز اهمیت نمیدهند.
البته معلوم نیست كه آیا كل فیلم اول و فیلم تكمیلی، بخشهای گوناگون یك برنامه بودهاند تا نشان دهند كه چنین تبلیغات منفی علیه روحانیون وجود دارد یا اینكه فیلم اول با همان هدف تبلیغات منفی تهیه و منتشر شده و فیلم دوم پاسخی به آن است؟ هر كدام كه باشد در یك مساله تغییر ایجاد نمیكند. اینكه چرا از فیلم اول چنان برداشتی شده بود كه مستلزم پاسخگویی و تهیه فیلم دوم شده است؟ آیا با انتشار فیلم دوم مشكل حل شده است؟ پاسخ را در یك آموزه زبانشناسی و روانشناسی اجتماعی میتوان یافت. این آموزه كه هر «متنی» لزوما واجد یك معنای ثابت نیست. شیر معانی گوناگونی دارد كه ما برحسب زمینه و بافتی كه در آن به كار رفته است یكی از معانی آن را درك میكنیم. شیر بیشه یا شیر آب یا شیر مادر سه معنا دارند كه در بافتار جمله و در ارتباط با كلمات دیگر سه معنای متفاوت را به مخاطب منتقل میكند.
حالا اگر كسی بگوید: «شیر دیدم.» كدام شیر مورد نظر اوست؟ این معنا را در بافت كلامی و موضوعی گوینده میتوان دریافت. فرض كنیم كسی بگوید كه در جنگل میرفتم كه ناگهان شیری دیدم. برداشت همه مخاطبان از این شیر، شیر بیشه خواهد بود. حالا یك فیلم نشان داده شود كه او شیر آبی را در آنجا دیده است، البته همه متوجه اشتباه خود میشوند، ولی اگر صد بار دیگر هم موارد مشابه رخ دهد، همه همان برداشت شیر بیشه را خواهند كرد، زیرا انتظار میرود كه انسانی در جنگل شیر بیشه را ببیند و با ترس آن را ابراز كند، ولی خوب! شیر آب هم به عللی ممكن است در آنجا باشد، هر چند برای مخاطبان احتمال چنین پدیدهای اندك است.
در اینجا نیز قضیه همین است. وضعیت بافت سیاسی و افكار عمومی و نكاتی كه با نقش روحانیت در ساختار قدرت وجود دارد، و پولهایی كه در قانون بودجه برای نهادها و فعالیتهای مرتبط با آنان تصویب شده است، به علاوه وضع عمومی اقتصاد جامعه، همگی بافتاری عینی را ایجاد میكند كه تصاویری اینچنینی را فوری به اقدامی برای احتكار و رانت و زیادهخواهی، تعبیر و تفسیر خواهد كرد. در حالی كه در یك بافتار متفاوت ممكن است حتی اقدامات نامناسب و فاسد را نیز به عنوان اقدامی نیكو برداشت كند. بنابراین با بیتوجهی به این بافتِ افكار عمومی و برداشتهای طبیعی ناشی از آن هیچ مشكلی حل نمیشود. نمیتوان گفت ما برای خدا كار میكنیم و كاری به سخنان دیگران نداریم. كوشش برای تغییر این بافت، از تهیه و توزیع آن حمایتهای معیشتی مهمتر است. این حدیث كه از مواضع تهمت بپرهیزید، میتواند چراغ راه شود.
در داستان مربوط به این حدیث آمده است كه حتی پیامبر (ص) نیز میكوشد از چنین مواضعی پرهیز كند، دیگران كه جای خود دارند. پرسش این است؛ چه كارها و اقداماتی صورت گرفته كه زمینه چنین بدبینیهایی را ایجاد كرده است؟ رفع این مساله و اصلاح بافت افكار عمومی وظیفه اصلی است و مصداق پرهیز از مواضع تهمت است كه در یادداشتی دیگر با اشاره به مورد دیگری به آن میپردازم.
عباس عبدی