آیا آزار جنسی به عنوان جرم در قانون تعریف شده است؟
چرا کسی تا به امروزبا شفافیت درباره آزارجنسی صحبت نکرده؟ ریشههای این رفتار چیست؟ اینجا را بخوانید.
دنیای قلمـ در یکی دو ماه گذشته مسئله آزار جنسی در ایران بهشدت مورد توجه قرار گرفته که شاید چنین توجهی بیسابقه باشد. افشاگری برخی دختران در فضای مجازی پای دانشگاهیان، هنرمندان، مطبوعاتیها و برخی سازمانها را به ماجرا باز کرد تا مشخص شود آزار و اذیتهای جنسی ممکن است در هر موقعیت شغلی و اجتماعی و سازمانی انجام شود. اما اینکه چرا کسی تا به امروز حداقل با چنین شفافیتی دربارهاش صحبت نکرده، یا اینکه ریشههای این رفتار چیست؟ موضوعی بود که گروه خانواده انجمن جامعهشناسی ایران همزمان با روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان(25نوامبر-امروز) در نشستی با عنوان «آزار جنسی و لایههای تودرتوی آن از عرصه خصوصی تا عرصه عمومی» به مباحثه گذاشت. میهمانان این نشست وبیناری احمد بخارایی (جامعهشناس)، عفتالسادات مرقاتی خویی(سکسولوژیست)، بهناز عربزاده (روانشناس) و عالیه شکربیگی (جامعهشناس) بودند که هریک مطالب خود را ارائه دادند.
بخارایی: علتالعلل آزارهای جنسی ساختارها هستند
احمد بخارایی سخنران اول نشست بود که صحبتهای خود را با تفکیک نگاه به مسئله آزار جنسی شروع کرد: «مفهوم آزار جنسی بهعنوان یک مفهوم مستقل از سالهای 1970 به بعد مورد توجه قرار گرفته است. این مفهوم مانند هر پدیده اجتماعی از چهار زاویه قابل بررسی است. زاویه اول همان شکل ظاهری آن است برای مثال آن چیزی است که ما در خیابانها یا در محیط کار شاهد آزار زنان هستیم. زاویه دوم محتوای آن است چیزی که در حوزه روانشناسی به آن توجه میشود مانند اینکه معمولاً زنان آزار دیده ماجرای خود را پنهان میکنند. زاویه سوم پیامدهای آن است. زاویه چهارم که از نگاه من اهمیت دارد علت و ریشههای آزار جنسی است.»
وی ادامه داد: «اینکه گفته میشود تهدید و ارعاب علت اصلی آزار جنسی است، اما باید درنظر گرفت خود این علت و علتهای مشابه از یک علت بزرگتر متاثر هستند. اگر واحد تحلیل ما خود فرد یا روان و جسم او باشد از حوزه جامعهشناسی خارج میشود. در جامعهشناسی در سه سطح این مسئله بررسی میشود، خانواده به عنوان سطح خرد، سازمانها به عنوان سطح میانه و ساختارها به عنوان سطح کلان، برای من ساختارها بهعنوان علتالعلل تقویت آزار جنسی اهمیت دارد.» او بیان کرد: «اگر گریزی کوتاه به دو سطح خرد و میانه زده باشم اینکه نظام خانواده میتواند منجر به این پدیده شود. در سطح میانه و سازمانها قدرت معنا پیدا میکند. چیزی که آنجا رئیس و مرئوس وجود دارد، قدرت در یک نظام مردسالار به مرد بیشتر تعلق دارد. بنابراین در سازمانها این عامل قدرت ارعاب و تهدید برای زنان را به همراه میآورد و میتواند در نهایت به آزار جنسی ختم شود. این سازمان میتواند دانشگاه یا هرجای دیگر باشد.»
بخارایی بیان کرد: «اما آنچه در سطح کلان اهمیت دارد ساختارها در قالب نظام فرهنگی است. آنچه در ایران سال 99 مهم است مقوله فرهنگ است. یعنی یک مجموعه از هنجارها مدنظر ما است که این هنجارها یا میتواند قانون باشد یا عرف. اینجا توجه من به قانون است. در قانونِ ایران چیزی به عنوان آزار جنسی به عنوان جرم تعریف نشده است. در قانون شاهد نوعی مردسالاری هستیم. مواردی هم که در قانون وجود دارد تنبیه متوجه زن است. در مواردی هم که قانون ورود کرده بحث نظر قاضی و شفاف نبودن قانون است که در نهایت چیزی از آن حاصل نمیشود. شما در بحث تجاوز توجه کنید که اثبات آن با چه موانعی روبهرو است. در مواردی هم که در قانون اشارههایی به آزار و تجاوز جنسی شده بیشتر رنگوبوی دینی دارد تا اجتماعی، یا اینکه آنقدر پیچوخم دارد که دست آخر اثبات نمیشود.»
