دنیای قلم -فرهنگ رژیم، با ارزش دادن به بدنهای لاغر کودکان را درمعرض ابتلا به اختلالات خوردن قرار میدهد تا حالا شنیدهاید که کودکتان درباره وزن و بدنش، چیزی بگوید، مثلا «احساس میکنم خیلی چاقم»؟ یا ردپای این نگرانی را در ذهن خودتان پیدا کردهاید، چیزهایی مثل «اشکالی نداره بذارم اینقدر غذا بخوره؟»، «نکنه وزنش زیاد بشه»؟ فرهنگ رژیم، ما را تحتفشار قرار میدهد تا بدنمان را متناسب با ایدهآلهای اجتماعی شکل بدهیم اما اشتباه است اگر فکر کنیم کودکان از این فشار مصون هستند. چرا و چطور باید از کودکانمان دربرابر فرهنگ فشارزای رژیم محافظت کنیم؟
فرهنگ رژیم، بهزبان ساده باور به این موضوع است که بدنهای لاغرتر، بدنهای بهتری هستند. در این فرهنگ،اندام باریک و سبکهای غذایی که به لاغر ماندن کمک میکنند، ارزش زیادی دارند و مدام تبلیغ میشوند. کودکانی که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم بهواسطه والدین تحتتأثیر فرهنگ رژیم قرار میگیرند، این پیام را دریافت میکنند که تنها درصورت لاغر بودن است که ارزشمند هستند و کودکانی که رژیم میگیرند، پنج تا 18 برابر بیشتر درمعرض ابتلا به اختلالات خوردن خواهندبود، اما چطور اجازه ندهیم فرهنگ رژیم بر کودکانمان تأثیر بگذارد؟
تحقیقات نشان میدهد فرزندان والدینی که درباره وزن صحبت میکنند – از جمله رژیم گرفتن برای کاهش یا حفظ وزن - عادات غذایی نامنظم تری دارند و به احتمال بیشتری درمعرض پرخوری، اعتمادبهنفس پایین، نارضایتی از بدن و ابتلا به افسردگی هستند. اگر به دنبال حرف مناسبی برای گفتن سر میز غذا هستید، بهتر است درباره خاصیت موادغذایی برای بدن صحبت کنید. مثلا «میدونستی ماست میتونه به قویتر شدن استخوانهامون کمک کنه؟» یا «هویج برای بینایی مفیده.»
بسیاری از والدین فکر میکنند که باید درباره میزان غذا خوردن فرزندانشان را راهنمایی کنند اما تحقیقات نشان میدهد بچهها زمانی بهترین عملکرد را دارند که والدین به آنها اعتماد کنند تا خودشان تصمیم بگیرند. کودکان با توانایی ذاتی برای تنظیم میزان غذای دریافتی براساس احساس گرسنگی و احساس سیری بهدنیا میآیند. وقتی مداخله میکنیم، بچهها را وادار میکنیم سیگنالهای درونی بدنشان را نادیده بگیرند و به حرف ما گوش بدهند. ایجاد بیاعتمادی به بدن، میتواند باعث احساس سردرگمی و شرم و گناه درباره غذا شود.
والدین باید از نظام زبانی مشابه آنچه در فرهنگ رژیم گرفتن بهکار میرود، پرهیز کنند؛ مانند «این خوردنی، چاقکنندهاست»، بهویژه وقتی درباره چیزی گفته میشود که کودک از خوردن آن لذت میبرد، باعث احساس شرم و گناه در او میشود. در عوض نگرش خنثیتری به غذا داشته باشید. بهعلاوه خودتان هم این موضوع را بپذیرید که همه غذاها دارای ارزش هستند و میتوانند ماده مغذی لازم برای بدن را تأمین کنند؛ شکر، کربوهیدراتی است که به کمک تأمین انرژی میآید و چربی برای عملکرد مغز، ضروری است.
همانطور که گفتیم، فرهنگ رژیم غذایی مبتنیبر تعصب علیه بدنهای درشت است. از کودکتان در برابر درونی کردن این موضوع محافظت کنید. یادتان باشد کهاندازه بدن هیچ ارتباطی با سلامتی، خصوصیات شخصی و ارزش فرد ندارد. برای فرزندتان توضیح دهید که برای رفتارها و نگرشهای افراد ارزش قائل هستید، نه ظاهرشان. از اظهارنظر درباره ظاهر دیگران و فرزندتان خودداری کنید و برای تشویق کردن او بهجای توجه به ویژگیهای ظاهری، تلاشها و خصوصیات اخلاقی مثبتاش را درنظر بگیرید.
با این حال فرزند شما ممکن است در دوران بلوغ یا قبل و بعد از آن، بدون درنظر گرفتن شرایط بدنی واقعیاش، درباره وزن و شکل بدنش ابراز نگرانی کند. اولین واکنش خیلی از والدین این است که به فرزندشان اطمینان میدهند «خیلی هم عالی بهنظر میرسی»، «نه تو اصلا چاق نیستی»؛ اظهارنظرهایی که اغلب کمککننده نیستند. کار مفیدی که میتوانید انجام بدهید کمک کردن به کاهش این نگرانی است. چطور؟ متناسب با سن فرزندتان با او درباره فرهنگ رژیم گرفتن و تأثیراتی که بر ما میگذارد، صحبت کنید. از دلایلی بگویید که چرا تمرکز بر وزن برای ما مضر است و چرا باید بدنمان را بپذیریم. تقلیل ندادن افراد به ویژگیهای ظاهری و ارتباط صلحآمیز شما با بدنتان بهعنوان والد، پیام مثبتی به فرزندتان میدهد تا تحتتأثیر فرهنگ آسیبزای رژیم قرار نگیرد.
منبع: psychologytoday.com نویسنده : الهه توانا | روزنامهنگار