اشتباه بزرگ دولت در اقتصاد
اشتباهات اقتصادی دولت رئیسی را اینجا بخوانید
دنیای قلم - یك ضربالمثل قدیمی در چین وجود دارد كه احتمالا همه ایرانیان آن را شنیدهاند و با آن آشنایی دارند. ضربالمثلی كه ریشههای آن به دوران كنفسیوس خردمند باز میگردد و برآمده از حكمت شرقی است. در این ضربالمثل گفته میشود: «اگر میخواهید كسی را یك روز سیر كنید به او ماهی بدهید اما اگر قرار است، آن شخص برای همیشه سیر باشد و همیشه ماهی داشته باشد، به او ماهیگیری یاد بدهید.» عبارتی پررمز و راز كه چنانچه در هر جامعهای رعایت شود، میتواند عزت، برخورداری و بهروزی را برای مردم آن جامعه به همراه داشته باشد و اگر مورد توجه قرار نگیرد، باعث گسترش فقر، فساد و... در جامعه میشود.
با منطق اقتصادی و امروزی میتوان ماهی را در حكم «یارانههای نقدی و غیرنقدی» و ماهیگیری را در حكم «بهبود فضای كسب و كار و مهارتآموزی» تفسیر و تحلیل كرد. بنابراین ضربالمثل ذكر شده در بالا به زبان امروزی به این صورت بازنویسی میشود: «اگر میخواهید شهروندی را یك روز سیر كنید به او یارانههای نقدی و بستههای معیشتی بدهید، اما اگر قصد دارید، همیشه او را سیر نگه دارید، محیط كسب و كار و اشتغال را برای او فراهم كنید و او را به مهارتی مجهز كنید.» متاسفانه اغلب دولتهایی كه در ایران روی كار آمدهاند در خوشبینانهترین حالت تلاش كردهاند تا ماهی دست مردم بدهند و برای مدت كوتاهی ملت را سیر نگه دارند. در واقع دولتهای ایرانی به اشتباه خود را در شمایل پدر و سرپرست خانوادهای میبینند كه تنها وظیفه سیر كردن شكم اهل و عیال و خانواده خود را دارد.
براساس این تعریف، دولتها در ایران همواره تصور میكنند كه چشم ملت به دست آنهاست تا دولت تكهای نان یا مقداری یارانه برای آنها درنظر بگیرد. این درحالی است كه در دوران مدرنیسم و پسامدرنیسم، دولتها نقشی تازه یافتهاند و در قامت تسهیلكننده امور و انتظامدهنده روابط، بستر لازم برای پویایی كسب و كار، تجارت و رشد را در جامعه فراهم میكنند. وقتی چنین فضای فرار و پویایی در جامعه ایجاد شد، دولت نیز مالیات افزونتری دریافت میكند و از این طریق میتواند به گروه اندكی كه امكان كاركردن برای آنها فراهم نیست، حمایتهای یارانهای داشته باشد. اما در ایران، تلاش زایدالوصفی صورت میگیرد تا دامنه یارانهبگیران یا به عبارت درستتر اعانهبگیران افزایش پیدا كند. رویكرد غلطی كه متاسفانه بعد از دولتهای نهم و دهم در جامعه ایران افزایش پیدا كرد و كار را به جایی رساند كه همه جمعیت ایران در لیست یارانهبگیران قرار گرفتند.
رییس سازمان برنامه و بودجه اخیرا در پاسخ به خبرنگاران درخصوص اینكه دولت از چه طریقی قصد دارد، پروژه مقابله با فقر مطلق را پیش ببرد؟ به موضوع حذف ارز 4200 تومانی اشاره و اعلام كرد كه دولت با توزیع منابع برآمده از حذف 4200 تومانی قصد دارد پروژه مقابله با فقر مطلق را عملیاتی كند. معتقدم چنین گزارهای از اساس با منطق اقتصادی همخوان نیست و نهایتا به نتیجه موردنظر نیز ختم نخواهد شد، چراكه نخستین گام در فرآیند مقابله با فقر مقابله تورم است. وقتی تورم مهار و ثبات اقتصادی حاكم شود، روند سرمایهگذاری در كشور افزایش پیدا میكند و این روند باعث بهبود معیشت مردم خواهد شد.
طبیعتا دولت نیز از چنین فضای اقتصادی پویایی بهره بیشتری میتواند داشته باشد، مالیات بیشتری دریافت میكند و منابع افزونتری برای حمایت از اقشار واقعا نیازمند خواهد داشت. برای بهبود واقعی محیطهای كسب و كار باید تكلیف برجام مشخص شود و تجارت خارجی ایران با جهان پیرامونی به وضعیت نرمال بازگردد. اما دولت بدون توجه به این بایدها و نبایدها، قصد دارد، ارز ترجیحی را در شرایط تحریمی به طور ناگهانی حذف كند. سال 97 و بعد از خروج ترامپ از برجام، وقتی دولت دوازدهم برای مقابله با روند فزاینده افزایش نرخ ارز، اقدام به توزیع ارز 4200 تومانی كرد، شخصا یكی از چهرههایی بودم كه انتقادات دامنهداری را نسبت به این تصمیم دولت مطرح كرده و خواستار توقف آن شدم. در آن برهه به راحتی میشد پیشبینی كرد كه این نوع توزیع ارز 4200 تومانی باعث رانت، فساد، ویژهخواری در اقتصاد ایران خواهد شد. در عین حال، امروز هم كه دولت سیزدهم، اعلام كرده، قصد حذف ارز ترجیحی را دارد، من در زمره مخالفان این تصمیم هستم و این روند را در شرایط فعلی، باعث افزایش تكانههای تورمی میدانم. معنای تكانههای تورمی نیز یعنی افزایش فقر مطلق و حذف اقلام حیاتی از سفرههای مردم. هر شهروند با وجدان ایرانی، امروز باید نسبت به افزایش نرخ تورم، حساس باشد. نرخی كه معیشت خانوادهها را دشوار میكند. نرخی كه باعث افزایش فقر مطلق میشود، نرخی كه چشمان مادران را با اشك مینشاند، كمر پدران را خم میكند و قلب هر انسان با وجدانی را به خون مینشاند، نرخی كه...
آلبرت بغزیان