این جامعهشناس اضافه کرد:«در بحث ارزشها هم یک مردسالاری وجود دارد که بیشتر جنبه اعتقادی دارد و طبیعتاً جنبه عقلانی آن پایین است. بنابراین ما با یک سری مقولهها با نگاه فرهنگیِ عمیقِ ساختاری روبهرو هستیم که مردسالاری را فریاد میزند. به همین دلیل است که از میان موارد بیشمار آزارهای جنسی حدود 5درصد در دادگاهها حقخواهی میکنند که فقط یک درصد آنها ممکن است موفق باشند.»
بیشتر بخوانید: آمار خشونت علیه زنان در دوران کرونا چگونه است؟
شکربیگی: زنان از قضاوت شدن می ترسند
عالیه شکربیگی به عنوان سخنران دوم معتقد بود که «آزار جنسی با تجاوز جنسی متفاوت است. آزار جنسی در آزارهای کلامی و فیزیکی است اما تجاوز چیزی است که مجرم یک ارتباط جنسی با قربانی برقرار میکند. ما روایتهایی داشتیم که دختران دانشجو توسط استادهای دانشگاه مورد تجاوز قرار گرفتند. میخواهم بگویم مقوله آزار جنسی در حدود 70درصد موارد توسط یک آشنا صورت میگیرد و قربانی فریب اعتماد نسبت به آشنا را میخورد.»
او با اشاره به نتایج یک پژوهش یادآور شد: «کسانی که مرتکب عملی به نام آزار جنسی میشوند زمینههای روانی دارند. ویژگیهای کسانی که رفتارهای آزاردهنده انجام میدهند چیزهایی هست مانند تنوعطلبی جنسی، عدم ارضای جنسی مجرمان در خانواده، ناکارآمدی دستگاه حقوقی برای مجازات مجرمان، پایین بودن خودکنترلی مجرمان یا مردان متاهلی که ویژگیهای فردی و ظاهری مهربانی دارند.»
این جامعهشناس ادامه داد:«بحثی به نام آزار جنسی در یک وضعیت فرادستی و فرودستی صورت میگیرد. یعنی مردانی که در موقعیت بالایی نسبت به زنان قرار دارند. همین چند ماه گذشته یک جنبشی در ایران راه افتاد که زنان روایتهای خودشان را از آزار جنسی بیان کردند. روایتها کاملا گویای این است که به لحاظ ابعاد اجتماعی یک رابطه نابرابر میان زن و مرد وجود دارد. علاوهبراین عدم حمایت قانونی و اجتماعی و ترس زنان از اینکه باید برای آشکارسازی هزینههای زیادی بدهند، آزارهای جنسی را افزایش داده است.»
شکربیگی در پایان اضافه کرد: «زنان ترس از قضاوت و متهم شدن دارند. ما اینجا خلأ قوانین داریم. در چنین شرایطی وجدان کلی جامعه ایران نسبت به پیگیری و تنبیه کسانی که آزار جنسی میدهند نا امید است. اساساً آزار جنسی بهطور سیستماتیک در حال دیده شدن است. بنابراین ما امیدی به ساختارها نداریم. به نظرم جامعه باید خودش کمک کند، نهادها و ساختارهای مدنی باید کمک کنند.»
خویی: مهاجم جنسی بیمار است
دکتر عفتالسادات مرقاتی خویی به عنوان یک سکسولوژیست صحبتهای خود را با نقدی به تحلیل دکتر شکربیگی شروع کرد: «همه انسانها از نظر رفتارهای جنسی تنوع را دوست دارند، اما این به معنای مهاجم بودن جنسی نیست. موضوع دیگری که با آن مخالف هستم این است که مثلا میگویند اگر کسی به نیازهای جنسیاش در ساحت خصوصی پاسخ ندهد تبدیل به مهاجم جنسی میشود، چنین چیزی در متون سکسولوژی قابل قبول نیست. افرادی که رفتارهای تهاجمی جنسی مرتکب میشوند بیمار هستند که درجه بندی مختلفی دارد.»
وی با اشاره به نبود تعریف مشخصی از آزار جنسی ادامه داد: «تجاوز مقوله متفاوت از آزار جنسی است. آزار جنسی در دورههای مختلف زندگی تعاریف متفاوت به خود میگیرد. در اکثر جوامع تجاوز بالاخره تعاریفی دارد اما آزار جنسی همچنان نامفهوم است.»
او بیان کرد: «جامعه ما بیشتر درگیر سوءاستفاده جنسی است. در یک جامعه وقتی برای انواع خشونتهای جنسی تعریف مشخصی وجود نداشته باشد با مشکل روبهرو میشویم. برای مثال شما با زنهایی مواجه هستید که از قربانی شدن تابعیت دارند. بنابراین ممکن است این زنها در مکانهای عمومی مورد لمس قرار بگیرند اما چون میدانند زن هستند خودشان این آزار را میپذیرند و درباره آن صحبت نمیکنند. بنابراین مهم است که آزار جنسی در یک جامعه چقدر تعریف شده باشد، قوانین چقدر مطابق آن تعاریف تعریف شده باشند، و چقدر حمایتهای اجتماعی وجود داشته باشد. منظورم از حمایتهای اجتماعی این است که متاسفانه در جامعه ما تا زنی میگوید فلان مردی من را لمس کرد بلافاصله توجهها به ظاهر آن خانم جلب میشود.»
مرقاتی خویی اضافه کرد: «اما میخواهم بگویم چطور میشود آزار جنسی اتفاق میافتد؟ پایه علمی این ماجرا این است که در چنین مواقعی یک اختلال وجود دارد. فردی که به حریم جنسی کسی وارد میشود درگیر نوعی اختلال و بیماری است. در چنین مواردی افراد به رفتارهای نامتعارف جنسی مبتلا هستند. جامعه ما هیچ شاخصی برای شناخت این بیماران ندارد. من فکر میکنم اگر این نگاه را درنظر بگیریم میشود به راهکارهای بومی شده برای مقابله با آزارهای جنسی رسید. نکته دیگر آنکه با چنین رویکردی هیچگاه از یک متجاوز به عنوان بیمار حمایت نمیشود و معمولاً تحت کنترل یک تیم درمانی قرار نمیگیرد. درصورتی او نیاز به درمان دارد.»
بیشتر بخوانید: چالش های خوانندگی زنان در ایران چیست؟
عربزاده: جامعه نیازمند آموزش است
بهناز عربزاده به عنوان آخرین سخنران به موضوع آزار جنسی پرداخت و سعی کرد ابعاد متفاوت آن را معرفی کند: «معتقدم پایه اصلی این مسئله روانشناسی است. ما با توجه به موقعیتهای اجتماعی و فرهنگی که داریم نمیتوانیم یک تعریف منسجم از آزار جنسی داشته باشیم. از دیدگاه روانشناسی این مسئله ابعاد مختلفی دارد. یکی از آنها بعد فیزیکی است مانند کتک زدن و تنبیه کردن زنان، اما ما با ابعاد اقتصادی آزار جنسی هم روبهرو هستیم. مثلاً اینکه مرد بودجهای را با تحقیر به همسرش بدهد. از لحاظ بعد جنسی در نقطه حداکثری آن یک تجاوز جنسی اتفاق میافتد و در نقطه حداقلی با لمس کردن بدن زنان یا آزارهای کلامی روبهرو هستیم. تمام اینها نوعی از خشونت است.»
او ادامه داد: «در جامعه ما مردها به خودشان اجازه میدهند در همه امور یک زن دخالت کنند، از پدر گرفته تا برادر و همسر، این یک فشار روحی برای زنان است. چنین چیزی به تربیت افراد برمیگردد. اینجا یک سیکل ناقص وجود دارد، یعنی کسی که ممکن است در گذشته ضربهای خورده باشد خودش بعداً به کس دیگری ضربه میزند. مثلاً پسری در کودکی شاهد رفتار پدر با مادرش هست، خودش که بزرگ شد همان رفتا را با همسرش دارد.» این روانشناس با تاکید بر آموزش بیان کرد: «موجودی امروز جامعه ما این است که زنان ما حق حرف زدن درباره این آزارها را ندارند. بنابراین اولین کار مهم آماده کردن محیط است. ما باید مادران و کودکان خودمان را تربیت کنیم. باید به افراد آموزش دهیم. آموزش از اینجا شروع میشود که بدون ترس درباره این موضوع حرف بزنیم و اجازه دهیم دیگران حرف بزنند. البته چنین کاری زمان میبرد.»
منبع: همدلی